eitaa logo
مرصاد
960 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
120 فایل
ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش به آمریکا بگویید از دست ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر فرمانده کل قوا اعلام آتش به اختیار کردن جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان @aliakbar_ajorloo علی اکبر اجرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 @mersad598
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 زنده نگه داشتن یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است... ➕ : «ما ملتی هستیم که با همین اشک‌ها سیل جریان می‌دهیم و خرد می‌کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است...» @mersad598
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴۱۴ سال قبل فتنه گران یزیدی در روز عاشورای حسینی به خیابان آمدند، هلهله کردند و رقصیدند! میرحسین موسوی هم آنان را مردم خداجوی نامید... @mersad598
▪️نه میبخشیم نه فراموش میکنیم عاشورای ۸۸ @mersad598
📸 اینجا زاهدان مراسم ظهر عاشوراست @mersad598
🔴 بعد از پذیرش قطعنامه امام دیگر در جماران سخنرانی نکردند😔 🔷۲۹ تیر 67 امام خمینی در تاریخ 29 تیر 67 درباره پذیرش قطعنامه 598 جملاتی نوشتند که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد : ✍️ ... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا ! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم ... من باز مى ‏گویم که قبول قطعنامه از نوشیدن جام زهر برای من کشنده تر است ... شما مى ‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود ... صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص 74 ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹 🔻بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام نمی توانستند درست راه بروند! همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو. 🔻 7 آبان 67 و پنج ماه پس از قبول قطعنامه : ❗️تذکر به اعضای دفتر برای لغو دیدارها و سخنرانیها «توجه داشته باشید که باید دور سخن گفتن مرا ولو یک جمله دعا خط بکشید مجاری تنفس من بیمار است، و حالا هم که جنگ در کار نیست، زحمت به من ندهید از اینکه مثلاً خانواده شهدا و امثال آن بیایند و من دستی تکان دهم، مضایقه ندارم» صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص ۱۷۱ ا▫️⚪️▫️⚪️▫️ 🔻بعد از قطعنامه دیگر خنده بر لب امام ندیدم «حاج عیسی (خادم امام) می‌گفت که امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند! 🔻مرحوم حجت الاسلام محمدرضا توسلی از مسئولان دفتر امام خمینی نیز در این رابطه می‌گوید: «بعد از آنکه امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم.» ✳️ رهبر انقلاب: قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان مقابل او گذاشتند (کتاب راز قطعنامه) 🔷سید احمد خمینی: تلخ‌ترین خاطره عمر امام (ره) پذیرش قطعنامه 598 بود. بعد از قطعنامه دیگر برای سخنرانی به جماران نیامدند ،بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند، دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. @mersad598
🌿السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 @mersad598
💠تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا عليه السلام معلوم کرده است، در میدان جنگ از قلت عدد نترسید، از شهادت نترسید. 📚صحیفه نور ، جلد ۱۷ ، صفحه ۶۰ @mersad598
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کار را به انجام ندادند. 🔸اگر شماها (توابین) میخواستید دفاع کنید از امام حسین عليه السلام ، از پیغمبر، از ، از حرکت حق در مقابل باطلِ یزیدی، روز عاشورا باید [کاری] میکردید؛ را‌ از‌ دست‌ دادید! این تاریخ است. 🔻پ.ن:صرفا جهت اطلاع مدعیان انقلابی !!! این تاریخ تکرار می شود و عبرت گیرنده ها کم هست. @mersad598
🏴 اگر زینبی روایت نکنیم... 1️⃣ یکم. هرجا جنگ فیزیکی بوده، پیش از آن جنگ روایت ها شکل گرفته است. آمریکا به عراق حمله کرد؛ به بهانه نابودی سلاح کشتار جمعی. به افغانستان حمله کرد به بهانه 11 سپتامبر. صدام به ایران حمله کرد به بهانه نقض یک توافقنامه بین المللی. ✔️ بهانه یعنی چی؟ یعنی روایتی از واقعیت که بتواند افکار عمومی را مجاب کند که این هجمه فیزیکی مشروع است. کربلا نیز همین بود... 2️⃣دوم. زمانه ای را که کربلا ساخت مرور کنید... شهادت امام حسن و نقض صلح نامه و سب امیرالمومنین و جلوگیری از تفسیر قرآن و ترویج عقاید دروغین مثل جبر و بدعت های آشکار و نصب منافقین در پست های کلیدی و در انتها تلاش برای بیعت گرفتن از تک تک مسلمانان تا همه زشتی ها را رسمیت ببخشد. ▪️ معاویه همه ابزارهای جنگ روانی را بکار بست؛ از تطمیع تا تهدید و تحمیق تا سفیدنمایی خود تا خوارانگاری اهل بیت تا شعارهای دروغین تا شایعه ها و ... ✖️ به بخش هائی از ادبیات نامه معاویه توجه کنید که چطور برای تحمیق دیگران به سیدالشهدا می نویسد: "تقوا پیشه کن و با خویشاوندان خود جنگ نکن...از تو انتظار نداشتم چنین کنی. ...تو داری نقص عهد می کنی. ...خود را خوار نکن" ✔️ خلاصه اقدامات روانی معاویه وارونه نمائی حقایق بود. چنان تصویری از امیرالمومنین ساخته بود که مردم از فرزندانش نیز کینه گرفتند... تا عاشورا رقم خورد... 3️⃣سوم. خطبه منا را ببینید... خطبه سیدالشهدا دو سال قبل از عاشورا. حضرت در آنجا در میان 700 نفر از صحابه و تابعین سخن گفتند. 2 بند در این خطبه می درخشد. یکی شناساندن ماهیت انحرافی بنی امیه و دیگر انذار و هشدار به علما و خواص. فرمودند چرا مقابل ظلم ها ساکتید؟ بانی ظلم به ضعفا شمائید...شمایی که امربه معروف و نهی از منکر نمی کنید... 4️⃣چهارم. مخاطبان جنگ روانی معاویه را ببینید... مردم کوفه و شام. اما ایندو متفاوت بودند. مردم شام به شدت دنیاگرا و جاهل و بی قید. اما مردم کوفه نه. مردم کوفه ظاهرا اهل دین بودند اما بی طرف. جامعه ای نیم بند که می خواستند نه با باطل باشند و نه حق. به تعبیر امروزی ها ، مذهبی سکولار و صورتی و عافیت اندیش و محافظه کار. 5️⃣پنجم. شد آنچه نباید می شد...اما همچنان جنگ روایت ها. خلاصه تقابل رسانه ای ابن زیاد و یزید مقابل اسرا چنین بود: شکست خوردید و این شکست یعنی مغضوب خدائید. خواستند بگویند قلت و مصائب بر حسینیان نشانه باطل بودن و فتوحات ظاهری یزیدیان نشانه حق بودن است. این دست اقدامات برای تان امروزی نیست؟ بماند. اما ما رایت الا جمیلا مقابل همین دسیسه بود. نفرمود زیبایی دیدم. فرمود جز زیبایی ندیدم. یعنی همه این بلاها و مصائب برای ما جز پیروزی نبود و چنان شرح داد که در تاریخ بماند و دست به دست شود تا امروز... آن حسینی را که دشمن کشت پیش چشم دوست/ چشم دشمن کور اینک عالمی مجنون اوست ▪️سبک روشنگری حضرت زینب سلام الله عليها و امام سجاد عليه السلام در دو شهر کوفه و شام و در مجالس یزید و ابن زیاد متفاوت بود. در کوفه هشداردهنده تا از خواب غفلت بیدار شوند و اما در شام آگاهی دهنده تا حجاب خرافات و جهل ها برداشته شود؛ این نیز مهمترین درس جنگ روایت ها یعنی مخاطب شناسی است. در هر دو مجلس عده ای می گریستند. اما در کوفه جماعتی کمر به جبران بستند و در مجلس یزید گروهی جدا شدند و مجلس ختم و عزا گرفتند ...و اینطور شد که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. 6️⃣ششم و در نهایت. و اگر زینبی روایت نکنیم... در جنگ روایت ها شکست بخوریم باز هم خون ها ریخته می شود. خون عجمیان ها و آرمان ها و رضازاده ها و زینال زاده ها ثمره تسلط موقت روایت دشمن در فضای مجازی بود. برخی مسخ شدند و خون بهترین ها را ریختند. و اما غلبه دشمن در جنگ روایت ها آنجا شکل می گیرد که اهل خرد و علما و خواص سکوت کنند. ببینند و بگذرند. خطبه منا خاطرتان هست؟ همان. اینجاست که در مارپیچ سکوت خواص، اوباش بپا می خیزند و تلقی قدرت و تسلط برای جبهه باطل می سازند و دو جماعت جاهل (غرب زده و شامی مسلک) و جماعت وسط باز(حزب اللهی سکولار و کوفی صفت) نیز همراهی می کنند. اینجاست که خون ها ریخته می شود. خون بهترین ها. حتی خون انسان کامل. چه بخواهیم و نخواهیم. @mersad598
☑️ صــــرفا برای عبرت...!! ولی_دیر_شده_بود 🔹بعد از واقعه عاشورا حدوداً ۳۵ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون ۷۲ نفر رو نداشت... 🔸گروه اوّل توابیّن بودند؛ 🔻همون‌هایی که روز عاشورا سکوت کردند، بعد از شهادت همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر... ولی_دیر_شده_بود 🔹گروه دوّم مردم مدینه بودند؛ 🔻بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰ هزار نفر. یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کنه، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله. ولی_دیر_شده_بود 🔹گروه سـوّم مختار بود که بعد از جنگ‌های فراوان و کشته شدن حدود ۲۲ هزار نفر. گرچه قاتلان امام مظلوم (علیه السلام) را قصاص کرد... ولی_دیر_شده_بود 1️⃣ مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین (علیه السلام) همراهیش نکردن... 2️⃣ مردمی که هنگام ورود امام حسین (علیه السلام) به کوفه کمکش نکردند... 👈 همه بعدها به کمک امام رفتند... ولی_دیر_شده_بود امام سجاد (علیه السلام) هم استقبال خاصّی از این حرکت‌ها نمی‌کردند. «چون_دیر_شده_بود.» 🔻حدود ۳۵ هزار نفر کشته شدند امّا دیر شده بود. 👌خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند...! ⚠️ ما باید مراقب باشیم که از امام خودمون (امام زمان عج) و جانشين برحق ايشان عقب نیفتیم. ☝🏼الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ_ 🔻هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید. @mersad598
شهاب: فـــــرار بـــــزرگ! 1️⃣ قسمت اول 🔺چگونگی فرار بنی‌صدر و رجوی 🔺بعد از کودتای نقاب و دسیسه در پایگاه سوم؛ فرارِ بنی‌صدر و رجوی؛ توطئه بزرگی بود که از سوی برخی خائنین در نیروی هوایی شکل گرفت. سرهنگ خلبان بهزاد معزی (خلبانی که شاه و خاندانش را از ایران فراری داده بود) به همراه عده ای دیگر؛ عامل این خیانت بودند. به اعتراف بسیاری از افسران نیروی هوایی؛ خلبان معزی؛ در انجام پرواز بسیار متبحر و کار کشته بود و به همین دلیل گفته می شود او را فرستاده بودند تا در زمان معین و مشخص مأموریتش را به انجام رساند. 🔺بطور دقیق هیچ کس نمی‌داند ارتباط سرهنگ بهزاد معزی با سازمان تروریستی مجاهدین از چه زمان و چکونه شکل گرفت؛ البته شاید برای نهادهای امنیتی کشور مشخص بوده. اما سئوال اساسی این است که چگونه او با شاخه نظامی سازمان ارتباط برقرار کرد؟ اگر از زاویه گرایشات سیاسی به قضیه نگاه کنیم او فردی سلطنت طلب بوده که متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با اینگونه افراد که به عنوان فرمانده بزرگترین و حساس ترین گردان پروازی؛ خدمت می نمود به راحتی میسر نبوده است. 🔺آیا او از قبل از انقلاب؛ مخالف خاندان سلطنتی بوده است؟ و یا وقتی به کشور برگشت مخالف نظام جمهوری اسلامی شد. به نظر می رسد معزی پیش از این‌ها با سازمان‌های اطلاعاتی غرب در تماس بوده است. حضور خواهرش در سیاسی‌ترین نهاد آمریکایی در ایالت تگزاس بهترین رابط می‌تواند تلقی شود. به عبارت صحیح‌تر این سازمان های اطلاعاتی غربی بودند که به او دستور بازگشت را دادند. به احتمال زیاد نقشه ورود بنی‌صدر و رجوی به داخل پایگاه؛ با اطلاعاتی که توسط معزی و همدستانش ارائه گردیده بود برنامه‌ریزی می‌گردد و نقشه پرواز و جزئیات فرار در آسمان تا مقصد که فرانسه باشد به عهده معزی بود. 🔺عملیات فرار بنی‌ صدر و رجوی که یکی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین نقشه‌های فرار محسوب می‌شود با همکاری طیفی از نیروهای سازمان مجاهدین و عوامل نظامی آن در نیروی هوایی ارتش انجام گرفت. بدین صورت که یک عده؛ وظیفه اغفال و فریب عوامل دژبانی و حراست ورودی پایگاه را به عهده می‌گیرند. آنان از چند روز قبل از عملیات با یک دستگاه خودروی کاماروی زرد رنگ مرتب به پایگاه تردد می کنند تا روز عملیات؛ چهره این اتومبیل عادی تلقی شود. عده‌ای هم با ماشین آتش‌نشانی در اطراف پایگاه مستقر می‌شوند تا برای فراری دادن سوژه در صورت لو رفتن؛ وارد عملیات شوند. عده‌ای هم از شاخه نظامی‌ گروه مجاهدین با سلاح‌های سنگین مسئولیت عبور سوژه‌ها را به داخل پایگاه به عهده می‌گیرند. یک گروه دیگر از افراد نظامی فریب خورده ی ایستگاه‌های رادار؛ بطور همزمان مسیر را مختل می‌نمایند. به این صورت که با قرار دادن جعبه‌هایی در ایستگاه؛ خود در لحظه آغاز عملیات؛ تلفن زده و اعلام می‌کنند بمبگذاری شده است. 🔺عده‌ای دیگر هم با از کار انداختن هشت فروند هواپیمای شکاری اف ۴؛ عملاً از ره‌گیری و تعقیب آن‌ها جلوگیری می‌کنند. یکی دیگر از عوامل توطئه؛ منزل سازمانی خویش را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و به این ترتیب همه‌چیز از قبل طراحی و آماده می‌شود. 🔺برنامه به این صورت بود که با یکی از پروازهای شبانه؛ آموزش سوختگیری این عملیات آغاز شود. قرار بود فرار چند روز دیرتر انجام شود؛ اما به دلیل اعلام حکم انتقال سرهنگ معزی به شیراز مجبور می‌شوند در شب شش مرداد این کار صورت پذیرد. طبق نقشه از پیش طراحی شده؛ سوژه‌ها در داخل مینی‌بوسی که از منازل سازمانی کروی پروازی را به رمپ پرواز می‌برد؛ پنهان شوند. یک مانع بزرگ در سر راه خود داشتند و آن عبور از دژبانی پایگاه بود که متأسفانه دژبان و پلیس هوایی که معمولاً داخل خودروها را بازدید می‌کنند و بعد از مشاهده کارت شناسایی افراد اجازه ورود می‌دهند؛ به خاطر احترامی‌ که به قهرمان انقلاب قائل بودند؛ با دیدن سرهنگ معزی؛ بدون بازدید؛ اجازه داخل شدن را می دهند!!! 🔺ساعت ۱۹:۳۵ دقیقه؛ سوژه‌ها در حالی که لباس پرواز بر تن داشتند و در تاریکی شب تشخیص قیافه‌ها ناممکن بود وارد رمپ پرواز می شوند. در همین حال از پست فرماندهی اعلام می‌کنند که پرواز یک ساعت جلو افتاده است و به جای ساعت ۲۲:۳۰ شب؛ یک ساعت زودتر پرواز نمایند. سوژه‌ها همراه محافظ‌های خود در محوطه اتاقک سوختگیری؛ پنهان می‌شوند. وقتی سایر خدمه از قبیل کروچیف و بوم اپراتور؛ مسئول سوختگیری؛ برای بازدید قبل از پرواز سعی دارند محوطه را چک کنند با در بسته مواجه می‌شوند. سرهنگ معزی به مسئول مربوطه می‌گوید چکار می‌کنی؟ و سعی می‌کند او را منصرف نماید. ولی او مصرّانه کار خود را انجام می دهد و با تبری که در هواپیما برای مواقع اضطراری تعبیه شده؛ سعی در شکستن در می کند. ادامه دارد ... ⭕️ فـــرار بـــــزرگ ادامه از پست قبل 2️⃣ قسمت دوم
🔺در همین هنگام گارد ویژه در را باز کرده و با گذاشتن لوله اسلحه بر پیشانی همافر مربوطه؛ از او می‌خواهد بی سر و صدا وارد شود. نفر بعدی با مشاهده غیبت همکارش کنجکاو شده و تا می‌خواهد وارد محفظه شود؛ او هم به همین ترتیب غافلگیر می‌شود. در این هنگام هواپیما موتورهای خود را روشن می‌کند. در صندلی چپِ خلبانِ اصلی نشسته و سرهنگ معزی در صندلی سمت راست می‌نشیند. همافرِ مهندس پرواز هم در بین آن دو می‌نشیند. طبق برنامه‌ریزی قبلی؛ که سرهنگ معزی مشخصات مسیر را به آن‌ها داده بود؛ یکی از محافظان با اسلحه وارد کابین شده و با تهدید از آن‌ها می‌خواهد که مختصات را به دستگاه I.N.S که نوعی دستگاه ناوبری کامپیوتری است وارد کنند. معزی بعد از دور شدن از تهران به برج مراقبت اعلام می‌کند که یکی از موتورهای من آتش گرفته و برای همین به سمت ورامین برمی‌گردد. بر روی ایستگاه ورامین؛ معزی بار دیگر به برج مراقبت تهران می‌گوید که یک موتور دیگر هواپیما هم آتش گرفته است و متعاقب آن برای پنهان ماندن از دید رادار اعلام می‌کند که به سمت شمال؛ یعنی کوه‌های البرز می‌رود. مسئولان برج با ناراحتی فریاد می‌زنند که مواظب باش به کوه می‌خوری. لطفاً به آن سمت نرو و این دقیقاً همان چیزی بود که معزی می‌خواست برج تصور کند به کوه خورده است ... و در پاسخ برج که ارتفاع را می‌پرسد به دروغ ارتفاعِ ۱۲ هزار پا را اعلام می‌کند. در حالی که برج؛ مرتب فریاد می‌زند به کوه می‌خوری برگرد؛ هواپیما در ارتفاع ۱۸۰۰۰ پایی به مسیرش ادامه می‌دهد. معزی می‌دانست که در این مسیر؛ ایستگاه‌های رادار کرج؛ بابلسر و تبریز قرار دارند. ولی خیالش از هر سو آسوده بود که قبلاً توسط عوامل سازمان از کار افتاده‌اند. همچنین می‌دانست هیچ فانتومی او را تعقیب نخواهد کرد و برای این که عوامل برج فکر کنند که به کوه خورده است دیگر پاسخ برج را هم نداد. 🔺در همین هنگام مسئولان رادار؛ به پست فرماندهی نیروی هوایی اطلاع می‌دهند که هواپیما به سمت البرز رفته و احتمالاً به کوه برخورد کرده است. سرهنگ خلبان جواد وارسته که زمانی شاگرد معزی بود با خنده به مسئول رادار می‌گوید معزی به کوه نمی‌خورد؛ او فرار کرده است. معزی برای گفت‌وگوهای احتمالی ترتیبی می‌دهد که هواپیماربا گوشی‌های اسکندری و وکیلی را بگیرد تا شاهد مکالمه او نشوند. او برای این که هر چه زودتر از خاک ایران خارج شود و به گیر شکاری‌های اف ۱۴ نیفتد؛ با حداکثر سرعت به هواپیما فشار می‌آورد. این را هم بگم که حداکثر سرعت مجاز بوئینگ ۷۰۷ چیزی نزدیک ۸ تا ۹ دهم سرعت صوت است و در این شرایط در داخل کابین بوقی مرتب به صدا در می‌آید. در همین موقعیت بود که رجوی و بنی‌صدر به کابین هواپیما می‌آیند. در این زمان؛ ستاد نیروی هوایی به یک فروند شکاری اف ۱۴ خود که در حال گشت‌زنی است مأموریت می‌دهد که به سوی شمال پرواز نماید. در این شرایط بألاخره رادار تبریز موفق شد هواپیما را شناسایی کند. معزی برای گمراه کردن رادار تبریز می‌گوید ما تقصیری نداریم چند نفر از پرسنل نیروی هوایی ما را به گروگان گرفته‌اند. در همین هنگام شهید رجایی که نخست‌وزیر بود به اتفاق شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی در پست فرماندهی از قول حضرت امام به آن‌ها تأمین می‌دهد؛ اما خدمه برای کش دادن زمان؛ بهانه می‌آورند که شخص آقای رجایی صحبت نماید ولی صحبت‌های هیچ یک از مسئولان کار ساز نیست. هواپیمای اف ۱۴ به معزی اخطار می‌دهد برگرد وگرنه شلیک می‌کنم. سرهنگ معزی که خوب خلبان شکاری را می‌شناخته و روزگاری از شاگردانش بود خطاب به خلبان می‌گوید: "هواپیما ربوده شده است. لطفاً شما بیا نزدیک ما تا این‌ها شما را ببینند و بترسند." و در این اثنا تمام چراغ‌های داخل و بیرون هواپیما را خاموش می‌کند و از بچه‌ها می‌خواهد از قسمت سوختگیری بیرون را نگاه کنند تا ببینند شکاری دیده می‌شود یا نه؟ 🔺در اینجا بنی‌صدر خطاب به معزی می‌گوید به خلبان شکاری اعلام کن که من داخل هواپیما هستم. آنگاه او ما را نخواهد زد. معزی که از این طرز فکر آقای رییس‌جمهور خنده‌اش گرفته؛ می‌گوید: "قربان؛ خلبان شکاری اگر بداند که چه کسانی داخل هواپیما است؛ یا شلیک می‌کند یا اگر برگردد حتماً اعدامش می‌کنند." معزی برای پرهیز از گزند موشک‌های هاگِ ایستگاه تبریز؛ به سوی مرز شوروی(روسیه فعلی) حرکت می‌کند. در همین حال هم دو فروند میگ روس‌ها لب مرز به پرواز در می‌آیند تا به محض ورود به خاک آن‌ها شلیک نمایند. ادامه دارد ... ⭕️️ فــــرار بـــــزرگ 3️⃣ قسمت سوم (پایانی)
🔺معزی با اطمینان از این موضوع که هواپیماهای اف۵ مستقر در تبریز قادر به رهگیری در شب نیستند؛ از مرز شوروی به صورت نیم‌دایره از کنار تبریز می‌گذرد تا گیر موشک‌های هاگ نیفتد. هواپیمای تامکت همچنان تعقیب بوئینگ ۷۰۷ را ادامه داد. معزی با رفتن به خاک ترکیه؛ اعلام کرد که قصد نشستن در آنکارا را دارد. مسئولان ترکیه به او اجازه نمی‌دهند و با خاموش کردن چراغ‌های باند از آن‌ها می‌خواهند خاک ترکیه را ترک کنند. اف ۱۴ پشت سر بوئینگ وارد خاک ترکیه می‌شود. 🔺معزی به برج ترکیه می‌گوید یک شکاری دنبال من است به ایران بگویید برگردد و آن‌ها چنین می‌کنند و بدین ترتیب شرِ شکاری از سر آن‌ها کم می‌شود. بنی‌صدر بار دیگر نطقش باز شده خطاب به معزی می‌گوید: " بگو من داخل هواپیما هستم. چراغ‌های باند آنکارا را روشن می‌کنند. " معزی پاسخ می‌دهد: قربان من که قصد نشستن به ترکیه را ندارم. 🔺سرهنگ می‌دانست موشک‌های سوریه حتما او را خواهند زد به همین دلیل سعی می‌کند به سمت قبرس و یونان برود. در همین حال رادار سوریه از طریق یو اچ اف می‌پرسد کجا هستید؟‌ سرهنگ معزی به خوبی می‌دانست پاسخ دادن از طریق یو اچ اف صرفاً برای شناسایی موقعیت هواپیما است؛ تا با اعزام جنگنده‌ها آن‌ها را بر گردانند. به همین دلیل هیچ پاسخی به رادار سوریه نمی‌دهد. عاقبت با رفتن به سمت یونان و قبرس سر از آسمان پاریس در می‌آورد. ⭕️ مرگ بهزاد معزی؛ خلبان نفوذی خلبان شاه و رئیس جمهور؛ بنی صدر 🔺"بهزاد معزی" کاپیتان خلبان؛ روز ۲۶ دی ۱۳۵۷؛ با هواپیمای شاهین؛ محمدرضا پهلوی شاه خائن را از چنگ مردم ایران ایران فراری داد. سپس به دستور اربابانش؛ در حرکتی مزوّرانه؛ هواپیما را به ایران بازگرداند و مدعی شد به زور مجبور به این کار خائنانه شده است. از آن به بعد طبق مأموریتی که برایش تعریف کردند؛ به جمع خلبانان انقلابی و مؤمن پیوست تا هرچه بیشتر خود را جهت اجرای برنامه های آینده مهیا کند. وی به محض بازگشت به ایران؛ مستقیماً به دفتر منافقین در تهران مراجعه کرد و برای انجام هرگونه خدمت به منافقین؛ اعلام آمادگی نمود. 🔺 مأموریت جدید معزی این بود: فراری دادن "مسعود رجوی" رهبر گروهک تروریستی منافقین(مجاهدین خلق) که دستش به خون مردم آلوده بود و "ابوالحسن بنی صدر" که از مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران خلع شده بود. سرانجام روز ۶ مرداد ۱۳۶۰؛ در اوج اعتراضات مردم ایران علیه خائنین؛ معزی؛ همان هواپیمای شاهین که با آن شاه را از ایران فراری داد؛ مجدداً ربود. این بار مسافرین او نه شاه و چمدان های پر از طلا و جواهرات و اموال ملت؛ که تعدادی از رهبران و فرماندهان جنایتکار و تروریست منافق بود. 🔺در گوشه ای از هواپیما؛ فردی ظاهرا مهماندار؛ با آرایش و لباس زنانه پنهان شده بود که همچنان خود را رئیس جمهور ایران می دانست؛ ابوالحسن بنی صدر! پس از ورود به خاک فرانسه؛ آرایش خود را پاک کرد و لباس مردانه پوشید. ولی لپ های گل انداخته و سیبیل معروفش که حالا دیده نمی شد؛ نشانی از رئیس جمهور کشور انقلابی ایران نداشت! بعداً معزی همراه رجوی و تمام منافقین به عراق گریخت و به دریوزگی و نوکری برای صدام حسین بعثی پرداخت و همچون نیروهای مجاهدین به توطئه و طراحی عملیات علیه وطن خود و خدمت به صدام ادامه داد. افتخار معزی؛ فریب تعدادی خلبان بود تا در اوج جنگ؛ با هواپیمای خود از ایران گریخته و به عراق پناهنده شوند. 🔴 سرانجام روز ۲۱ دی ۱۳۹۹؛ پرونده خیانت های معزی بسته شد و در سن ۸۳ بر اثر سرطان خون در بیمارستانی در پاریس مُرد و به آنان که عمر خویش را به پایشان گذاشت؛ یعنی: محمدرضا پهلوی؛ صدام حسین و مسعود رجوی پیوست. أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۚ وَبِئْسَ الْمَصِير ... آیا کسی که(به ایمان) در راه رضای خدا قدم بردارد مانند کسی است که(به کفر) راه غضب خدا پیماید؟ که منزلگاه او جهنم است و بسیار بد جایگاهی است. @mersad598
💠 سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر داد و دینشان را خرید. هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا دو میلیون تومان، به پول امروز نزدیک به 270 میلیارد تومان اگر در زمان بودیم یارش میماندیم؟ 📚📚📚 @mersad598
📆 ۶ مردادماه سال ۱۳۶۴ _ سالروز شهادت فرمانده لشگر ۹۲ زرهی ارتش ♦️فرماندهی که در تشییع جنازه دخترش نبود. 📄 خاطره ای از شهید نیاکی👇 🔺در جریان "عملیات بیت‌المقدس" به خبر می دهند که دخترش ناخوش است و بهتر است به تهران برود؛ اما او نمی رود. بعد از چند روز دوباره به او می گویند که دخترت به سرطان خون مبتلا شده است؛ اما او باز هم در جبهه می ماند تا اینکه پزشکان؛ درمان دخترش را ناممکن می دانند و حال او وخیم می شود و پس از چند روز از دنیا می رود. 🔺همسرش با او تماس می گیرد که حداقل در مراسم ختم و تشییع جنازه دخترشان حاضر شود؛ اما سرلشگر شهید نیاکی در نامه ای به همسرش می نویسد: که من چطور این رزمندگانی را که در جبهه می جنگند و مانند فرزندان من هستند و هر روز تعدادی از آن ها شهید می شوند؛ تنها بگذارم. در شهر کسی هست که تابوت فرزندمان را بلند کند اما در اینجا کسی نیست که پیکرهای این شهدا را از زمین بلند کند. بعد از پایان عملیات بیت المقدس؛ شهید نیاکی به منزلش رفت. از آنجایی که نیمه های شب به خانه رسیده بود به اتاق دخترش می رود و تا اذان صبح اشک می ریزد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 @mersad598
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | توضیحات فرمانده لشگر ۹۲ زرهی اهواز در جمع فرماندهان سپاه و ارتش 🔹هنگام تشریح نقشه عملیات 🔺در جمع حاضر؛ محسن رضایی(فرمانده وقت سپاه) _ شهید صیاد شیرازی _ شهید حسن باقری و ... حضور دارند. 📆 ۶ مردادماه سال ۱۳۶۴ _ سالروز شهادت مسعود منفرد نیاکی فرمانده لشگر ۹۲ زرهی ارتش کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 @mersad598
🌿السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 @mersad598