هدایت شده از mesaghمیثاق
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی بدون کلام و مفهومی، در معرفی کارکرد مهمترین ابزار #جنگ_شناختی دشمن.
هدایت شده از mesaghمیثاق
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بی اعتمادی عمومی شاه، درد و دل شاه با روسپیان خارجی به روایت:
🔹دکتراحسان نراقی مشاور دفتر فرح پهلوی
هدایت شده از mesaghمیثاق
📷زمان شاه که گرانی نبود!
🔹 «امیرعباس هویدا» در بهمن ۱۳۴۳ نخستوزیر ایران شد و ۱۳ سال در این منصب فعالیت داشت. او کشور را با نرخ تورم ۴.۵ درصدی تحویل گرفت در سال ۱۳۵۶ با تورم ۲۵.۱ درصدی تحویل داد!
🔹«اسدالله علم» در این باره میگوید: «در تابستان ۱۳۵۲ بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید.
🔹در ماههای نخست سال ۵۳ نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!»
هدایت شده از mesaghمیثاق
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعترافات تهرانی یکی از مامورین ارشد ساواک در به شهادت رساندن مخالفین و مبارزین با قرص سیانور با اطلاع سران سازمان!
#پهلوی_به_روایت_دربار
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمیاب روسپی خانه شهرنو / دختران گرفتار در دام تن فروشی قبل از انقلاب
🔹فساد و فحشایی که شبکه های ماهواره برای تطهیر چهره پهلوی به آن اشاره ای نمیکنند.
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
#جانها_به_فدای_این_زوج...
وقتی همسرتون شما را صدا میزنه ، با عشق جوابشو بدین...مثلا به جای اینکه بگین "هان" یا "بله"...بگید "جان دلم"، "بله عزیزم" و ... همين نكات ساده زندگيتونو گرم ميكنه
🍃نحوۀ صدا کردن امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) را ببينيد:حضرت امیر وقتی میخواستند حضرت زهرا را صدا کنند میفرمودند:
"نفسی لک الفدا" (جان علی به فدایت)
"حبیبتی زهرا"
"بنت رسول الله"
و "زهراجان".
و جوابی که از حضرت زهرا میشنیدند:
"روحی لک الفدا (جانم به فدات)"
"ابوتراب"
"ابالحسن"
و "علی جان".
❣زیبا صدا کردن زن و مرد، بهترین شیوه برای ابراز محبت است
📚 اصول کافی؛ ج2؛ ص 643
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ «بغل زوری»
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔻دام عسل زن یهودی برای پدر پیامبر
✍زنی [کاهنه یهودی] که کتب اهل کتاب را خوانده بود، روزی عبدالله بن عبدالمطلب بر او گذر کرد. او به عبدالله گفت: تو همان کسی هستی که پدرت صد شتر فدایت کرد؟ گفت: آری. زن گفت: آیا میخواهی یکبار با من درآمیزی و من در عوض صد شتر به تو عطا کنم؟ عبدالله به او نگریست و گفت :
🔸 اگر حرام باشد که مرگ از آن برای من آسانتر است
🔸 و اگر حلال باشد من راه آن را فراهم نمیبینم، چگونه چنین طلبی میکنی؟!
عبدالله با پدرش رفت و پدرش آمنه را به عقدش درآورد. چون روز و شبی با آمنه بهسر برد، آمنه پیامبر صلیاللهعلیهوآله را آبستن شد. بعد از آن عبدالله بار دیگر بر آن زن گذر کرد، اما دیگر او را بر خواستهٔ قبلیاش آزمند ندید. برای اینکه او را بیازماید، گفت: آیا هنوز هم طالب آنچه که گفتی و من نپذیرفتم هستی؟
آن زن گفت:
آن روز گذشت، امروز دیگر نه!
آن زن گفت: پس از من چه کردی؟ عبدالله گفت: پدرم آمنه را به عقد من درآورد و با او شب را گذراندم. آن زن گفت:
به خدا آن زنِ اهلِ بنیزهره [آمنه] افزون بر جامههایت چیزی را از تو درآورده که خود قدرش را نمیداند!
آن زن در ادامه گفت: در چهرهات نور نبوت را دیدم، خواستم به من منتقل شود، اما خداوند میخواست آن را در جایی که دوست میداشت قرار دهد...
📚منبع: مناقب آل ابی طالب، ج۱؛ بحارالانوار، ج۱۵؛ الکامل، ج۲