هدایت شده از mesaghمیثاق
✅ ۶ ماه حبس در انتظار ممانعت کنندگان از پارک خودرو در حاشیه خیابان
«اینجا پارک نکن»،
«مگر نمیبینی جلوی مغازه است»،
«اینجا اداره دولتی است»،
«اینجا محل تخلیه دائم بار است»
و...
"6 ماه تا 3 سال زندان در انتظار متخلفین که مانع از پارک خودرو شهروندان در خیابان میشوند.
قاضی محبالله آقایی - دادیار شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران
- که خودش بارها با این مشکل رو به رو بوده میگوید: «قرار دادن موانع از سوی کسبه،
نگهبانان ادارات و
یا هر شخص دیگر در کنار کوچه،
خیابان،
مقابل مغازه
یا خانه
و ممانعت از پارک خودروهای دیگر،
نقض آشکار حقوق شهروندی است و طبق قانون، مجازات نیز دارد.»
به گفته وی، برخورد با این معضل بسیار مهم یکی از وظایف اصلی پلیس راهنمایی و رانندگی است؛ یعنی ماموران راهنمایی و رانندگی همانگونه که به جمعآوری موتوسیکلتها و توقیف خودروهای متخلف میپردازند، باید در خیابانهای شهر به جمعآوری موانعی بپردازند که برای ممانعت از پارک خودروها قرار داده شده است.
مأمور راهنمایی و رانندگی نماینده قانون است و باید با این جرم مقابله کند. ضمن این که وظیفه افسر پلیس فقط جریمه نیست همانطور که اگر یک موتورسیکلت یا خودرو در مکانی ممنوع پارک شود بلافاصله پس از جریمه با جرثقیل یا خودروهای مخصوص به پارکینگ منتقل و جریمه میشود باید موانع مزاحم نیز همان گونه از کنار خیابان جمع آوری شوند و این وظیفه پلیس است. چنانچه در جریان این ماجرا بین طرفین درگیری رخ دهد راننده میتواند بلافاصله به مراجع قضایی مراجعه و شکایت کند که به طور حتم مجازات بین 6 ماه تا 3 سال حبس در انتظار متخلفین خواهد بود.
سید مهدی حجتی - وکیل دادگستری و مدرس دانشگاه - نیز در این باره میگوید: «طبق ماده 24 قانون مدنی هیچ کس نمیتواند کوچه و خیابانهایی که بنبست یا مسدود نیست را *تحت تملک* قرار دهد.
بنابراین نصب هر گونه تابلو پارک ممنوع،
یا تهدید به پنچری خودروها
در کوچه و خیابانهای شهر جرم محسوب میشود و میتوان از متخلفین در دادسرا شکایت کرد.» به گفته وی، ایجاد مانع چه موقتی و چه دائم برای جلوگیری از استفاده دیگران از مکانی که حق قانونی عموم مردم است. نقض حقوق شهروندی است.
👈اطلاعرسانی کنید تا شهروندان از حقوق خود مطلع شوند و حقی ضایع نگردد.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴روایت کمتر دیدهشده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ بهمناسبت پنجم مرداد؛ سالروز عملیات مرصاد
♦️منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند.
♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
♦️یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
♦️خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند.
بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند.
♦️بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
♦️بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
📚رمز عبور، ۱، صفحهی ۱۱۳
هدایت شده از mesaghمیثاق
⚜️⭕️مقاله مهم ایهود باراک در نشریه تایمز
🔸️ایهود باراک نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در نشریه تایمز نوشته است که تا قبل از توافق هسته ای ایران ۱۷ ماه تا بمب اتم فاصله داشت و امروز کمتر از ۱۷ روز.
🔸️ایران در آستانه تبدیل به یک قدرت اتمی است
🔸️دیگر حملات موضعی علیه ایران جواب نمی دهد و باید یک حمله گسترده و اساسی تا قبل از پایان تابستان انجام دهیم.
پ ن👇
اگر اسرائیل غلطی بکند تل آویو و حیفا را با خاک یکسان می کنیم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔻گاردین میگوید که قرار است بوریس جانسون به عنوان دبیرکلی ناتو منصوب شود
ــــــــــــــــــ