نه غش کرده.
گفت: کس دیگری نیست؟
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم میتوانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم
آقا شما بفرمایید داخل.
گفت: من بدون اذن صاحبخانه به داخل نمیآیم.
معنی و مفهوم حفاظت، خودش را اینجا از دست نمیدهد. مهمتر از حفاظت این است.
بدون اذن وارد خانه کسی نمیشود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظتترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.
من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.
به آقا گفتیم: که رفتهاند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.
گفتند: نه میایستم تا بیایند.
چند دقیقهای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچههایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند.
یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوشآمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت میرسیم.
رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت اینها پدر ندارند؟
گفتم: نمیدانم. چون صبح نپرسیده بودم.
گفت بزرگتر ندارند؟ برادر ندارند؟
رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند، مرده.
گفتیم، برادر؟
گفتند، یکی داشتیم شهید شده.
گفتیم، بزرگتری، کسی؟
گفتند، عموی ما در خانة بغلی مینشیند.
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباسها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافهات تابلو است.
در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.
این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟
خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی میکنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا، اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.
او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. اینها به خودی خود زبانشان با ما فرق میکند.
سلام علیک هم که میخواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و درنهایت یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
حضرت آقا چایی و شیرینیشان را خورد
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم.
آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچهها را آوردند.
دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو هستند.
آقا خیلی تحسینشان کرد و با اینها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟
اینها همهاش درس است. من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا میخورد یا نمیخورد؟ نمیدانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا
اینها میگویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟
خُب اگر چیزی بیاورند ما میخوریم.
بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آبمیوه بیاورید، من هم چایی، هم آبمیوة شما را میخورم.
اینها رفتند چایی، آبمیوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمانها اینطوری است. یک نفر چند تا میوه پوست میکند میدهد دست آقا، آقا هم دعا میکند. همانجا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم میکنیم، همه یک قسمتی از این میوه میخورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنیها هم همین کار را باید میکردیم؟ واقعاً نمیدانستیم.
چایی آوردند، آقا خورد، آبمیوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد.
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنیها نشستند و با اینها صحبت کردند. مثل بقیة
جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان
...را من نمیبینم. عکس شهید عزیزمان را بیاو
غربزدهها از خود غربیها مزخرفتر هستن
حتی احمق درجه یکی مثل ترامپ هم وقتی پای منافع ملی وسطه، طرفدارانش رو به حفظ آرامش و دوری از خشونت دعوت میکنه و میگه "یادتون باشه ما حزب قانون و نظم هستیم، به قانون احترام بذارید!"
اما میرحسین موسوی وقتی طرفدارانش شهر رو به هم ریختن و مردم عادی رو مورد ضرب و شتم قرار دادن و زنده آتش زدن، به میان معترضین اومد و اونها رو مردم خداجو نامید...
رید ببینم.
توی خانة مسلمانها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست.
میپریم و میآوریم. اینها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همینجوری نگاه میکردند، شروع کردند به صحبت کردن، همینجوری صفحهها را ورق میزدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟
یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.
ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند. شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود. چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود.
هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.
ارمنیای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است.
دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند.
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض
کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضههایتان شرکت میکنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دستههای سینهزنی امام حسین(علیه السلام) شربت میدهیم. میآییم توی دستههایتان مینشینیم، ظرف یکبارمصرف میگیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آنها آب نمیخوریم. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن نمیفهمیدم بعضی چیزها را.
میگفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشتهاند، سینهاش را سوراخ کردهاند. میخ، مسمار به سینهاش خورده. نمیفهمیدم یعنی چی. میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمیفهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش. این را هم نمیفهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای كه دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیمهایش میرفت چهقدر بزرگ است.
از ورود آقای خامنهای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شدهاش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمیدهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه، به اندازة چند کتاب از اینها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوهشان را خورد. بعضی از دوستهای ما نخوردند. کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزباللهیتر از آقا هستم دیگر.
با آنها خداحافظی كردیم و بهسمت دفتر بهراه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچهها را بگویید بیایند.
آمدند. گفتند: این چه کاری بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به اینها محسوب میشود. نمیخواستید داخل نمیآمدید.
🌐 منبع ایرنا، بسیج نیوز ،...
حکم اعدام برای دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا صادر شد
🔥🔥🔥🔥🔥
حقوقدان برجسته عراقی در واکنش به صدور حکم جلب «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا از سوی دادگاه عراق به خاطر ترور شهیدان «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده پیشین نیروی قدس و «حاج ابومهدی المهندس» معاون پیشین سازمان «الحشد الشعبی» گفت:
مجازات ترامپ براساس قانون عراق، اعدام است.
به گزارش برنا، شورای عالی دستگاه قضایی عراق دیروز (پنجشنبه) در بیانیهای اعلام کرد که قاضی ویژه دادگاه تحقیق «الرصافه» مسئول رسیدگی به جنایت ترور فرماندهان شهید سردار سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده پیشین سپاه قدس و «ابومهدی المهندس» معاون سازمان «الحشد الشعبی» عراق و یارانشان در نزدیکی فرودگاه بغداد، پس از بررسی سخنان خانواده المهندس و پایان تحقیقات اولیه، حکم جلب ترامپ را که تا دو هفته دیگر دوران ریاست جمهوری او به پایان میرسد، صادر کرد.
این شورا تأکید کرد که طبق احکام ماده ۴۰۶ قانون کیفری عراق، تحقیقات درباره دیگر عاملان جنایت ترور فرماندهان شهید سلیمانی، المهندس و همرزمانش ادامه خواهد داشت.
«علی التمیمی» کارشناس حقوقی عراقی در این باره گفت: قوه قضائیه عراق بر اساس یک شکایت رسمی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا را به قتل عمد طبق ماده ۴۰۶ قانون مجازات عراق متهم کرد.
وی پنجشنبه شب در گفت وگو با شبکه تلویزیونی «دجله» عراق افزود:
"عراق توافق نامه استرداد متهم را با ایالات متحده امضا کرده است که به عراق اجازه می دهد تا پس از پایان دوره ریاست جمهوری و لغو مصونیت ترامپ، او را به اتهام قتل ابومهدی المهندس معاون سازمان الحشد الشعبی تحویل بگیرد".
یک خاطره شیرین ازسردار چهارباغی فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه.
تست توانایی ایرانیها توسط فرمانده توپخانه روسیه!!!
یک بار حاج قاسم به من گفت فرمانده توپخانه روسیه گفته میخواهد فرمانده توپخانه ایرانیها را ببیند؛ به من گفت به فرودگاه حلب برو و با او جلسهای داشته باش، فرمانده توپخانه روسیه آنجاست. فرمانده توپخانه روسها «ژنرال الکساندر» بود. من به حلب رفتم و دیدم منتظر من است.
به من گفت شما گلولههای «کراس ناپل» را میشناسید؟ گفتم بله میشناسیم. گفت از کجا میشناسید؟
گفتم ما در ایران میسازیم. وقتی گفتم میسازیم، جا خورد و با تعجب گفت میسازید؟ گفتم بله. چطور مگه؟
گفت میتوانید با این گلولهها کار کنید؟
گفتم بله، میتوانیم.
گفت ما چند گلوله برای تست به شما میدهیم.
آن موقع حلب در دست دشمن بود. خود ژنرال الکساندر هم فرد شجاعی بود. با من به دیدگاه آمد؛ دستش را دراز کرد و یک تانکر آب را روی یک ساختمان به عنوان هدف نشان داد و گفت آنجا را بزنید.
بچههای ما تنظیمات را انجام دادند و گلوله اول را درست به وسط تانکر آب زدند. سپس یک هدف دیگر را نشان داد و گفت آنجا را هم بزن و بعد هدف سوم. اصلا باورش نمیشد ایرانیها بتوانند این طور گلولههای کراس ناپل را با این دقت به هدف بزنند.
به مترجمی که همراهش بود گفت که یک کاغذ بیاورند. روی کاغذ خطاب به مقرشان در «طرطوس» نوشت ۳۰۰ گلوله کراس ناپل به نماینده ایرانیها بدهید. گفتم بگو دیزیگنایتور (پرتاب کننده لیزر) هم میخواهیم.
برای اینکه مخاطبین ما هم متوجه شوند، گلولههای کراس ناپل در واقع گلولههای هوشمندی هستند که با لیزر هدفگذاری میشوند و برای همین دقت بالایی دارند.
بله. گلولههای هوشمند که آن موقع هر کدامش حدود ۲۰۰ میلیون تومان قیمت داشت. به بچهها گفتم همان شبانه به طرطوس بروند و اینها را تحویل بگیرند. البته او ۳ تا دیزیگنایتور نوشته بود ولی چون نداشتند، فقط یکی دادند و گفت دوتای دیگر را بعدا میدهیم که ندادند. این گلولههای کراس ناپل خیلی به ما کمک کرد.
یک بار حاج قاسم گفت خبر دادند مسلحین در جنوب حلب جلسهای دارند. میتوانی جلسه آنها را بزنی؟ گفتم بله، بگو کجاست. رفتیم و محل را دیدیم. فاصله دیدگاه تا آنجا را تنظیم کردم و دیدم ۳-۴ کیلومتر است. فاصله توپ تا هدف هم حدود ۱۳-۱۴ کیلومتر بود.
حاج قاسم خودش هم حاضر بود. یک دوربین گذاشتیم تا فیلمبرداری کند. تروریستها یکی یکی میآمدند و ماشین هایشان را بین درختها، آن طرفتر از ساختمان محل جلسه پارک میکردند و وارد ساختمان میشدند. مدتی که گذشت و مطمئن شدیم جلسه آنها شروع شده، یک گلوله درخواست کردیم. این گلوله صاف از پنجره ساختمان وارد جلسه آنها شد و همه ساختمان را منهدم کرد.
من هیچ وقت حاج قاسم را به این خوشحالی ندیده بودم. میپرید هوا و احسنت احسنت میگفت. خیلی خوشحال بود. برای من صحنه بسیار جالبی بود.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🚧 تخم طلا!
امسال در بخش پایش و پالایش اجتماعی، مستندی بنام قزل قیه(=سنگ طلا) بنظرم بهترین بود.
قصه مستندی از معدن سنگ مرمر سریش آباد، شهری با ۱۰هزار جمعیت و حدود ۶۰۰خانواده فقیر!
سالی ۱۰۰۰میلیارد سود معدن از این شهر خارج اما ۲۶سال جاده کمربندی اش در حال احداث مانده است!
طبق قانون معادن ۱۰٪فروش سنگ معدن، "حقوق دولتی" است -که اینجا اگر وصول شود- به خزانه می ریزد و به وضع عمومی شهر نمی رسد!
تحصن ۷ماهه حدود ۲۰۰۰نفر از مردم هم بایکوت خبری میشود. وقتی بی بی سی می خواهد پوشش دهد، خود مردم انقلابی منع می کنند!
⚠️اوج مساله البته اینها نیست. طبق اصل۴۵ قانون اساسی، معادن "ملک شخصی" نمی شوند. قانون معادن فقط "حق بهره برداری" را با مزایده از سوی صنعت و معدن به اشخاص اجازه داده است.
🔸مردم وقتی به حق بهره برداری کسی اعتراض می کنند، از سوی استانداری راهنمایی می شوند که تعاونی ای بزنند تا بهره برداری به آنها داده شود. تعاونیِ ۱۵۰۰نفره تشکیل میشود. ستاد اجرائی را به کمک می آورد که زمین های معدن، مصادره خوانین منطقه بوده است...
ستاد اجرائی اول بهره برداری را حق خود و بعد بخلاف اصل۴۵ سند شش دانگ مالکیت معدن را مال خود می کند! بهره برداری هم به تعاونیِ مردم داده نمیشود!
🔸دعوای ستاد اجرایی با بهره بردار سابق بعد از مدتی اینجور ختم میشود: فروش اصل معدن به آقای زارعی به قیمت ۱۱میلیارد با سند شش دانگ!!!
مالک جدید رسما و علنا می گوید می دانم خلاف قانون اساسی است اما من اولین کسی هستم که مالک خود معدن(نه حق بهره برداری) شده ام و سند شش دانگ هم دارم!
☑️چند وجه برتری این مستند:
1⃣خط شکنی که یکی از عوامل امتیاز در جشنواره عمار است. پرسش از نهادهای حاکمیتی و انتصابی جای خود جسورانه و قابل تقدیر است.
2⃣ پرداختن به مساله انفال و معادن و نقض اصل۴۵ قانون اساسی!
انفال (که معادن جزء آن است) در یک کلام سپرده شده به حاکمیت معرفی می شود؛ اما در عمل حواشی بسیاری درباره بخشهایی از انفال از جمله معادن هست که در انتهای مستند هم به مافیای آن اشاره ای میشود!
3⃣تصویر گویا از وضع تعاونی ها!
تعاونی، راهکاری اسلامی در اقتصاد اسلامی است. اصل۴۴ قانون اساسی بخش خصوصی را مکمّل بخش دولتی و تعاونی می داند!
شهید بهشتی ذیل این اصل در مذاکرات قانون اساسی می فرمود:"تعاونیِ اقتصادی اقسامی دارد وقتی در برابر دولتی و خصوصی قرار گرفت به این معناست که در یک واحدی عده ای با سرمایه ای که متعلق به خودشان است یا حق استفاده از آنرا دارند، کار کنند. چون تعاونی اعم از این است که ملک، ملک خودشان باشد یا ملک دولت.[مثل اینکه بهره برداری معدن قزل قیه به تعاونی مردمی داده میشد] همین که در یک واحد، سود نصیب کسانی می شود که در آن واحد کار می کنند کافیست تا تعاونی باشد".
در سیاستهای اصل ۴۴ از سوی رهبرانقلاب هم ابلاغ شد: ۲۵٪اقتصاد کشور(نه فقط بخش های واگذاری شده!) باید تا برنامه پنجم توسعه متعلق به بخش تعاونی شود. تعاونی هم در این سیاستها اقشار دهک پایین و بیکاران و... معرفی شده است! اتفاقی که واقع نشده و جایش واگذاری های خصوصی لجام گسیخته اقتصاد کشور را بلعیده است!
این مستند گوشه ای از علل شکست تعاونی ها مقابل بخش خصوصی را نشان می دهد.
4⃣مستند، روایتی یک طرفه نیست. هم بهره بردار و مالک خصوصی معدن در مستند حضور دارد و صریح و بدون لکنت تخلفات را می گوید! هم نماینده تعاونی مردم، هم مسئولین صنعت و معدن و هم شورا و شهرداری!
فقط ستاد اجرائی دعوت حضور را نپذیرفته است!
اگر روایت ستاد اجرائی خلاف روایت این سه طرف دیگر ماجرا باشد، باز شفافیت و پاسخگویی او را موکد می کند و خط شکنی مستند را بیشتر می نمایاند.
🔘جنبش واره عمار
عمار فقط با پرداخت مستند و انقلابی به اینجور مسائل می تواند #جنبشواره بماند و به یک جشنواره تنزل نکند.
اگر این جنبش واره های انقلابی شکل نگیرد، جشنواره های "مضر" توسط دشمنان خارجی(با تصویر شکست خورده از نظام و انقلاب) یا جشنواره "بی خاصیت" برای برندگان سرمایه های ملی و دارندگان مرغِ تخم طلا شکل میگیرد!
#قزل_قیه
#جشنواره_عمار
#انفال
#ستاد_اجرائی
📝محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۱۷
@mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺حتماً حتماً حتماً ببینید
⭕️اصل ماجرای، اجتماع مقابل وزارت بهداشت چه بود❓
📛علت خشم شبکه های BBC، من و تو، اینترنشنال و دیگر افراد معاند از این اجتماع چه بود⁉️
#نشر_حداکثری
@mesagh