eitaa logo
مرکز پاسخگویی سوالات سیاسی
1.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
امام خامنه ای: به اعتقاد من امروز ذکر مستحبی بعد از نماز ما، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است. ۹۵/۹/۱ آیدی ادمین : @ghasedakeita #لینک_ناشناسمون_برای_سوالات_شما 👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17334907817461 ۷۵۰۰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیتر میزنید که کامیون دار ها اعتصاب کردن بعد خودشون با انتشار اين کلیپ ها توضیح میدن که چطور تایر تریلی ها و کامیون ها رو در مسیر های تردد ترانزیت پنچر می کنند حروم لقمه ها شاهراه های تزانزیت کشور که بسیار استراتژیک و ارز آور است را هدف گرفته اند ‏🔴بیشرفا می‌دونید این بندگان خدا چقدر باید تو بیابان و جاده کار کنند تا پول لاستیک‌شون دربیاد؟
▪️نسخه ای مشابه برای ایران و چین اگر ذره ای در سر کسی عقل باشد به حرف کسی که در پناه کشور دشمن برای ایران یا چین نسخه میپیچد عمل نمیکند. 🔺 دانشنامه دفاعی
▪️متوهم های توئیتر باز هم شاهکاری دیگر از براندازان
مرکز پاسخگویی سوالات سیاسی
▪️متوهم های توئیتر باز هم شاهکاری دیگر از براندازان
🔺 ما در ایران چیزی به اسم اختلاف میان اهل سنت و شیعه نداریم و همه یکی هستیم ، آنهایی که بعد این اختلاف میدهند و تلاش دارند تا آن را برجسته کنند مزدور و خائن و بی دین و ایمان هستند اما یک مشکل اساسی و عمیق با وهابی‌ها داریم که در همین چند هفته تسویه‌حساب اساسی با آن‌ها کردیم و در ادامه این روند ادامه خواهد داشت این تصویری که میبینید شاید گوشه‌ای کوچک از یک حقیقت بزرگ باشد و نمادی از واقعیت امروز جامعه ایران، جایی که رئیس جمهور ایران بزرگ در سنندج در کنار برادران ایرانی و دینی خود می‌ایستد و نماز می‌گذارد. این تصویر چنان جریان وهابیت و تکفیر را آزرده خاطر و ناراحت کرده که در کنار بهایی‌های مقیم در شبکه سعودی اینترنشنال (و چه پیوند جالب توجهی است ائتلاف میان وهابی‌ها و بهائی‌ها و صهیونیست‌ها که همه ساخته و پرداخته استعمار پیر انگلیس هستند) یه روز بعد شروع به صادر کردن های عجیب و غریبی در مورد نحوه نماز خواندن کردند انگار که هیچ کس نمی داند هفت جد آنها همه بهایی بودند و هیچ ربطی به اسلام و مسلمانی نداشتند. سفر رئیس جمهور به سنندج برای خائن‌ها تلخ و گزنده بود. 🔺 اخبار سوریه
یکی از قاتلین شهید عجمیان پزشکی هست که ماهی ۱۰۰ میلیون درآمد داره! قاضی میگه: تو که مشکل اقتصادی نداری پس چرا با نظام مخالفی و شهید عجمیان رو کشتید؟ جواب داده: اشتباه کردم!!!!!!!!!
ir.afartec.bahjat.apk
1.82M
🏆 🏅 دوستان عزیز همونطور که قول داده بودیم مسابقه شروع شد👆👆 مسابقه ی "راز های ناگفته" مربوط به آیت الله بهجت(ره) و خاطرات ایشان شرایط شرکت در مسابقه: برنامه رو دانلود کنید و قسمت های مختلف رو مطالعه کنید + عضویت در کانال مقاومت تا ظهور🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/3223781557Cb46b1d003f
دوستان مطالعه این کتاب علاوه بر آشنایی شما با شخصیت برتر آیت الله بهجت(ره) ، میتونه زمینه شکوفایی شما در بعد اخلاقی و عرفانی رو داشته باشه.
☺️ البته جایزش رو هم تقدیم نفر برتر مسابقه میکنیم
👆 لطفا بنر مسابقه رو هم بین دوستان خودتون در گروه هاتون و کانال هاتون پخش کنید تا نفرات بیشتری از ابعاد معنوی این مسابقه بهره ببرند.
قسمتی از 🏆 👈 داستان طی الارض آیت الله بهجت(ره) در یکی از داستان های برنامه * رازهای ناگفته * که برایتان ارسال شد و مسابقه آن هم بزودی برگزار خواهد شد ، به نقل از آیت الله شیخ علی قرنی آمده است : 👈 در زمانی که در نجف، مشغول تحصیل بودم، پدرم، آخوند ملّا ابراهیم، برای زیارت، به نجف آمد. چند روزی در نجف بود و پس از آن، با هم به کربلا رفتیم. یک شب در حرم امام حسین (ع) مشغول زیارت بودم که ناگهان یادم افتاد که عهد کرده ام چهل شبِ چهارشنبه، به مسجد سهله بروم و تا آن وقت، سی و دوشب رفته بودم. متأثر شدم که چرا صبح، متوجّه این مطلب نشده ام تا بتوانم به عهد خود، عمل کنم و اکنون باید مجدداً این برنامه را از ابتدا آغاز نمایم. 🔻 در این فکر بودم که دیدم آیت الله بهجت در قسمت بالاسرِ ضریح امام حسین (ع) نشسته و مشغول زیارت و عبادت است. خدمت ایشان رفتم و سلام کردم. فرمود: آقای قرنی! چیه؟ تو فکری؟ می خواهی به مسجد سهله بروی؟ توجّه نکردم که ایشان از کجا فهمید که من در فکر مسجد سهله ام. عرض کردم: بله! و موضوع عهد خود را توضیح دادم. فرمود: برو، پدرت را بگذار در مدرسه و بیا! من اینجا منتظر شما هستم. 〽️ پدرم در حرم بود. ایشان را به مدرسه بردم. شام را تدارک دیدم و به پدرم گفتم: شما شام را میل کنید و استراحت نمایید. گویا استادم با من کاری دارد، من مجدّداً به حرم امام حسین (ع) باز می گردم. سپس به حرم بازگشتم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان فرمود: می خواهی به مسجد سهله بروی؟ گفتم: آری، خیلی مایلم. فرمود: بلند شو همراه من بیا. و دست مرا در دست خود گرفت. همراه ایشان از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم و از شهر، خارج شدیم. ناگاه، به صورت معجزه آسا خود را پشت دیوارهای شهر نجف دیدیم. فرمود: از پشت شهر، وارد آن می شویم. 🔺 شهر نجف را دور زدیم و وارد مسجد سهله شدیم و نماز تحیّت و نماز امام زمان (ع) را در معیّت آن بزرگوار خواندم. پس از آن، آیت الله بهجت فرمود: می خواهی نجف بمانی یا به کربلا برگردی؟ 🌀 عرض کردم: پدرم کربلاست و او را در مدرسه گذاشته ام، باید به کربلا برگردم. فرمود: مانعی ندارد. و مجدداً دست مرا گرفت. دستم در دست آن بزرگوار بود که خود را در بالاسرِ امام حسین (ع) دیدم. در پایان این ماجرا، آیت الله بهجت فرمود: راضی نیستم که تا زنده ام، این جریان را برای کسی بازگو نمایی.