eitaa logo
مِـصـْღبـٰاحـُ الـْـهُــღدےٰٰ❣🇵🇸
308 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
25 فایل
﷽ ~بِسمِ‌رَبِ‌الشُهدآ♥️••• تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷❣️ هَـدَفِمونـ : رُوشــنـگَــری😊 کپی حلال❣️ آیدی خادمان: @Gangal_e_afra @khademehossein
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷 بعد‌از‌شهادت‌ آقا محسن ؛ دیدم علی همش میوفته! میخواستم ببرمش دکتر... شب‌ محسن اومد تو خوابم بهم گفت : خانم!علی چیزیش نیست💔 منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه!
کتابی است در محور زندگی شهید حمیدرضا سیاهکالی مرادی که راوی این کتاب همسر شهید هستن .
نکاتی که در ارتباط با کتاب (زندگی شهید حمید سیاهکالی مرادی شهید مدافع حرم) : ۱_وقتی کباب زدن اسفند دود کردن که بوی کباب دل کسی رو نبره و مدیون همسایه ها نشن ۲_از مغازه نزدیک به خونه خرید میکردن و میگفتن روزیِ این بنده خدا دست ما سپرده شده ۳_تو مهمونیِ خونه‌یِ همکار آقا حمید چادر فرزانه خانم **** میشه و چادر خانم خونه رو میپوشن وقتی فرزانه خانم چادر رو به آقا حمید میده که ببره سرکار و برگردونه به همکارشون آقا حمید با سرویس سپاه نمیرن و میگن چون قراره چادر رو هم برگردونم و این یه کارِ شخصیه از سرویس استفاده نمیکنم ۴_تو راهیان نور وسط گرمای ظهرِ جنوب همسرشون رو تو مسیر میبینن اما سوار نمیکنن و بعد که میان پیشش میگن اون ماشین سپاه بود و نخواستم از بیت المال استفاده شخصی کنم ۵_هر دو ۳ روز روزه میگیرن که گناهی تو عروسیشون نباشه ۶_آقا حمید دوست نداشتن خانمشون بدون چادر منتظرشون پشت پنجره بایسته ۷_تو دوران نامزدی رفتن جوراب بخرن آقا حمید میگفتن جوراب ضخیم بخرید ۸_ماه رمضونا کتاب میخوندن و خلاصه‌اش و برا هم میگفتن ۹_تمام مدت زندگی مشترک هر روز صبح صبحونه داشتن ۱۰_وقتی حضرت آقا صحبت میکردن آقا حمید از صحبتا یادداشت بر میداشتن ۱۱_تو هیات عمدا جلو دوستاشون میگفتن که یه دست غذا هم اگه هست بدین برا همسرم که محبت به همسر و به بقیه هم یاد بدن ۱۲_موتور و با دست تا سر کوچه میبردن و بعد روشن میکردن که صبح زود صداش همسایه ها رو اذیت نکنه ۱۳_کتابی که یکی دیگه از کتابخونه امانت گرفته بود رو مطالعه نکردن و میگفتن اشکال داره ۱۴_مقدمه کتاب و قبل از خریدن کتاب مطالعه نمیکرد که مبادا نویسنده راضی نباشه ۱۵_تو گلزار شهدا دست همسرشون رو نمیگرفتن که همسر شهدا با دیدنشون اذیت نشن (بطور کلی در ملاعام زیاد احساسات و عواطفشون رو نشون نمیدادن تا دل مجردا نسوزه) ۱۶_ آقا حمید وقتی با پدر و مادرشون تلفنی هم حرف میزدن به احترامشون حالت نشستنشون رو درست میکردن ۱۷_آقا حمید همیشه تو کار خونه به همسرشون کمک میکردن حتی گاهی غذا با ایشون بود ۱۸_نماز شب آقا حمید به نماز صبحشون وصل بود ۱۹_هر روز زیارت عاشورا میخوندن ❤️ان شالله شهید زندگی کنیم تا شهادت قسمتمون بشه❤️
داخل نفر بر دو نفر از رفقایش نشسته بودند حمید هنوز جان داشته است و مدام میگفته : ببخشید خونم روی لباس شما میریزه حلال کنید رفقایش می گویند در لحظات آخر ذکر لب هایش ( یا صاحب الزمان«عج» ) بوده . شدت خون ریزی به حدی زیاد بود که حمید در مسیر شهید می شود . ادامه رو در👈 اینجا بخونید.
🍁🍂 🍀 آخر آذرماه بود. با ابراهیم برگشتیم تهران. در عین خستگی خیلی خوشحال بود. 📍می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست. 📍من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا می کنی که گمنام باشی؟! منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: 📍من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت. 📚 راویان: علی صادقی، علی مقدم 🌹 رو با ذکر صلوات یاد کنیم
🍂🍁 🌹يادش به خير شوق وصالي كه داشتيم باران اشك هاي زلالي كه داشتيم يادش به خير حال خوش دل شكستگي چشمان خيس و بغض سفالي كه داشتيم بوي كوير مي دهد اين روزها دلم كو آن هواي پاك شمالي كه داشتيم از دشت لحظه ها چقدر توشه چيده ايم از روز و ماه و هفته و سالي كه داشتيم مانند ابر مي گذرد كاروان عمر از دست رفته است مجالي كه داشتيم ما مانده ايم و حسرت پرواز تا خدا چيزي نمانده از پر و بالي كه داشتيم شام فراق با دل عاشق چه مي كند يادش به خير صبح وصالي كه داشتيم 📚 شاعر: يوسف رحيمي
🔶مهمونی 10کیلومتری عید غدیر🔶 🔹جهت ثبت مشخصات و خدمات خود در "مهمونی ده کیلومتری" عید غدیر تهران عدد 1 را به 3000212 ارسال فرمایید یا به لینک زیر مراجعه فرمایید. mukeb.barayeali.ir ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @basij_masjed
◗مهربونی، تعبیر قشنگی از وجود توست!💕
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از عزا درآوردن مادر شهید مجید قربانخانی پس از ۸ سال روی آنتن زنده
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 ویژه؛ شماره شانزدهم ⏰ | مدافع مردم‌سالاری 📹 مروری صد ثانیه‌ای بر روایت رهبر انقلاب از اعتقاد امام خمینی(ره) به رأی مردم در ماجرای انتخاب بنی‌صدر تا عزل او از ریاست جمهوری در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ✏️ رهبر انقلاب: امام در اواخر عمرشان تصریح کردند که به آن رئیس‌جمهورِ اوّل رأی نداده بودند. میگفتند رأی داده، [ولی] امام تصریح کردند که من به فلان کس رأی ندادم؛ امّا همان رئیس‌جمهوری که خود امام او را قبول نداشت و [به او] رأی نداده بود، تنفیذ کرد؛ چرا؟ چون مردم رأی داده بودند.