-
گذشته‌ای تاریک، و خاطره‌ای که هرگز فراموش نمی‌شود. چهار دخترِ مدرسه‌ای که دوستانِ خوبی برای هم بودند میانِ خودشان بازی ای داشتند، به نامِ بازیِ دروغ؛ قوانین واضح بود و این بازی فقط در حد سرگرمی بود اما آن ها نمی‌دانستند اتفاقی که در دوران مدرسه برایشان می افتد سرنوشتسان رو تغییر می‌دهد.
-
-
پدرِ یکی از دختر ها بعد از رسوایی ای که میان آن ها پیش آمد ناپدید شد و همه‌ی این دوستان بی سروصدا از این مدرسه اخراج شدند. نقاشی هایی که از آن ها در مدرسه پخش شد به دست پدرِ کیت کشیده شده بود و این یعنی آبروریزی! اما هیچوقت کسی متوجه نشد که چه اتفاقی برای نقاش افتاده است.
-
-
او خودکشی کرده بود؛ در خفا و چهار دختر به خاطرِ سرنوشتشان پنهانی او را دفن کردند! اما حالا بعد از سال ها که جسدِ او پیدا شده آن ها دور هم جمع شده‌اند تا راه حلی پیدا کنند، ولی با طوفانِ غافلگیری ها از همه سو دیگر راه حلی وجود ندارد. اما اگر هیچ چیز آن طور که دختر ها می‌دانستند نباشد چه؟! اگر پدرِ کیت، نقاشِ معروف خودکشی نکرده باشد چه؟! ممکن است قاتلی میان اهالی شهرِ قدیمی آن ها باشد؟!
-
-
-راز های بسیار که تا آخرین صفحه‌ی رمان همراهتان هستند... نمی توانستم این کتاب را زمین بگذارم!
-ریس ویترسپون
-
-مِشکآلیس-
- کتابِ جذابِ بازیِ‌دروغ رو از انتشارات نون مطالعه کن♥️🔪.
- نظرِ من در مورد این کتاب: خب بنظرم کتاب خوبی بود، نمیگم خیلی جناییِ خفنیه ولی بازهم قوی و خوب بود. قلم نویسنده رو دوست دارم و فضاسازی و شخصیت پردازی هم عالی بود. غافلگیریِ داستان قابل حدس بود ولی خب بازهم جالب بود. شخصیت مورد علاقم داخل کتاب فاطیما بود که مسلمان بود و بنظرم شخصیت جالبی داشت. یک نقدی که میتونم به کتاب وارد کنم اینه که میتونست نویسنده زودتر کتاب رو تموم کنه و فصل های طولانی ننویسه و فصل های داستان کوتاه باشن. در کل کتاب قشنگه و به تمام کسانی که ژانر جنایی رو دوست دارن پیشنهاد میکنم🤝.
#ادمین‌مآلیس - #نظرات