eitaa logo
♥مشکات♥
173 دنبال‌کننده
14هزار عکس
8.7هزار ویدیو
148 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نقل اسـت عطاری که مشهور به تقـوا بود مریض و مرضش طولانـی شـد . یک نفـر از دوستـان به عیادتش رفـت و دید از وسائل و خــانه چیزی برایش نمانده حصیری زیر پایش و متکائی زیر سرش هست و این آقای به چنین روزی افتاده . پسـرش وارد شد گفت پدر برای نسخه امروز پول نیست تا دوا بخـرم ، متکای زیـر سـرش را بــه او داد و گفــت این را هم ببر و بفــروش ببینم راحت می شوم یا نه؟ دوستش پرسیــد مطلب چیســت؟ گفــت من در کربلا نماینـدگی فروش آبلمیوی داشتم آبلیمو وارد میکردم به مبلــغ گزاف می فروختم. ناگهان در کربلا تب حصبه عمومی شـد و طبیبها مداوای عام کردند که آبلیمو نافع است مردم برای خریــد آمدند ، از فردا به خـودم گفتم چرا را ارزان بفروشــم حالا که خریـدار فــراوان دارد دو برابــر و بعــد چنـــد برابـر کردم مردم بیچاره هم ناچــار می خریدند بعــد دیــدم آبلیمو دارد کم می شود و هر چه می کنم می خرند ولی تمام می شود شروع کردم آب در آبلیمو کردن و سپس آبلیموی مصنوعی و تقلبی درست کردم ، مال فراوانی به دســت آوردم ، مدتــی بعد در اثر ایــن بستری شدم آنچه پــول آبلیمو به دســت آوردم دادم تا امروز که دیدی همین باقی مانده بود این را نیز دادم ببینم راحــت می شـوم یا نه؟ فاعتبــروا یا اولی الابصــار پـس عبـرت گیریـد ای دارنـدگان ❄ لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید ❄ در نکته های ناب⇙ http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50 ━━━━━━━━━━━━
هدایت شده از بیداری ملت
شھـــ🌹ـــــید شدن #اتفاقی نیست... اینطور نیست ڪه بگویی: گلوله ایی خورد و مُرد... شھید... ↞📃 #رضایت.نامه دارد... و رضایت نامه اش را اول حسین(ع) و علمدارش امضا مےڪنند... 💫بعد مھر #حضرت_زهرا(س) مےخورد... شھــــ🌹ــید 🍁قبل از همه چیز دنیایش را به #قربانگاه برده... او زیر #نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده... ↞شھادت اتفاقی نیست... 💫 سعادتےست ڪه نصیب هر ڪسی نمےشود... باید شهیدانه #زندگی ڪنی تا #شهیدانه_بمیرۍ... #اللهم_الرزقنا_توفیق_شهادة... #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
گـویند عبید در زمان پیـرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فـرزندانش هـزینه او را تامیـن نمی کـردند ، لذا او چاره اى اندیشید و هـر یک از پسـران را جداگانه فراخواند و به او می گفت: مـن علاقـه خاصـی به تـو دارم و فقط بـه تو این موضوع را می ‌گویم حاصـل یک عمـر تلاش مـن ثـروتی است که در خمـره ای گـذاشته و در جائی دفن کـرده ام . پس از مـرگـم از فـلان دوست مکان آن را پرسیده و آن را براى خـود بردار . این وصـیت جداگانه باعـث شد که پسـرها به پـدر رسیدگى و محبت کنند و عبیـد نـیز آخر عمـرش با آسـایش زندگی کرد تا از دنیا رفت پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را ازدوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خـمره پیدا شد. وقتى خمره را باز کردند، داخلش از سکه‌های طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن بـود . روی ورق نـوشته شـده بود: خداى داند و مـن دانـم و تـو هـم دانى ، که یک فُلوس ندارد 📚 نکته های ناب کـوتاه @noktehayenabekotah