هدایت شده از نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
#آبلیموی_تقلبی_وَبالِ_عطار_باشی
نقل اسـت عطاری که مشهور به تقـوا بود مریض و مرضش طولانـی شـد . یک نفـر از دوستـان به عیادتش رفـت و دید از وسائل #زندگی و خــانه چیزی برایش نمانده
حصیری زیر پایش و متکائی زیر سرش هست و این آقای #تاجـر به چنین روزی افتاده . پسـرش وارد شد گفت پدر برای نسخه امروز پول نیست تا دوا بخـرم ، متکای زیـر سـرش را بــه او داد و گفــت این را هم ببر و بفــروش ببینم راحت می شوم یا نه؟
دوستش پرسیــد مطلب چیســت؟ گفــت من در کربلا نماینـدگی فروش آبلمیوی #شیــراز داشتم آبلیمو وارد میکردم به مبلــغ گزاف می فروختم. ناگهان در کربلا تب حصبه عمومی شـد و طبیبها مداوای عام کردند که آبلیمو نافع است
مردم برای خریــد آمدند ، از فردا به خـودم گفتم چرا #آبلیمــو را ارزان بفروشــم حالا که خریـدار فــراوان دارد دو برابــر و بعــد چنـــد برابـر کردم مردم بیچاره هم ناچــار می خریدند بعــد دیــدم آبلیمو دارد کم می شود و هر چه #گران می کنم می خرند ولی تمام می شود
شروع کردم آب در آبلیمو کردن و سپس آبلیموی مصنوعی و تقلبی درست کردم ، مال فراوانی به دســت آوردم ، مدتــی بعد در اثر ایــن #بیمـاری بستری شدم
آنچه پــول آبلیمو به دســت آوردم دادم تا امروز که دیدی همین #مُتَکا باقی مانده بود این را نیز دادم ببینم راحــت می شـوم یا نه؟
فاعتبــروا یا اولی الابصــار
پـس عبـرت گیریـد ای دارنـدگان #چـشـم
❄ لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
❄ #پیشنهـاد_عضویتــ در نکته های ناب⇙
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
هدایت شده از بیداری ملت
شھـــ🌹ـــــید شدن #اتفاقی نیست... اینطور نیست ڪه بگویی:
گلوله ایی خورد و مُرد...
شھید...
↞📃 #رضایت.نامه دارد...
و رضایت نامه اش را اول حسین(ع) و علمدارش امضا مےڪنند...
💫بعد مھر
#حضرت_زهرا(س) مےخورد...
شھــــ🌹ــید
🍁قبل از همه چیز دنیایش را به #قربانگاه برده...
او زیر #نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده... ↞شھادت اتفاقی نیست...
💫 سعادتےست ڪه نصیب هر ڪسی نمےشود... باید شهیدانه #زندگی ڪنی
تا #شهیدانه_بمیرۍ...
#اللهم_الرزقنا_توفیق_شهادة...
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
#وصیت_عبید_زاکانی
گـویند عبید در زمان پیـرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فـرزندانش هـزینه #زندگى او را تامیـن نمی کـردند ، لذا او چاره اى اندیشید و هـر یک از پسـران را جداگانه فراخواند و به او می گفت: مـن علاقـه خاصـی به تـو دارم و فقط بـه تو این موضوع را می گویم
حاصـل یک عمـر تلاش مـن ثـروتی است که در خمـره ای گـذاشته و در جائی دفن کـرده ام . پس از مـرگـم از فـلان دوست مکان آن را پرسیده و آن #ثروت را براى خـود بردار . این وصـیت جداگانه باعـث شد که پسـرها به پـدر رسیدگى و محبت کنند و عبیـد نـیز آخر عمـرش با آسـایش زندگی کرد تا از دنیا رفت
پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را ازدوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خـمره پیدا شد. وقتى خمره را باز کردند، داخلش از سکههای طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن بـود . روی ورق نـوشته شـده بود: خداى داند و مـن دانـم و تـو هـم دانى ، که یک فُلوس ندارد #عبید_زاکانى
📚 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah