10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ آیا به نظر نمی آید که صدا و سیما در فرهنگ سازی فرزند آوری باید، خیلی بهتر عمل نماید؟ ✅ حتی در این برنامه هم فرزند آوری نهایتا تحسین که بماند، بلکه مورد نقد قرار می گیرد. 👆👆 🌐 @meshkatnoor
هدایت شده از معرفی محتوای دینی ❣️﷽❣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️﷽❣️
🎥 مردی که وهابیت را به لرزه در آورد!
💢 وهابیها میگویند یک مرد قمی به نام محمودی، کتابی نوشته که کار ما را خراب میکند.
💢 مستند #مرزبان شرحی بر احوالات و تالیفات گرانبهای علامه محمدباقر محمودی، محقق، مورخ و فقیه اصولی و مولف کتاب نهج السعاده درباره حضرت علی(ع)
📥 دریافت مستند
🌐 b2n.ir/marzdar
#مستند #وهابیت #آشنایی_با_علما
⟩💢 @resane_din 💢⟨
📣 شبهه کرونایی زئوس:
1️⃣ خدا در قرآن می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿ ذاریات / 56 ﴾
پس هدف از خلقت انسان و جن، بندگی می باشد.
2️⃣ بندگی یعنی حقارت و ذلت.
↩️ نتیجه: انسان آفریده شده است که با بندگی و اطاعت از خدا حس حقارت و ذلت و فرومایگی پیدا کند.
3️⃣ از طرف دیگر دعا هم وسیله ای است برای ابراز و یا پیدا کردن حس حقارت و ذلت در برابر خدا.
4️⃣ اگر خدا می گوید مرا بخوانید تا پاسخ شما را بدهم در واقع از ما می خواهد که خود را در برابر او ذلیل و حقیر کنیم. این باعث سرکوب امیال و شخصیت انسان شده و از نظر تربیتی با فطرت او منافات دارد چرا که به حقارت او می انجامد.
🔅پاسخ :
انسان با اطاعت و تبعیت از دیگران هدفی را مد نظر دارد.
1️⃣ اگر این هدف پایین تر و پست تر از خود انسان و شخصیت انسانی وی باشد، اطاعت کردن باعث حقارت و ذلت وی می شود. مثل این که کسی برای به دست آوردن ثروت یا مقام، انسانیت و شرف خود را زیر پا بگذارد و یا به خاطر رسیدن به هدفی از یک انسان خونخوار و ظالمی تبعیت کند.
2️⃣ اگر این هدف، یک امر متعالی و باارزش باشد یا در مقایسه با شخصیت انسان در مرتبه ای بالاتر قرار گیرد، این اطاعت و کرنش نه تنها باعث تحقیر و ذلت وی نمی شود بلکه حتی از نظر معنوی، مقام او را بالاتر هم می برد مثل تبعیت از استاد یا تبعیت از قانون جامعه یا تبعیت از فرهنگ احترام به سرباز گمنام ( در همه کشورها) یا کرنش در مقابل استاد، یا تواضع در برابر پدر و مادر.
♦️پس نفس اطاعت و فرمانبری باعث حقارت انسان نیست. بلکه باید دید در مقابل چه امری یا شخصی کرنش انجام می شود.
🕋🕌 انسان ها با کرنش در برابر خالق هستی یعنی برترین و محترم ترین موجود عالم هستی نه تنها خود را کوچک نمی کنند بلکه اوج انسانیت و شعور و فهم خود را نشان می دهند. انسانی که ناسپاس است و با وجود ضعف و ناتوانی فردی در مقابل خدای قادر متعال تواضع نشان نمی دهد بیش از هر چیز عقلانیت خود را زیر سوال می برد و در نتیجه انسانیتش هم زیر سوال خواهد رفت.
♦️🔅♦️ از سوی دیگر طبق برخی از روایات شیعه «عبادت» در این آیه به معنای «شناخت» و «معرفت پیدا کردن» به خدای قادر متعال است. این مطلب نشان دهنده منتهای احترام و ادبی است که خدای متعال -طبق دین اسلام- به بشر ارزانی داشته است و از وی خواسته است که او را بشناسد، معرفت پیدا کند و بدین وسیله به خدای متعال تقرب بجوید.
در کدام دینی می توان چنین گزاره ای یافت که بیان کند:
🧠 الإمام علي (عليه السلام): فكر ساعة قصيرة خير من عبادة طويلة (غرر الحكم: ٦٥٣٧).🧠
📝 حجت الاسلام میر خلف، دانشجوی دکتری فلسفه دین موسسه امام خمینی
🌐 @meshkatnoor
❇️ انسانیت مرز ندارد
❓❓برخی افراد جاهل یا معاند اشکال می کنند که ما باید فقط به فکر ایران و ایرانی باشیم و با زبان یا عملکردشان شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» می دهند.
🔆 چنین افرادی که شعارهای ملی گرایی می دهند و دیگران را به بی تفاوتی نسبت به دیگر ملت ها دعوت می کنند، دو دسته اند:
1⃣یا به دین اسلام اعتقادی ندارند.
🔐در این صورت به آنها پاسخ می دهیم: این شعار شما نژادپرستی است و چیزی نیست جز درجه بندی انسان ها بر اساس قومیت و ملیت و نادیده گرفتن حقوق انسانهای دیگر و روا دانستن ظلم به دیگران به این بهانه که آنها از قوم و ملت ما نیستند.
⛔️اما آیا وجدان انسانی اجازه می دهد که ما به دلیل تفاوت های قومی و نژادی، قتل و غارت و اسارت اقوام و ملت های مظلوم از سوی مستکبران ظالم را مجاز بدانیم و در برابر ظالمان به انسانیت سکوت کنیم.
2⃣ یا چنین افرادی مسلمان هستند، ولی به زبان یا قلب طرفدار شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» هستند و مخالف راهپیمایی ضد اسرائیلی و کمک به مظلومان فلسطین هستند.
🔐 در این صورت، به این افراد می گوییم:
قرآن مجید می فرماید:
⏺
✅«ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ به صورت، ﻣﻠﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﺪ.»(حجرات، ۱۳)
✅« ﻫﻤﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﺩﺭﻧﺪ.»(حجرات، ۱۰)
✳️طبق آیات مزبور، تمام انسان ها از نسل یک مرد(حضرت آدم) و یک زن(حوا) هستند و تفاوت های قومی و ملی نباید موجب خود برتربینی یک قوم و ملت شود، مخصوصا مسلمانان که با یکدیگر برادر دینی هستند.
❓❓فرض کنید شخصی ایرانی، برادرانی در لبنان و برادرانی در فلسطین دارد.
آیا صرف این که مرزهای جغرافیایی میان این چند برادر فاصله انداخته، می توان گفت حقوق برادری ساقط می شود و اگر یک برادر مورد ظلم و ستم قرار گرفت، دیگر برادران لازم نیست به یاری وی بشتابند و با ظالمی که برادرشان را به خاک و خون کشیده و آواره کرده، مقابله کنند؟!
⏪ نتیجه این که، دفاع از مظلومان فلسطین و مقابله با اشغالگران ظالم صهیونیست هم حکم وجدان و انسانیت است و هم حکم دین. همان گونه که امام علی(علیه السلام) فرمود: « دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.» (نهج البلاغه، نامه ۴۷)
📝 حجت الاسلام دکتر جواد گلی
🚨«جای خالی علم کلام در مطالعات جمعیتی»
🔺امروزه علم جمعیت شناسی و سیاستگذاری جمعیتی، به یکی از علوم و مباحث پیچیده اجتماعی تبدیل شده است؛ به گونه ای که طیف وسیعی از داده های علوم مختلف عقلی، تجربی و انسانی را به خدمت خود می گیرد.
🔺از زمانی که «رابرت مالتوس» در قرن نوزدهم میلادی با طرح نظریه جمعیتی خود، عملا خداوند را در تدبیرگری خود، دست بسته معرفی کرد، تأثیرات آن تا به امروز با شدت و ضعف، بسیاری از ابعاد جمعیت شناسی و سیاست گذاری جمعیتی را متأثر از خود کرده است.
🔺رویکرد مادی گرایانه حاکم بر تحلیلهای جمعیتی حتی گاهی به برخی از پژوهش های فقهی و اسلامی جهت دهی کرده و مجالی به طرح بحث های بنیادین الهیاتی و توحیدی نمی دهد.
🔺بی توجهی به طرح مباحث کلامی مرتبط با جمعیت، همچون نقش ربوبیت تکوینی و تشریعی الهی، رابطه تدبیر الهی و انسانی، نظام احسن، جایگاه و ارزش انسان در عالم طبیعت، رازقیت الهی و نحوه تحقق آن، معقولیت و جامعیت روایات افزایش جمعیت و صدها موضوع قابل طرح دیگر، پایه های فکری و اعتقادی بسیاری از خداباوران را متزلزل ساخته و تصمیم گیری آنها برای اقدام به افزایش فرزندآوری را با تردید و دشواری مواجه کرده است.
🔺امروزه جمعیت شناسی گسیخته از آموزه های توحیدی، حتی بر حوزه هایی همچون بهداشت، اشتغال و تحصیل بانوان و نیز سبک زندگی اثر گذاشته و آنها را در خدمت خود قرار می دهد.
🔺امروزه جمعیت شناسی مورد تدریس در دانشگاهها، به مباحث الهیاتی اعتنا نمی کند. واحدهای اجباری تنظیم خانواده هم که تاکنون در دانشگاهها ارائه می شده، متأثر از سیاست کاهشی و کنترلی جمعیت بوده و تأثیر منفی خود را بر سبک فرزندآوری گذارده است.
✅ علم کلام می تواند به صورت نظری و کاربردی به رسالت مهم خود عمل کرده و از معقولیت، جامعیت و کارآیی آموزه های جمعیتی-توحیدی دفاع کند.
✅ همچنین می تواند با تأکید بر دخالت آموزه های توحیدی در مطالعات جمعیتی، به اسلامی سازی علم جمعیت شناسی کمک کند.
✅نیز با پاسخ به شبهات کلامی این حوزه، از باور مؤمنان نسبت به ربوبیت تکوینی و تشریعی، حقانیت دستورهای او و انبیا به صورتی کاربردی و ملموس دفاع کرده و بر اعتماد آنها به خدا در تصمیم گیری نسبت به فرزندآوری بیفزاید.
✅همچنین می تواند سیاستگذاران جمعیتی را از قید مادی اندیشی برهاند و بر تلاش آنها برای نجات امت اسلامی از تهدید نسل و کاهش جمعیت، بیفزاید.
📢به نظر می رسد روی بخشی از مطالبات مقام معظم رهبری برای اقناع فکری نخبگان جامعه نسبت به افزایش جمعیت، متوجه عالم کلامی باشد. 📝 حجت الاسلام سید مرتضی موسوی، دانشجوی دکتری مدرسی معارف
🌐 @meshkatnoor
هدایت شده از مجمع عالی حکمت اسلامی
🔺 الهیات پسا کرونا / قسمت اول
✅ گفتاری از حجت الاسلام دکتر محمد جعفری ؛ دانشیار موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
📢موضوعی که برای بحث در این جلسه در نظر گرفته شده الهیات پساکرونا است. در چند ماه اخیر با پدیدهای به نام کرونا مواجه شدیم، پدیدهای که در ابتدا به نظر نمی رسید چندان بحران ساز باشد ولی با شیوع، گسترده شدن و اپیدمیک شدن آن که سراسر جهان را در بیش از ۱۳۰ کشور درنوردید، بحرانی جدی را در فضای فکری، نظری و عملی در جهان بوجود آورد.
این بحران در جنبه های مختلف در جهان موج ایجاد کرد. کرونا، نظم مادی و عادی و معادلات زیست انسانی را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و علمی در نوردید تا جایی که اندیشمندان و متفکران را به این نتیجه رساند که گوئی ما باید جهان معاصر را به دو بخش جهان پیش از کرونا و پساکرونا تقسیم کنیم؛ یعنی باید قرن بیست و یکم را به دو دوره زمانی قبل و بعد از کرونا تقسیم بندی کنیم! در واقع کرونا نظم مستمری که در زندگی همه مردم حاکم بود، هم به لحاظ مادی، هم به لحاظ فکری و اندیشهای و حتی نفسانی و روحی و در یک جمله فراگیرتر به لحاظ سبک زندگی دچار مخاطره و نوسان نمود.
پیامدها و بازتابهایی که کرونا داشت، انگیزش های فکری ایجاد کرد که آن را میتوان از دو زاویه مورد بررسی قرار داد: هم از دید تهدید به آن نگاه کرد و هم از دید فرصت؛ این مقوله یک سکه دو رو است. عدهای بُعد تهدیدی آن را برجسته کردند و آثار خسارت بار و گران باری که چه بسا جبران آن ها به این زودی هم ممکن نباشد و برخی آن را فرصتی دانستند و خاطر نشان کردند که کرونا فرصت های زیادی را در اختیار ما قرار داد که بتوانیم خلأ هایی را که داریم، برطرف کنیم.
با توجه به اینکه بحث ما ناظر به الهیات پسا کرونا است از همین جا با ذکر این مقدمه وارد اصل بحث میشوم. در مورد الهیات(Theolog) و مباحث دینی همین دو رویکرد صورت گرفت، عدهای نگاه فرصت گونه و عدهای نگاه تهدید گونه را ترجیح دادند. خصوصاً از بُعد تهدید اگر اشاره کنیم عدهای از اندیشمندان چه اندیشمندان دینی و حتی اندیشمندان ضد دین و خصوصاً افرادی که ناخدا باور هستند و در برابر اندیشه دینی قرار دارند، تاکید کردند به اینکه الهیات دینی دیگر پاسخگوی سوالات بشر نیست و نمیتواند به دغدغه های فکری بشر در عرصه دینی پاسخ بدهد و جالب اینجا است که پارهای از روشنفکران دینی کشور ما هم در این داستان هم فکر و همداستان همین اندیشه بودند که الهیات دینی دیگر پاسخگوی بشر نیست، این خیلی جالب و البته عجیب است که روشنفکران دینی ما که خود را در مقام دفاع از دین می دانند، در بیانات و گفتار و نوشتار خود به این نکته تصریح کردند که الهیات دینی و به قول خودشان الهیات کلاسیک - با تقسیم بندی خاصی که دارند – و دین داری که امروزه در فضای جامعه حاکم است و روحانیت از آن دفاع میکند، این الهیات و تفکر دینی دیگر پاسخگو نیست و ما باید به سمت تجربه ای برویم که الهی دان های غربی داشتند.
در این قضیه، الهیات لیبرال غربی ترجیح داده شد بر الهیات دینی، با این توجیه که الهیات لیبرال غربی توانسته است در مقام تبیین و توضیح آموزههای دینی موفقتر عمل کند و پاسخهای درخور و بهتری برای مسئله و دغدغه های این چنینی بشر بیاورد!
پس ما در واقع با دو تا مساله مواجهیم. اول این که واقعاً الهیات مسیحی و الهیات معاصر غربی خصوصاً با آن رویکرد لیبرالی که در دو قرن اخیر در مواجهه با آموزه های دینی داشته است، در مواجهه با مسئله کرونا چقدر کارامد هست؟ خصوصا با توجه به بحران معرفتی و روانی برآمده از این حادثه. و در ادامه مسئلة دیگر در اینجا این است که آیا باید در الهیات دینی خود تغییر ایجاد کنیم و این الهیات را از نو بازسازی کنیم یا اینکه نظام الهیات موجود (توحیدی و دینی)، نظامی جامع و وافی است؟
در پاسخ به سوال دوم میتوان گفت ما دو رویکرد داریم: رویکردی که خصوصاً بعضی از روشنفکران دینی ما روی آن تاکید میکنند که باید در الهیات دینی و توحیدی تجدید نظر کرد و الهیات نویی را تاسیس کرد! رویکرد دوم که مورد نظر خود ما هم هست، این است که لازم نیست الهیات جدیدی را بنا کنیم؛ ظرفیتهای الهیاتی ما در الهیات دینی و توحیدی بسیار غنی هست و البته باید این ظرفیتها را متناسب با نیازهای روز، بازخوانی، بازآموزی و بازارائه کنیم. در ادامه، به این بحث بر می گردم. 👇👇👇👇
👆👆👆 اما در مورد مساله اول، یعنی فضای الهیاتی غرب که در طی دو سه قرن اخیر دست خوش تغییرات شده آیا واقعا آن الهیات خصوصاً الهیات لیبرال، می تواند پاسخگوی مشکلات و مسائلی از قبیل کرونا باشد؟ بهتر است مروری دقیق بر تاریخ اندیشه داشته باشیم. ما اگر به سه چهار قرن اخیر نگاه کنیم، در ابتدای دوره رنسانس و ورود به دوره مدرن، تلقی از خدا ابتدا به شکل اصلاح شده ای در می آید با عنوان «خدای ساعت ساز»؛ خدایی که فقط در مقام خلقت این عالم نقش دارد و در مقام بقا و مقام تدبیر عالم، دخالتی نداشته و کاری به این عالم ندارد. آرام آرام جلوتر که می رویم و هر چقدر علم پیشرفت می کند، می رسیم به خدای رخنه پوش ( God of gaps) که علم هر چقدر رشد کرده می بینیم خدای ادیان، عقبنشینی میکند و انسانها با تکیه بر تفکر خودشان، حوادث و اتفاقاتی که قبلاً به اراده و علم خدا ارجاع می دادند، بر اساس درک علمی خود حل می کنند و هر جا احیاناً ابهامی در تبیین پدیده های طبیعی وجود داشته باشد، خدا را مطرح میکنند که از آن به خدای رخنه پوش تعبیر میشود.
از ابتدای قرن 19 به بعد آرام آرام می بینیم که الهیات لیبرال شکل میگیرد که تلقی از خدا ، دین و ایمان در این الهیات، اساساً هیچ سنخیتی با مباحث الهیاتی کلاسیک ندارد، میبینیم که دین به تجربة دینی فروکاسته می شود و باورها و گزاره های دینی عملا به محاق می رود. در قرن 20 و در الهیات پویشی خدایی تصویر میشود که این خدا جان جهان است و البته ناقص است؛ خدایی که همتراز انسان و همتراز عالم رشد و تکامل میکند؛ قدرت و علم محدود دارد و از کمالات مطلق برخوردار نیست و حتی مانند انسان ها متالم می شود و دچار احساسات می شود. وقتی جلوتر می رویم در دهه ۸۰ و ۹۰ همین قرن با Open Theology ( الهیات گشوده) مواجه می شویم که جالب است در الهیات گشوده برای تبیین اراده انسان و دفاع از جایگاه خدا، علم الهی و اراده و قدرت خدا را کاملا به شکل مطلق زیر سوال برده و خدا را محدود میدانند! ...
ادامه دارد 🌐 @meshkatnoor
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اختلاف افق یا اتحاد افق؛ بررسی دیدگاه فقها👆👆👆 🌐 @meshkatnoor
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولین روز ورود زوار به حرم امام رضا علیه السلام بعد از کرونا 🌐 @meshkatnoor
🔺 الهیات پسا کرونا / قسمت دوم
✅ گفتاری از حجت الاسلام دکتر محمد جعفری ؛ دانشیار موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
📢شکل گیری این رویکردهای الهیاتی غرب با توجه به بستر نسبی گرایی حاکم و چالشهای اعتقادی و فکری که در زمانه و زمینة غرب رخ داده، تا حدودی طبیعی است و در این فضا نمی توانند روی تلقی سنتی دینی و الهیات کلاسیک تاکید کنند؛ به نحوی که در این فضا، حتی برخی از فلاسفه دین موحد غربی هم مانند سویین برن، علم پیشین الهی را زیر سوال میبرند. برخی از این فلاسفه دین قدرت مطلق خدا را زیر سوال میبرند و می گویند این گونه نیست که خداوند قادر باشد هر شرّی را از بین ببرد! پس علم مطلق الهی، خیر خواهی خدا و قدرت مطلق خدا در این فضای اندیشه الهیاتی غرب کاملا زیر سوال رفته است! توجیهی که نهایتاً نسبت به شر و بلاهایی که در عالم انسانی رخ میدهد این است که خدا سر جایش نشسته ولی قدرت و اراده لازم و تدبیر و ربوبیت کامل را نمیتواند نسبت به عالم داشته باشد و لو اگر بخواهد هم توانایی این کار را ندارد! این برای ما خیلی شگفتانگیز است که این الهیات و این نوع تفکر ترجیح داده میشود بر الهیات توحیدی و الهیات دینی! اما نگاه فلسفه اسلامی و نگاه قرآنی، مبتنی بر تبیینی عقلی، تصویری از خدا رقم می زند که واجب الوجود است و دارای همه کمالات است و ربوبیت و قدرت او مطلق است و اتفاقا شرور در عالم دقیقا و تنها با این نگاه توحیدی، قابل پاسخ است. اولاً همه این شرور ذیل اراده الهی تعریف میشود و به خدای دومی نسبت داده نمی شود آن گونه که در برخی از ادیان ثنوی دیده میشود و ثانیاً تمام این شرور در ذیل ربوبیت حضرت حق و مبتنی بر صفات خداوند که صفت عدالت، حکمت، علم، قدرت و خیرخواهی اوست، تبیین درخور پیدا میکند.
در این فرصت اندک، فقط به یک برش کوتاه از این ماجرا اشاره می دهم. در تفکر فلسفی و مبانی قرآنی که داریم، حوادث عالم بر اساس سنتهای مختلف الهی اتفاق می افتد و ما مبتنی بر جنبه های مختلفی که در ربوبیت خدا مطرح است، برای آنها حیثیت های مختلف قائل میشویم. همین بلایی که به عنوان بلای کرونا از آن یاد می کنیم و بسیار هم آسیب زا و بحران زا بوده است، یک حادثه بیشتر نیست ولی برای بعضی از انسان ها می تواند کفاره گناهان باشد، بازخواست و جریمه گناهان باشد؛ همین حادثه برای عدهای ابتلاء و امتحان باشد؛ همین حادثه برای عدهای از باب اضطرار باشد که به تعبیر قرآنی«لعلهم یرجعون» یا « لعلهم یتضرعون»؛ بدین معنا که گرفتاری ها و زندگی روزمره ما در جهان امروز و غفلت هایی که زندگی مدرن بر ما حاکم کرده است، ما را گرفتار روزمرّگی و روز مرگی نموده و خدا با حادثه کرونا یک تلنگری می زند و زندگی عادی ما را دچار موج می کند؛ و البته برای برخی مانند اولیاء الهی، همین حادثه می تواند از باب ارتقاء درجه باشد. وقتی از این زاویه قرآنی و فلسفی به مسئله نگاه کنیم میبینیم که چقدر این حادثه می تواند زیبا باشد و در آن جهان بینی توحیدی مورد نظر ما که مبانی عقلی هم دارد، از این حادثه میشود کاملاً یک تفسیر روشن و یک تبیین پازلی و منظومهای ارائه کرد.
آن چیزی که به عنوان آخرین بخش عرایضم باید اشاره کنم این است که الهیات توحیدی ما نیاز به بازسازی ندارد! بلکه الهیات توحیدی ما همه ظرفیت های لازم را دارد و این ظرفیتهای وافر را میتوانیم بازخوانی و باز ارائه کنیم خصوصاً در الهیات رنج. بر ماست که در این دوره معاصر و خصوصاً در پس این حادثه کرونا، بیشتر در مقوله الهیات رنج کار کنیم و از ظرفیتهای الهیاتی خود بیشتر پرده نمایی کنیم.
الهیات ما در بعد نظری و معرفتی نقصی ندارد اما در مورد الهیات رنج و شر باید اذعان نمود که الهیات ما باید چابکتر و کاربردی تر شود. ما نیازمند الهیات زندگی هسیتم یعنی باید امتداد مباحث متافیزیکی را تا زندگی روزمره انسان دراین دنیا بکشانیم. این مقوله وقتی به تحقق میرسد که الهیات صرفا به جنبههای نظری و معرفتی بشر نپردازد بلکه ارتباط این عرصهها را با دیگر ساحات وجودی انسان مانند احساسات و عواطف و نیازهای روحی و روانی او نیز در نظر گیرد. به عبارت روشن الهیات ما نمی تواند نسبت به رابطه عقل و روان بی توجه باشد و خود را در محدوده مباحث انتزاعی و نظری محض، محبوس نماید بلکه باید دلالتهای مباحث نظری را تا حوزة مباحث روان شناختی، اجتماعی و رفتاری امتداد دهد. ما از این مقوله به الهیات و کلام مضاف تعبیر می کنیم.👇👇👇👇