eitaa logo
گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی ره
3.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
787 ویدیو
285 فایل
اطلاع رسانی گروه کلام و فلسفه دین ارتباط با ادمین جهت تبادل اطلاعات . . @sahbayeandisheh. @Hasanusofian @javadgoli @Slmmv30
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ مبارزات سیاسی مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی (ره) در مقابله با رژیم پهلوی 🔰 @iki_ac_ir 🔰 https://iki.ac.ir
🔴کرامت‌هاي آيت‌الله مصباح 🖊احمدحسين شريفي 🔸اين روزها عده‌اي از دوستان مخلص و باصفاي آيت‌الله مصباح، در رسانة ملي به نقل پاره‌اي از کرامت‌هاي آيت‌الله مصباح پرداختند که آري ايشان از زمان مرگ خود و وضعيت بعد از مرگشان مطلع بوده‌اند و همچنين بعد از مرگ چشمان خود را براي غسال‌شان باز کرده‌‌اند. ليبرال‌هاي بيچاره، اين سخنان را بهانه‌اي تازه براي تخريب چهرة تابناک آيت‌الله مصباح يافتند و بي‌اعتقادي خود به عالم معنا و ملکوت و قدرت روحي مردان الهي را به اين بهانه برملا کردند. و ناخواسته آن نگاه عميق آيت‌الله مصباح درباره غربزده‌گاني که اسلام‌ستيزي خود را پنهان مي‌کردند، تأييد کردند. 🔸بنده به آن دوستان پاک‌نيت و به این دشمنان خفاش‌صفت آيت‌الله مصباح عرض مي‌کنم اينها که چيزي نيست؛ چنين مسائلي درباره بسياري از افراد عادي هم فراوان نقل و تجربه شده است. 🔸کرامت بزرگ آيت‌الله مصباح اين بود که آنچه ديگران در آيينه نمي‌ديدند، در خشت خام مي‌ديد. ايشان پيش از انقلاب، انحطاط انديشه‌اي و عملي‌ برخي از انقلابيان بزرگ را پيش‌بيني کرد. (انقلابياني که حتي خودشان را پدرخوانده انقلاب مي‌دانستند و حتی ابراز میکردند آنها بودند که امام را براي تسريع در پيشبرد اهدافشان، جلو انداختند؛ به اين دليل که سيد بود و مقبوليت مردمي داشت!) 🔸کرامت بزرگ آيت‌الله مصباح اين است که از اوايل دهه شصت، بی اعتقادی پاره‌اي از مدعيان روشنفکري غربزده و نفوذيان انگليسي به اسلام و انقلاب را که حتي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم نفوذ کرده بودند! و در رسانه‌هاي جمهوري اسلامي به تفسير مثنوي و نهج البلاغه مي‌پرداختند!، ابراز کرد و تقابل آنها با تفکر اسلامي و قرآني و انقلابي را دست کم ده سال جلوتر از دیگر افراد تیزبین آفتابي کرد. 🔸کرامت آيت‌الله مصباح اين نيست که بعد از مرگ، براي غسّال چشمان خود را باز کند؛ چشمان او هميشه باز و بينا و بصير بود؛ او شصت سال است که به دنبال بازکردن چشمان ديگران بر روي حقايق اسلام و فرهنگ اهل بيت بوده است و در اين جهاد بزرگ، عمارگونه هزاران چشم را بينا کرده است؛ فتنه‌های عمیق را آشکار کرده است؛ غبارهای غلیظ را کنار زده است و عمارگونه جان و آبرو و هستي خود را فداي انقلاب و ولايت کرده است. اینهاست کرامات عمار انقلاب. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌐 @meshkatnoor
🔹اعتراف بی‌بی‌سی فارسی به 60 سال کادرسازی علامه مصباح برای جمهوری اسلامی؛ تاثیرگذاری ایشان آنقدر زیاد بود که دشمن نیز به آن اعتراف کرده است. 🔹شاگردان و اطرافیان آیت‌الله مصباح باید با تمام توان این میراث(شاگردپروری و کادرسازی) را مراقبت و حفظ کنند. وظیفه آنها بعد از علامه، دو چندان خواهد بود. 🔹رهبر معظم انقلاب هم جمعه ۱۹ دی‌ماه بر حفظ و مراقبت از این میراث تاکید داشتند و فرمودند با قوّت و به بهترین شکلی باید ادامه پیدا کند. 🔹علامه مصباح با حمایت و هدایت‌های حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، شجره طیبه‌ای کاشتند که علی‌رغم میل دشمنان، دائم در حال ثمردهی است و انشاءالله ادامه خواهد داشت. تشییع پرشکوه ایشان این موضوع را نشان داد. @MohsenRezaei 🌐 @meshkatnoor
🔸گزارشي از سخنان دكتر یوسف دانشور عضو هیأت علمی گروه فلسفه دین موسسه امام خمینی ، با موضوع «طبیعیت گراییِ غیر موجهِ علمی» در نشست علمی بین المللی «ادیان ابراهیمی و مواجهه با الحاد جدید، علوم طبیعی و آینده ی الحادنو»: 👇👇👇 ▫️اين نشست به صورت مجازی، به زبان انگلیسی، به همت «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه» و با پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی، برگزار شد. ▫️سخنرانان این وبینار علمی آقایان دکتر مهدی گلشنی، دکتر مایکل بیهی، دکتر ابوالفضل ساجدی، دکتر رابین کالینز و دکتر یوسف دانشور بودند که با دبیری علمی نشست حجت الاسلام قاسم محمدی سخنرانی خود را ارائه کردند. 🔹دکتر دانشور ابتدا اظهار داشت: که الحاد در جهان مدرن همواره تمایل شدید به استفاده از علم برای اثبات مدعیات خود داشته است به گونه ­ای که گاه طبیعت­گرایی وجودشناختی یا الحاد را همان علم­گرایی دانسته اند. وی در ادامه بیان کرد: الحاد مدرن علم را علم­گرانه می­ فهمد و از تمام ظرفیت ­های چنین نگاهی­ به نفع خود بهره می­گیرد. طبق این نگاه، که قطعاً الحاد نو نیز از آن تبعیت می­کند، علم با طبیعت­گرایی وجود­شناختی که همان الحاد است رابطه ­ای ناگسستنی دارد. نگاه فوق، اما، مورد قبول اکثریت دانشمندان، فیلسوفان و الهی­دانان نیست. اینان طبیعت­گرایی وجودشناختی را نگاهی متافیزیکی می­بینند که هیچ ارتباطی با علم ندارد، چنان که علم­گرایی را با علم بی ­ارتباط می بینند. اما همین متفکران علم را پیرو نوعی دیگر از طبیعت­گرایی می­دانند که آن را طبیعت­گرایی روش­ شناختی می­ نامند. 👇👇👇👇👇
🔹همچنین وی بیان داشت: این که علم به لحاظ روشی طبیعت­گرا است به این معنی است که علم در تبیین امور طبیعی خود را ملزم به تمسک به امور طبیعی و عدم تمسک به امور فراطبیعی و نیز گزاره­ های وحیانی می ­داند. اینان از تفکیک بین طبیعت­ گرایی وجودشناختی و طبیعت­ گرایی روش شناختی برای نفی هرگونه تعارض بین علم و دین بهره می­­ گیرند؛ ادعای اینان این است که چون طبیعت­گرایی علم صرفاً روش­ شناختی است و از این رو هیچ ادعای متافیزیکی ندارد، هیچ تهافتی بین علم و دین رخ نمی­دهد. اما مراجعه به کلام طرفداران طبیعت­گرایی روش ­شناختی نشان می­دهد که این طبیعت گرایی به شدت متافیزیکی است. 🔹در انتها دکتر دانشور با استناد به دیدگاه مایکل روس، فیلسوف علم کانادایی-انگلیسی، که از مدافعان سرسخت طبیعت­گرایی روش­ شناختی است استناد کرده بیان داشت: که روس، با استفاده از این طبیعت­گرایی تلاش زیادی در از بین بردن تعارض بین علم و دین دارد و بعد از تبیین طبیعت­گرایی در سیاق بحث از رابطه علم و دین به صراحت اعلام می­کند که طبیعت­گرایی روش ­شناختی قبول مسحیت، یهودیت، اسلام یا هر دین خاص دیگری را روا نمی­دارد و امکان وقوع معجزه در عالم را نفی می­­کند. این سخن او به وضوح حاکی از ماهیت وجودشناختی طبیعت­گرایی به اصطلاح روش­­ شناختی است و اتفاقاً همین محتوای وجودشناختی این طبیعت­گرایی است که سبب تعارض بین علم و ادیان می­گردد. 🌐 @meshkatnoor
🔸گزارشي از سخنان دكتر ساجدي استاد تمام گروه فلسفه دین موسسه امام خمینی با موضوع "رابطه دين و اخلاق با نگاهي به الحاد مدرن"، در نشست علمی بین المللی «ادیان ابراهیمی و مواجهه با الحاد جدید، علوم طبیعی و آینده ی الحادنو»: 🔸حامیان الحاد مدرن مانند ریچارد داوکینز و سم هریس نه تنها اخلاق را نیازمند دین نمی دانند بلکه حامی تضاد این دو هستند. داوکینز تلاش کرد تا ریشه های اخلاق را به زیست شناسی برگرداند و رویکرد فرگشتی خود در مورد خلقت را به اخلاق هم سرایت دهد تا رابطه میان اخلاق و دین را قطع و ثابت کند که برای فهم و عمل به اخلاق نیازی به دین نیست. وی در کتاب (پندار خدا) بخش عمده ای را به این بحث اختصاص داده است. از جمله ادله وی بر تضاد دین و اخلاق این است که اخلاق دینی را نوعی تملق گویی و پاچه خواری خدا ذکر می کند و ان را باعث زبونی انسان می داند 🔸حجت الاسلام ساجدی در ادامه به اشکالات وارد بر این دیدگاه پرداخت و بیان داشت که اشکالات متعددی بر این دیدگاه وارد است، از جمله اینکه او درک صحیحی از خدای ادیان توحیدی خاصه اسلام، ندارد. خدا را موجودی همانند سایر انسانها می داند که نیازمند التماس است و می توان او را با تملق گویی و ... فریب داد و به اهداف شخصی خود رسید. داوکینز توجه ندارد که این التماسها چیزی از ما نمی کاهد بلکه به کمال ما می افزاید. اینها در مباحث فلسفی انسان شناسی، و خداشناسی و فلسفه اخلاق مورد بحث قرار گرفته است. بعلاوه نیاز انسان به تجارب معنوی و اشراقی و ظرفیت متعالی آدمی در این عرصه، موضوعی است که مورد غفلت ملحدین مدرن است. 🔸از دیگر دلایل وی بر تضاد دین و اخلاق، این است که دین منشا جنگها در طول تاریخ بوده است. سم هریس نیز ایمان مذهبی را منشا دیوانگی و بی عقلی و خشونت ورزی می داند. وی در پاسخ به این شبهه گفت: کافی است که جنگهای گسترده ابرقدرتها برای استعمار ملتها و از جمله مسلمانان را در طول دو قرن گذشته و به ویژه ۴ دهه اخیر مطالعه کنیم. روسای جمهور امریکا هم مستقیما به کشورهای متعددی حمله کرده اند و هم یکی پس از دیگری گروههای تروریست مانند طالبان، القاعده و داعش را تقویت کرده و منشا جنگهای فراوانی شدند. اگر اقلیتی از مسلمانان مانند داعش که به اعتراف ترامپ ساخته خود امریکا است دست به خشونت زده اند، نمی توان آن را به تمام مسلمانان تعمیم داد و این نسبت ناروا، مغالطه در استدلال است. 🔹براي مطالعه مطالب ساير سخنرانان اين نشست به آدرس زير مراجعه كنيد: 👇👇👇👇 https://www.hawzahnews.com/news/937903/ 🌐 @meshkatnoor
💠 شماره 99 فصلنامه «نقد و نظر» منتشر شد 🔸نود و نهمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «نقد و نظر» به همت پژوهشکده فلسفه و کلام و اداره نشریات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد. 👈 مشاهده این خبر در: dte.bz/RVgmZ
❇️ حیرت در حیرت 🔸 قسمت اول ✍️ محمد جعفری 👈 مهدی نصیری دریادداشتی در مورد رحلت آیت الله مصباح چنین نوشته است: «آن مرحوم از حیث رعایت زیّ روحانیت و تواضع رفتاری و مهربانی در تعاملات شخصی نیز زبانزد بود اما غفلت از یک نکته یعنی امکان خطای عالمان و مجتهدان و صاحب نظران دینی در عصر غیبت به دلیل عدم امکان دسترسی به معلم و مفسر معصومِ قران و سنت، ایشان را نسبت به پاره ای از دیدگاهها و نظرات خود ـ که حتما احتمال خطا در آنها راه داشته و نمی توانسته به عنوان معرفت و اسلام ناب قلمداد شود ـ آن چنان راسخ و صاحب حق می کرد که به خود اجازه می داد بعضا مخالفان خود را به جهل و کفر و فسق و خیانت و ارتداد و ...متهم کند و چهره ای خشن و مهاجم از خویش در طیفی از افکار عمومی و نخبگان ترسیم کند». نکاتی چند در این باره را با ایشان در میان می گذارم: 1. امکان خطای عالمان و مجتهدان در عصر غیبت، امری است کاملا پذیرفته اما ما محکمات و مسلّماتی در عرصه دینداری داریم که مبنای دیانت است و طبعا انکار آنها، چیزی از اسلام باقی نخواهد گذاشت . طبعا هر عالم اسلام شناسی و از جمله حضرت آیت الله مصباح رحمت الله علیه می تواند در این مورد خود را راسخ و صاحب حق بداند و البته آن آموزه ها را هم به عنوان معرفت ناب و اسلام حقیقی، معرفی نماید. اگر جز این باشد، ما می مانیم و یک تکثر معرفتی و نسبیت فکری و دیگر هیچ! 2. آقای نصیری در ادامه می نویسند: « ما گریزی از به رسمیت شناختن اجتهادات و قرائت های روشمند گوناگون دینی نداریم و مجاز به تکفیر و تخطئه شخصیتی و نسبت دادن انحراف و بددینی به صاحب نظران نیستیم مگر آن که ثابت شود که اوّلاً اجتهاد آنها غیر روشمند است ... ». جمله اخیر ایشان را باید به فال نیک گرفت که مرز میان خودشان و نظریه قرائتهای مختلف از دین را ابراز کردند. بله باید کسی که در مقام استنباط احکام دین قرار می گیرد، اجتهاد روشمند را در پیش بگیرد و الا می توان او را تخطئه نمود. حضرت استاد مصباح در سیره علمی خویش، دقیقا تابع همین نگرش بود و بس. تاریخ پنجاه ساله نوشته های ایشان گواه این مدعاست. هر جا ایشان، نویسنده یا تفکری را نقد می کند بر همین اساس بوده است که این نوع برداشتها از اسلام، نا روشمند و مخالف با مبانی استنباط و منطق فهم دین است و زمینه انحرافات جدی را در تفکر دینی فراهم می نماید. اگر نبود روشنگری امثال ایشان و شهید مطهری، معلوم نبود که التقاط و تفکر نسبی گرایانه، دیگر برای دین، حتی محکماتی باقی بگذارد. اگر سیره استاد مصباح در تخطئه نظریه یا صاحب نظر نادرست است، پس باید اساسا سیره امام خمینی و شهید مطهری را هم نادرست خواند که از اسلام سُرایی عده ای از نویسندگان به جای اسلام شناسی سخن می گفتند. 3. اما مقوله تکفیر، خود تهمتی است ناروا. ای کاش جناب نصیری، دست کم نمونه ای خٌرد از رویکرد تکفیری استاد نشان می دادند. هر آن که با آثار گفتاری و نوشتاری، ایشان آشنایی اجمالی داشته باشد، در بیان ایشان جز منطق و خرد ورزی مشاهده نمی کند. گویا سابقة ژورنالیستی آقای نصیری باعث شده که در امتداد جریان شارلاتانیسم رسانه ای دوم خرداد که آیت الله مصباح را به واسطه طرح بحث جهاد، «تئوریسین خشونت» معرفی می کردند، چهره ای خشن و مهاجم از ایشان به تصویر بکشد. بله استاد مصباح ، بر روی تفکرات التقاطی و لیبرالی و رحمانی از اسلام خط بطلان می کشید و البته طبیعی است که این به ذائقه فکری روشنفکران دینی و طرفداران آنها خوش نیاید و حضرت ایشان را به خشونت طلبی متهم نمایند. گویا آقای نصیری تصور می کنند که خوانندگان اصلاح طلب نشریة ارزش مدار و اصول گرای صبح در دهه هفتاد، امروزه چهره رحمانی از ایشان در ذهن دارند!! 4. ناگفته هایی باقی ماند که به قسمت بعدی این قلم،موکول می کنم. این یادداشت را با این جمله به پایان می برم که صاحب « عصر حیرت»، که خود در حیرتی عمیق، نسبت به مواضع گذشته معرفتی و سیاسی فرو افتاده است، از سویی نابیّت فکری و اعتقادی را در اختیار معصوم می داند و بس و از سویی پلورالیسم مدرن و نسبیّت حقیقت را نفی می کند! این دو را چگونه می توان جمع نمود جز با حیرت در حیرت؟! 🌐 @meshkatnoor
هدایت شده از @javadgoli
🔆بخشی از وصیت نامه علامه مصباح یزدی ❇️ علامه مصباح در این بخش از وصیت نامه فرموده است: ✅ طلب معرفت به خدا و آنچه نازل کرده است، برترین جهاد می باشد. ✅دفاع از اسلام و رفع شبهات در باب اعتقادات و احکام دینی از برترین عوامل کسب رضایت الهی می باشد. 📡 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓سالروز تبیین‌حدودولایةمطلقه‌فقیه 🏳بانامه‌امام‌به‌حجةالاسلام‌خامنه‌ای۴ 💠رهبرانقلاب ‼️دستور ولی فقیه، حکم الله است کار ولی فقیه چیست در جامعه کار ولی فقیه عبارت است از اداره جامعه، البته بر مبنای اسلام و آنجاهایی که مصالح اسلامی و ملی را ولی فقیه تشخیص میدهد و بر طبق مصلحت، یک دستوری صادر می کند، آن دستور، حکم الله است. آن دستور یک دستور شرعی است ولی فقیه چه با اتکا به دلیل قطعی و چه با اتکا به ادلهی شرعی، یک مصلحتی را برای جامعه تشخیص می دهد، آن مصلحت را اعمال می کند، آن می شود حکم الله و برای همه ی مردم، این حکم واجب الاطاعه است. آنچه را که ولی فقیه در جامعه اسلامی به عنوان قانون وضع می کند یا اجرا می کند، احکام ولی فقیه، احکام اولی است، مثل احکام الله است. در حکومت ولی فقیه، مقررات کشور، مقررات اسلامی و واجب الاطاعه است. مقررات دستگاه قانون گذاری، مقررات دستگاه اجرا کننده، مقررات دستگاه قضایی، همه ی اینها مظاهر حاکمیت ولایت فقیه است در حقیقت به خاطر مشروعیت ولایت فقیه است که این همه مشروعیت پیدا می کند. در جامعه اسلامی تمام دستگاهها، چه دستگاه های قانون گذار، چه دستگاههای اجرا کننده، اعم از قوهی اجرائیه و قوه قضائیه مشروعیتشان به خاطر ارتباط و اتصال به ولی فقیه است، والا به خودی خود هیچ مشروعیت ندارد معنای قانون وضع کردن چیست؟ معنای قانون وضع کردن این است که محدودیت هایی را در زندگی مردم، بر طبق یک مصالحی ایجاد می کنند. خب، یک چنین کاری بنابر مبانی فقهی اسلامی و بنابراصل ولایت فقیه، برای هیچ کس جایز نیست و از هیچ کس مشروع نیست، مگر ولی فقیه. ۶۶/۱۱/۲ @Jahade_tabeini
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
📜 وصیت نامه آیت الله مصباح یزدی+متن بخشی از وصیت نامه آیت الله مصباح یزدی امشب در مراسم هفتم این استاد فقید حوزه علمیه قم قرائت شد. ⬇️ دانلود «پی‌دی‌اف» وصیت‌نامه: https://hawzahnews.com/x9YS5
وزیر علوم: قطعاً پس از آیت الله مصباح در محیط‌های علمی احساس خسران می‌کنیم منصور غلامی وزیر علوم: 🔻نگاه ظریف آیت الله مصباح و بیان و مشخص کردن دقیق مسائل توسط ایشان در فضای دانشگاهی بسیار راه گشا و تاثیرگذار بود. 🔻دانشجویان اوایل انقلاب نوشته‌ها و مکتوبات آیت الله مصباح یزدی را قطعاً به خاطر دارند و تداوم این آثار بعد از آن دوره در مباحث علمی و در محیط‌های دانشگاهی بسیار اثرگذار است. 🔻از اینکه ما سرمایه بزرگی همچون آیت الله مصباح یزدی را از دست دادیم قطعاً در محیط‌های علمی احساس خسران می‌کنیم اما خدا را شاکریم که وجود علمایی مانند ایشان در برهه‌های مختلف، چراغی را برای روشن کردن بخش‌های مختلف در مباحث علوم اسلامی فراهم کرده اند لذا باید برای حفظ دستاوردهای علمی آیت الله مصباح تلاش کنیم. @meshkatnoor
از همه علاقه مندان دعوت می شود که با ورود به لینک ذیل 👇👇👇وارد صفحه سمینار شوند. https://engage.shatel.com/b/moh-rwr-0c6-xuj
🔻حجت الاسلام والمسلمین دکتر شبان‌نیا عضو هیات علمی موسسه امام خمینی و استاد علوم سیاسی در پاسخ به این شبهه که استاد مصباح ، هیچ منزلتی برای رأی مردم قائل نبودند، گفت: 🔻علامه مصباح یزدی معتقد بودند که حکومت اسلامی دارای دو رکن است و هرگز نمی‌شود این دو رکن را از آن جدا کرد؛ نخستین رکن آن است که هرگونه تصرفی که در حکومت اسلامی انجام می‌شود از قانون الهی نشأت گرفته و صاحب منصبان از سوی خداوند متعال مشروعیت دینی و الهی دارند و رکن دیگر که بسیار مهم است مردم هستند. آیت الله مصباح یزدی در فلسفه سیاسی خویش معتقد بود تا زمانی که مردم در حکومت حضور ندارند حکومت اسلامی به اهداف خود نمی‌رسد. ایشان برخلاف هجمه‌هایی که نسبت به او وجود داشت و گفته می‌شد که آیت الله مصباح یزدی جایگاهی برای نقش مردم در حکومت اسلامی قائل نیست؛ باطل بودن این سخن را با طرحی که در کتاب حقوق و سیاست در قرآن کریم ارائه کرد، به اثبات رساند. 🔻مشروح مصاحبه ایشان با خبرگزاری مهر را در ذیل دنبال نمایید 👇👇👇 https://www.mehrnews.com/news/5112585/
🔴 اختلاف میان آیت الله مصباح و شهید بهشتی ✍️دکتر علیرضا جواد زاده ❇️ يکي از اتهاماتي که نسبت به آيت‌الله مصباح مطرح شده و مي‌شود، ادعاي اختلافات اساسي ميان ايشان و شهيد بهشتي است. منشأ اين اتهام نيز مربوط مي‌شود به اختلاف ديدگاهي که ميان شهيد بهشتي و آيت‌الله مصباح در روش برخورد با برخي از انديشه‌هاي غير اصيل دکتر شريعتي وجود داشته است. ديدگاه آيت‌الله مصباح و استاد مطهري درباره دکتر شريعتي، تقريبا شبيه هم بود. اما مواضع شهيد بهشتي در مقابل اشتباهات دکتر شريعتي، آرام‌تر و ملايم‌تر از آن دو بزرگوار بود. لکن عده‌اي اختلاف روش در اين موضوع را به معناي اختلافات اساسي ميان شهيد بهشتي و استاد مصباح معنا کرده، سعي در متقابل جلوه‌ دادن اين دو شخصيت در زمينه‌هاي فکري و عاطفي داشته و دارند. در حالي که اولا: روابط ميان شهيد بهشتي و آيت‌الله مصباح از جهت فکري و عاطفي بسيار نزديک و صميمانه بود و «يکي از صميمانه‌ترين دوستي‌ها را» اين دو با هم داشتند: ثانيا، شهيد بهشتي، نسبت به آثار دکتر شريعتي منتقد بوده و اشتباهات دکتر را زياد و مهم مي‌دانست؛ به عنوان نمونه شهيد بهشتي در جلسه‌‌اي كه درباره انديشه و آثار دكتر شريعتي تشكيل شده بود، مي‌‌گويد: «... [شريعتي] خامي‌هاي فراوان دارد و كار تحقيقي مستندش از كار قريحه‌اي و ذوقي‌اش بسيار كمتر است. من مي‌دانم كه او در اين برداشت‌هاي سليقه‌اي و ذوقي كه مي‌تواند با خطاها و اشتباهات و انحرافات همراه باشد،‌ ضررها هم زده و يا مي‌زند. اما در كنار اين ضرر زدن‌ها، سودها و جاذبه‌‌هايي براي عده زيادي از افراد دختر و پسر جوان به سوي اسلام و تشيع داشته و دارد. آيا از اين ضرر و سود كدام بيشتر است؟ نمي‌دانم. اين مسأله به آمارگيري احتياج دارد. در دايرة آگاهي من،‌ كساني كه به وسيلة كتاب‌ها و سخنراني‌هاي شريعتي با اسلام آشناتر شده‌اند و به اسلام رو آورده‌اند، فراوانند؛ اما كساني كه منحرف شده باشند و انحرافشان مستند به اين نوشته‌ها باشد، در دايره شناسايي من، چندان نيست. ولي اين شناسايي من است؛ ممكن است شناسايي آقاي مصباح عكس اين باشد، ممكن است شناسايي دوستان ديگر عكس اين باشد ...» (شريعتي جستجوگري در مسير شدن،‌ ص 63ـ64). آري، اختلاف شهيد بهشتي با شخصيت‌‌هايي چون آيت‌الله مصباح و شهيد مطهري، نه در اصل اشتباه و مردود بودن بخشي از آثار دکتر شريعتي،‌بلکه در برآيند مثبتات و منفيات نشر انديشه و آثار دکتر شريعتي و پاره‌اي از شيوه‌هاي برخورد با اشتباهات بوده است. انتقادهاي آيت‌الله مصباح و شهيد مطهري نسبت به افکار و آثار دکتر شريعتي نيز تنها براي جلوگيري از انحراف جامعه و اصلاح اشتباهات وي بوده است. تا حدي که پس از شنيدن خبر وفات دکتر شريعتي، آيت‌الله مصباح مي‌گويند: «من درتمام اين سا‌لها تلاش مي‌کردم تا با اشتباهات و انحرافات دکتر مقابله کنم و آرزويم اين بود که ايشان اصلاح مي‌شود و قلم و بيان او در خدمت اسلام و قرآن قرار مي‌گرفت» (براي تفصيل بحث درباره نقدهاي آيت‌‌الله مصباح به انديشه و آثار دکتر شريعتي، و برخي اختلاف‌هاي روشي ميان آيت‌الله مصباح و شهيد بهشتي در اين موضوع، همچنين اطلاع از شواهد و نمونه‌هاي متعدد از روابط بسيار نزديک ميان آيت‌الله مصباح با شهيد بهشتي، ر.ک: گفتمان مصباح، فصل چهارم: آيت‌الله مصباح،‌دکتر شريعتي و شهيد بهشتي،‌ص 199ـ293؛ مصباح دوستان، ص127ـ196). 🌐 @meshkatnoor