فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر فرزانه انقلاب بر پیکر هفت شهید راه قدس نماز اقامه کردند
🔹در این مراسم که خانوادههای شهیدان سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی، حسین اماناللهی، سید مهدی جلالتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و سید علی صالحی روزبهانی حضور داشتند رهبر انقلاب ضمن دعا برای این شهیدان، با خانوادههای معظم این شهیدان از نزدیک گفتگو کردند.
#روز_قدس
#طوفان_الاحرار
༅🍃🌼🍃༅
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی یک بچه بخاطر اذیت شدن بقیه بچهها با اورژانس اجتماعی تماس میگیره ...
من حداقل باید بیام روز قدس، وسط میدان و دردم را فریاد بکشم ... .
#GazaGenocide
#DefendingTheOppressed
#غرامت_قرن #لشکر_قدس | #طوفان_الاحرار
༅🍃🌼🍃༅
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀قسمت #چهل_وپنج
درگیر مراسم محسن بودم و نمی توانستم بروم تبریز..
التماس هم فایده نداشت، رفت اتاق عمل
بین عمل مسئول بیهوشی سهل انگاری کرد و به عصب پایش چند ساعت خون نرسید.
تومور را خارج کردند، ولی عصب پایش مرد.😨😥
بعد از آن ایوب دیگر با عصا راه می رفت.
پایی که حس نداشت چند باری باعث شد سکندری بخورد و زمین بیفتد.😣😔
شنیده بودم وقتی عصب حسی عضوی از بین می رود، احساس آدم مثل خواب رفتگی است.
آن عضو گز گز می کند....
سنگینی می کند و آدم احساس سوزش می کند....
اعصاب ضعیف ایوب این یکی را نمی توانست تحمل کند
نیمه های شب بود، با صدای ایوب چشم باز کردم.
بالای سرم ایستاده بود.
پرسید:
_ "تبر را کجا گذاشته ای؟"😖
از جایم پریدم:
_ "تبر را میخواهی چه کار؟"😳😰
انگشتش را گذاشت روی بینی و آرام گفت:
_"هیسسسس...کاری ندارم....می خواهم پایم را قطع کنم.
درد می کند، می سوزد.
هم تو راحت می شوی هم من.
این پا دیگر پا بشو نیست."
حالش خوب نبود،
نباید عصبانیش می کردم....
یادم آمد تبر در صندوق عقب ماشین است.
+ راست می گویی،
ولی امشب دیر وقت است،
فردا صبح زود می برمت دکتر، برایت قطع کند.
سرش را تکان داد و از اتاق رفت بیرون، چند دقیقه بعد برگشت.
پایش را گذاشت لبه میز تحریر
چاقوی آشپزخانه🔪 را بالا برد و کوبید روی پایش😰😱
آیدی کانال مشکات الزهرا (س)
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🆔@meshkatozahraaa
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀قسمت #چهل_وشش
از صدای جیغم😰😱 محمدحسین و هدی از خواب پریدند.
با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های خون به اطراف می پاشید.😨😢
اگر محمدحسین به خودش نیامده بود و مثل من و هدی از دیدن این صحنه کپ کرده بود،
ایوب خودش پایش را قطع می کرد.😣
محمد پتو را انداخت روی پای ایوب، چاقو🔪 را از دستش کشید.
ایوب را بغل کرد و رساندش بیمارستان...
سحر 🏙شده بود که برگشتند.
سر تا پای محمدحسین خونی بود.
ایوب را روی تخت خواباند، هنوز گیج بود.
گاهی صورتش از درد توی هم می رفت و دستش را نزدیک پایش می برد.
پایی که حالا غیر از بخیه های عمل و جراحی،
پر از بخیه های ریز و درشتی بود که جای ضربات چاقو بود.
من دلش را نداشتم، ولی دکتر سفارش کرده بود که به پایش روغن بمالیم.😔
هدی می نشست جلوی پای ایوب، دستش را روغنی می کرد و روی پای او می کشید.
دلم ریش می شد وقتی می دیدم،
برآمدگی های زخم و بخیه از زیر دست های ظریف و کوچک هدی رد می شود...
و او چقدر بامحبت این کار را انجام می دهد.😔❤️
زهرا آمده بود خانه ما، ایوب برایش حرف می زد....
از راحت شدن محسن می گفت، از جنس دردهای محسن که خودش یک عمر بود تحملشان می کرد.
از مرگ که دیر یا زود سراغ همه مان می آید.
توی اتاق بودم که صدای خنده ی ایوب بلند شد... 😂
و بعد بوی اسفند،...
ایوب وسط حرف هایش مزه پرانی کرده بود و زده بود زیر خنده😂
زهرا چند بار به در چوبی زد و اسفند را دور سر ایوب چرخاند:
_"بیا ببین شهلا، بالاخره بعد از کلی وقت خنده ی داداش ایوب را دیدیم.
هزاااار ماشاالله، چقدر هم قشنگ میخنده.😄
چند وقتی می شد که ایوب درست و حسابی نخندیده بود.
دردهای عجیب و غریبی که تحمل می کرد، آن قدر به او فشار آورده بود که شده بود عین استخوانی که رویش پوست کشیده اند.
مشکلات تازه هم که پیش می آمد می شد قوز بالای قوز... 😟
آیدی کانال مشکات الزهرا (س)
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🆔@meshkatozahraaa
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀قسمت #چهل_وهفت
جای تزریق داروی چرک خشک کن خیلی وقت بود که چرک کرده بود و دردناک شده بود...
دکتر تا به پوستش تیغ کشید، چرک پاشید بیرون چند بار ظرف و ملحفه ی زیر ایوب را عوض کردند ولی چرک بند نیامد... 😣😔
دکتر گفت نمی توانم بخیه بزنم، هنوز چرک دارد.
با زخم باز برگشتیم خانه...
صبح به صبح که چرکش را خالی می کردم،
می دیدم ایوب از درد سرخ می شود و به خوردش می پیچد.
حالا وقتی حمله عصبی سراغش می آمد
تمام فکر و ذکرش آرام کردن دردهایش بود.
می دانستم دیر یا زود ایوب کار دست خودش می دهد.😔
آن روز دیدم نیم ساعت است که صدایم نمی زند.
هول برم داشت.😦
ایوب کسی بود که "شهلا،شهلا" از زبانش نمی افتاد.
صدایش کردم....
_ایوب........؟
جواب نشنیدم. 😰
کنار دیوار بی حال نشسته بود.
خون تازه تا روی فرش آمده بود.
نوک چاقو🔪 را فرو کرده بود توی پوست سینه اش و فشار می داد.😲😱
فورا آقای نصیری همسایه پایینیمان را صدا کردم.... 😵
بچه ها دویدند توی پذیرایی و خیره شدند به ایوب🏃🏃🏃
می دانستم زورم نمی رسد چاقو را بگیرم.
می ترسیدم چاقو را آن قدر فرو کند تا به قلبش برسد.
چانه ام لرزید.
_ایوب... جان......
چاقو.... را .... بده... به... من...آخر چرا .....این کار را....می کنی؟😰😢
آقای نصیری رسید بالا، مچ ایوب را گرفت و فشار داد.
ایوب داد زد:
_ "ولم کن....
بذار این ترکش لعنتی را دربیاورم....تو را....به خدا شهلا....."
بغضم ترکید.😢
_"بگذار برویم دکتر"
آقای نصیری دست ایوب را از سینه اش دور کرد.
ایوب بیشتر تقلا کرد.
_"دارم میسوزم، به خدا خودم می توانم، می توانم درش بیاورم. شهلا....خسته ام کرده، تو را خسته کرده."🗣
بچه ها کنار من ایستاده بودند و مثل من اشک می ریختند.😭😭😭😭
چاقو از دست ایوب افتاد....
تنش می لرزید و قطره های اشک از گوشه چشمش می چکید.😢
قرص💊 را توی دهانش گذاشتم.
لباس خونیش را عوض کردم.
زخمش را پانسمان کردم و او را سر جایش خواباندم.
به هوش آمد...
و زخم تازه اش را دید.
پرسید این دیگر چیست؟
اشکم را پاک کردم و چیزی نگفتم.
یادش نمی آمد و اگر برایش تعریف می کردم خیلی از من و بچه ها خجالت می کشید. 😔😣
آیدی کانال مشکات الزهرا (س)
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🆔@meshkatozahraaa
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نحوه توجیه کودکان اسرائیلی رو ببین!
ما به بچه هامون چقدر درباره واقعیتها چقدر درباره روز قدس توضیح دادیم؟
دست فرزندانمون رو بگیریم و تو راهپیمایی روز قدس براش توضیح بدیم چکار داریم میکنیم.
#GazaGenocide
#DefendingTheOppressed
#غرامت_قرن #لشکر_قدس | #طوفان_الاحرار
༅🍃🌼🍃༅
✍ دستخط شهید حاج قاسم سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸دفاع از فلسطین برای ما شرف و عزت است و ما این را با هیچ متاعی در دنیا معامله نخواهیم کرد.
🔹الدفاع عن فلسطین بالنسبة إلینا هو الشرف و العزّة، و نحن لن نبیع هذا بأي من متاع الدنیا.
#غرامت_قرن #لشکر_قدس #طوفان_الاحرار
༅🍃🌼🍃༅
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢رجز خوانی شهید محسن حسین نیا در پایگاه دریابانی چابهار
◽️وی دیشب در چابهار به شهادت رسید
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🆔@meshkatozahraaa
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید آوینی می گوید: سربازان امام زمان(عج) [در قدس] به نماز ایستاده اند ...
✅ حماسهای حیدری در راه هست...
#GazaGenocide #DefendingTheOppressed
#لشکر_قدس #طوفان_الاحرار #پشیمانتان_میکنیم
༅🍃🇵🇸🍃༅
📝 کاربر لبنانی: قدرت یک توئیت آیتالله خامنهای [مدظلهالعالی] از قدرت ۲۲ کشور عربی بیشتر است
#لشکر_قدس | #طوفان_الاحرار | #پشیمانتان_میکنیم
༅🍃🇵🇸🍃༅