eitaa logo
مشکات الزهرا(س)
171 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
آیدی کانال مشکات الزهرا (س) ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮    🆔@meshkatozahraaa ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
مشاهده در ایتا
دانلود
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀قسمت توی بیمارستان دکتر که صورت رنگ پریده ام را دید،.. اجازه نداد حرف بزنم، با دست اشاره کرد به نیمکت بنشینم. - "آرام باشید خانم...حال ایشان....." چادرم را توی مشتم فشردم و هق هق کردم. +"به من دروغ نگو، هجدهسال است دارم می بینم هر روز ایوب آب می شود. هر روز درد می کشد. می بینم که هر روز می میرد و زنده می شود. می دانم که ایوب رفته است....." گردنم را کج کردم و آرام پرسیدم: _"رفته؟"😒 دکتر سرش را پایین انداخت و سرد خانه را نشان داد.😔👈 توی بغل زهرا وا رفتم. چقدر راحت پرسیدم: _ "ایوب رفته؟" امکان نداشت ایوب برای عملیاتی به جبهه نرود... و من پشت سرش نماز حاجت نخوانم. سر سجادت زار نزنم که برگردد. از فکر زندگی بدون ایوب مو به تنم سیخ می شد. ایوب چه فکری درباره من می کرد؟ فکر می کرد از آهنم؟... فکر می کرد اگر آب شدنش را تحمل کنم نبودنش هم برایم ساده است؟... چی فکر می کرد که آن روز وسط شوخی هایمان درباره مرگ گفت: 💭"حواست باشد بلند بلند گریه نکنی، سر وصدا راه نیاندازی، یک وقت وسط گریه و زاری هایت حجابت کنار نرود، حجاب هدی، حجاب خواهر هایم، کسی صدای آن ها را نشنود. مواظب باش به اندازه مراسم بگیرید، به اندازه گریه کنید." زهرا آخرین قطره های آب قند را هم داد بخوردم. صدای داد و بیداد محمد حسین را می شنیدم.🗣 با لباس خاکی و شلوار پاره و خونی جلوی پرستارها ایستاده بود. خواستم بلند شوم، زهرا دستم را گرفت و کمک کرد. محمد حسین آمد جلو... صورت خیس من و زهرا را که دید، اخم کرد. _"مامان....بابا کجاست؟" 😥😒 آیدی کانال مشکات الزهرا (س) ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮    🆔@meshkatozahraaa ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀قسمت زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود... 😣😭 محمد حسین داد کشید:😲🗣 _"می گویم بابا ایوب کجاست؟" رو کرد به پرستار ها ... آقا نعمت دست محمد را گرفت و کشیدش عقب، محمد برگشت سمت نعمت آقا: _"بابا ایوب رفت؟ آره؟" رگ گردنش بیرون زده بود. با عصبانیت به پرستارها گفت: _"کی بود پشت تلفن گفت حالش خوب است؟ من از پاسگاه زنگ زدم، کی گفت توی ای سی یو است؟ بابا ایوب من مرده...شما گفتید خوب است؟ چرا دروغ گفتید؟" دست آقا نعمت را کنار زد و دوید بیرون سرم گیج رفت، نشستم روی صندلی آقا نعمت دنبال محمد حسین دوید. وسط خیابان محمد حسین را گفت توی بغلش محمد خشمش، را جمع کرد توی مشت هایش و به سینه ی آقا نعمت زد.😠👊 آقا نعمت تکان نخورد: _"بزن محمد جان....من را بزن....داد بکش....گریه کن محمد...."😒 محمد داد می کشید و آقا نعمت را می زد. مردم ایستاده بودند و نگاه می کردند. محمد نشست روی زمین و زبان گرفت. _"شماها که نمی دانید... نمی دانید بابا ایوبم چطوری رفت. وقتی می لرزید شماها که نبودید. همه جا تاریک و سرد بود، همه وسایل ماشین را دورش جمع کردم و آتش زدم تا گرم شود، سرش را گرفتم توی بغلم....."😣😞 بغضش ترکید و با صدای بلند گریه کرد: _"سر بابام توی بغلم بود که مرد....... با..با.....ایوبم....توی بغل....من مرد....."😭😫 ایوب را دیدم... به سرش ضربه خورده بود، رگ زیر چشمش ورم کرده بود. محمد حسین ایوب را توی قزوین درمانگاه می برد تا آمپولش را بزند. بعد از آمپول، ایوب به محمد می گوید حالش خوب است و از محمد می خواهد که راحت بخوابد. هنوز چشم هایش گرم نشده بود که ماشین چپ می شود. ایوب از ماشین پرت شده بود بیرون... دکتر گفت: _"پشت فرمان تمام شده بوده" از موبایل آقا نعمت زنگ زدم به خانه بعد از اولین بوق هدی، گوشی را برداشت: _"سلام مامان" گلویم گرفت: _"سلام هدی جان مگر مدرسه نبودی؟" - ساعت اول گفتم بابام تصادف کرده، اجازه دادند بیایم خانه پیش دایی رضا و خاله مکث کرد: _ "باباایوب حالش خوب است؟" بینیم سوخت واشک دوید به چشمانم: _"آره خوب است دخترم خیلی خوب است..."😢 اشک هایم سر خوردند روی رد اشک های آن چند ساعت و راه باز کردند تا زیر چانه ام... صدای هدی لرزید: _"پس چرا این ها همه اش گریه می کنند؟" صدای گریه ی شهیده از آن طرف گوشی می آمد. لبم را گاز گرفتم و نفسم را حبس کردم. هدی با گریه حرف می زد: _"بابا ایوب رفته؟" آه کشیدم: _"آره مادر جان، بابا ایوب دیگر رفت خیلی خسته شده بود حالا حالش خوب خوب است" هدی با داییش کلنجار رفت که نگذارد کسی گوشی را از او بگیرد. هق هق می کرد: _"مامان تو را به خدا بیاورش خانه تهران، پیش خودمان" + نمی شود هدی جان، شما باید وسایلتان را جمع کنید بیایید تبریز😭 - ولی من میخواهم بابام تهران باشد، پیش خودمان😫😭 آیدی کانال مشکات الزهرا (س) ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮    🆔@meshkatozahraaa ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
⚠️ شاید این فرصت دیگر تکرار نشود... 🌀 دوره آموزشی مهارت‌های سینمایی شامل عکاسی، تصویربرداری و تدوین 📚 با تدریس استاد حامد پاسبانی پور و استاد علی خوشدلی 🎉 ۶۰ درصد تخفیف ویژه فعالان فضای مجازی در شهریه کلاس‌ها لحاظ شده است ⏳مهلت‌ ثبت‌نام تا ۲۴ فروردین‌ماه ۱۴۰۳ 📝 جهت ثبت نام اینجا کلیک نمایید 📱جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۳۹۵۹۹۸۰۶۸ تماس حاصل نمایید. ⚠️ با توجه به محدودیت در تعداد نفرات، اولویت با کسانی خواهد بود که زودتر ثبت نام خود را قطعی نمایند. 💠 شبکه مردمی سایبری انقلاب اسلامی شهرستان کاشان 🆔 @shamsa_kashan 🔹@Basijnews_kashan
شماره کارت جهت جمع آوری کفاره 5029087001477325 مسجد حضرت ام البنین سلام الله علیها شماره کارت جهت جمع آوری فطریه 6037997970889078 مرکز نیکوکاری ام البنین سلام الله علیها لطفا پس از واریز اعلام نمایید به شماره09139991424
💐💐 یا رزاق الکبیر💐💐 سلام در آستانه ماه جدید قمری هستیم جهت طرح صدقه ذبح مرغ و گوسفند در آغاز ماه قمری مهیا میشویم . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به نیت سلامتی امام عصر عجل الله تعالی فرجه و اعضا محترم خانواده میتوانیم در این نذر عمومی شرکت کنیم . ذبح مرغ با احترام هر عدد ۲۰۰ هزارتومن 🐓 سهم مشارکت در ذبح هر گوسفند ، ۵۰۰ هزار تومن🐑 (لازم به ذکر است هر گوسفند به صورت میانگین مبلغ ۱۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده است) هدایا و صدقات طبق روال گذشته در بین مددجویان خیریه تقدیم محرومان می شود . 🌹لطفا پس از واریز قید کنید، مربوط به صدقه ماهیانه مرغ یا گوشت🌹 شماره کارت بانک ملی 6037997970889078 به نام خیریه و نیکوکاری حضرت ام البنین سلام الله علیها لطفا رسید خود را پس از واریز، با ذکر نام و نام خانوادگی در ایتا به شماره 09139991424 ارسال نمایید✍️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شماره کارت جهت جمع آوری کفاره 5029087001477325 مسجد حضرت ام البنین سلام الله علیها شماره کارت جهت جمع آوری فطریه 6037997970889078 مرکز نیکوکاری ام البنین سلام الله علیها لطفا پس از واریز اعلام نمایید به شماره09139991424
🌸 اعمال شب عید فطر 🟢روایت شده است که این شب کمتر از شب قدر نیست... ༅🍃🌸🍃༅‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌
🌙 هلال ماه شوال رؤیت شد؛ فردا چهارشنبه ۲۲ فروردین عید سعید فطر است 🔹دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه‌ای اعلام کرد چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ روز اول شوال المکرم و عید سعید فطر است. متن اطلاعیه به این شرح است: ✏️ بسم الله الرحمن الرحیم با آرزوی قبولی طاعات و عبادات مردم عزیز در ماه مبارک رمضان، به اطلاع می‌رساند برابر گزارش‌های رسیده از گروههای رصدی خبره و مورد اطمینان از نقاط مختلف کشور، رؤیت هلال ماه شوال در غروب روز سه‌شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ مطابق با ۲۹ رمضان المبارک ۱۴۴۵ هجری قمری برای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله‌العالی) محرز شده است، بنابراین چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۳، اول شوال المکرم ۱۴۴۵ و عید سعید فطر خواهد بود. 🌸 ضمن عرض تبریک این عید سعید به تمامی برادران و خواهران ایمانی و ملت شریف ایران، نماز پرشکوه عید سعید فطر فردا در سراسر کشور اقامه خواهد شد. دفتر مقام معظم رهبری ༅🍃🌸🍃༅‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘گذشت ماه خدا و رسید عید صیام ⚘به هر دو باد درود و به هر دو باد سلام ⚘هزار شکر که عید صیام کرد طلوع ⚘هزار حیف که ماه صیام گشت تمام 🎊 فرا رسیدن عید سعید فطر، عید عبادت و بندگی را تبریک می‌گوییم. ༅🍃🌸🍃༅‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آه از غمی که تازه شود با غمی دگر...🖤
🔻امنیت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 🖤یکم به این فکر کن شب عید فطر بعد از یک ماه روزه گرفتن به خانواده های این عزیزان زنگ زدن و به جای اینکه عید فطر رو تبریک بگن گفتن فرزندت یا همسرت یا پدرت شهید شده ؟ ⚠️حالا برو با تمسخر بگو امنیت ؟؟؟؟؟؟؟ 🔸️آره برادر و خواهر من واقعا امنیت اتفاقی نیست. قدرشیرمرد های پلیس کشور رو بدونید 🇮🇷🚔 خبرگزاری پلیس کاشان🚔🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/2476540185C6b3bb7f882