eitaa logo
مثل مصطفی
7.3هزار دنبال‌کننده
111 عکس
92 ویدیو
1 فایل
سید ابراهیم به روایت خانواده کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است . ارتباط با ادمین: @meslle_mostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
34.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷️ به کی میگن بچه زرنگ؟ کاری از گروه رسانه ‌نهاد رهبری دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس 🔶️ ضبط و تنظیم شده در طرح حامیم ۳ دانشگاه های استان تهران پی‌نوشت؛ آقا مصطفی تولدتون مبارک @mesle_mostafa
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ آقا مصطفی احترام خاصی برای سادات قائل بودن. مادرم سادات هستند؛ اویل ازدواج وقتی میرفتیم منزل مادرم اقا مصطفی دست مادرم رو می بوسیدن، یه بار ازش پرسیدم چرا دست مامان رو می بوسی؟ گفت:مامان سادات هستن. بار دوم که از سوریه برگشتن، وقتی رفتیم خونه مادرم، دست مادرم رو بوسید؛ با ذوقی گفت:مامان اسم بابا بزرگ رو زنده کردم؛ تو یه جمعی نشسته بودیم حرف از انتخاب اسم جهادی بود، منم داشتم به بچه ها چیزی تعارف میکردم چند نفر برنداشتن منم یاد بابا بزرگ سید ابراهیم افتادم گفتم :(مالم رو بدم منت هم بکشم) بعد گفتم من اسم جهادی م رو میذارم «سید ابراهیم» اما گذاشتم سید ابراهیم احمدی ولی مامان این بار میذارم سید ابراهیم نبوی. @mesle_mostafa
🔰این شروع اولین روزی ست که مولای من تویی ⚜️یابن الحسن به یُمن آغاز امامت شما بر عالم هستی، خاطرات سرداده ها به فرمان ما، فداییان راه ظهور شما را بیان میکنم؛ ان شاءالله مورد رضایت شما واقع شود.
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ شب ۲۵شهریور ساعت ۱۱:٣٠ شب وقتی وارد بخش شدم آقا مصطفی با یه ذوقی اومد بالا سرم گفت :بچه رو دیدی؟ گفتم: نه گفت:انقدر قشنگه سرخ و سفید وقتی آوردنش از زیر پتوی صورتی یه دست سفید کوچولو بیرون بود، وقتی پتو رو کنار زدم دختر قشنگ وسفید با لبای سرخ؛ گفته بودم که روز چهارشنبه برای من روز خوبیه؛ هیئت حضرت ابوالفضل تولد دخترمون هم چهارشنبه نمیدونی چه برکتیه! امروز هوا صاف و آفتابی بود از دوساعت پیش با تولد دخترمون بارون شدیدی می باره. انقدر ذوق داشت که تا وقتی بیمارستان بودیم آقا مصطفی که وارد اتاق می شد فاطمه خانم رو بغل میکردند تا زمانی که از بیمارستان بیرون میرفت. وقتی هم که از بیمارستان اومدیم خونه ده روز اول شبها کارهای بچه رو انجام میداد میگفت شب نوبت منه شما بخواب. هر وقت فاطمه خانم( از نوزادی تا قبل از شهادت اقا مصطفی) هر بار گریه میکرد بچه رو بغل میکرد میگفت:بیا دردودلات رو به بابات بگو بیا عزیزم بیا با هم حرف منطقی پدر دختری بزنیم همه می خندیدن که این نوزاده یا بچه کوچیکه حرف منطقی! دردودل!..... کاش میشد عکس ها را درست و ملموس توصیف کرد کاش میشد این ذوق اقا مصطفی وقتی فاطمه خانم تو بغلش بود رو توصیف کرد ‌ گاهی فکر میکنم آقا مصطفی انقدر بچه ها رو دوست داشت وقتی به بچه ها نگاه میکرد ذوق رو میشد حتی در نگاهش دید. چطور تونست.............. @mesle_mostafa
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
یاد خاطرات آقا مصطفی افتادم که تعریف میکرد:سال ۹۲ اوایل جنگ سوریه وقتی سوار تاکسی میشدیم تا متوجه میشدند ایرانی هستیم با احت ام نام آقا امام خامنه ای رو میبردند میگفتند ما هر چه داریم از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ره داریم و رهبری و درایت امام خامنه ای ؛ به احترام حضرت آقا از ما کرایه تاکسی و پول خوراک و.... نمیگرفتن. @mesle_mostafa
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ آقا مصطفی تعریف میکرد: آخر ماه مبارک رمضان بود هوای گرم تابستان وسط عملیات بودیم که یکی از بچه ها گفت اعلام کردن عیدِفطره ما هم خیلی خوشحال شروع کردیم به آب خوردن و غذا خوردن یه نیروی سوری کمی دورتر از ما نشسته بود چیزی نمی خورد رفتم نزدیک بهش آب تعارف کردم گفت نمیخورم گفتم اعلام کردن عیده گفت هنوز امام خامنه ای اعلام نکردند من چیزی نمیخورم . آقا مصطفی میگفت اونجا بود که ولایت پذیری و محبت و اطاعت رو دیدم ؛از یه جوان سوری . به حالش قبطه میخوردم...... @mesle_mostafa
کاش بودی.. دلتنگ سخنرانی بعد پیروزی تو هستیم سید می‌دونم تو شادی ما شریکی.. دعامون کن🌹🖤 💔
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز صبح آقا محمد علی داشت آماده میشد بره مدرسه گفت: میشه برای دوستم این اسباب بازی رو بخریم؟ گفتم :اسباب بازی شما رو کی خرید؟ به کی گفته بودی برات بخره؟ گفت: بابا بعد ادامه داد آخه بابای من دستش بازه میتونه هر کاری برام انجام بده بابای اون که دستش باز نیست. @mesle_mostafa