هدایت شده از • میـڪـده •
-
به غیر غم که دلیلی است تا که جان بسپارم
مرا چه هست که حالا به این و آن بسپارم
تمام ارثیه ی من غم است و مانده ام آن را
به دشمنان بدهم یا به دوستان بسپارم
چه خوب تر که نیایی، دگر چه فایده دارد
که باغ سوخته ام را به باغبان بسپارم؟
کجاست مقصد من؟ در جواب مساله باید
ادامه ی سفرم را به بادبان بسپارم
اشاره کرد به عقلم، دلم، که عشقش از این پس
رسالتی است که باید به این جوان بسپارم
I سیدتقیسیدی I
-
-
http://payamenashenas.ir/Majnun
همصحبتی با شما غالبا حالم رو خوب میکنه...
یه روزایی یه خواسته هایی از خدا داری که مطمئنی اگر اتفاق بیفتن حالت خوب میشه و به آرامش میرسی،
ولی تا اتفاق میفتن اتفاقا حالت بدتر میشه و آرامشت کمتر...
عجیبه این آدمیزاد ها!
یه عمر دنبال یه چیزی میدوعه بعد که بهش میرسه،
حالش بدتر میشه..
کلا قاعدهی دنیا همینه ها!
سیاره رنجه...
تو رو یه عمر دنبال یه چیزی میکشونه؛
بعد که بهت خفت داد، اونو بهت میده
بعد تازه میفهمی اون چیز هم راضیت نمیکنه...
-
من بهشتی هم که باشم قصر میخواهم چکار؟
میروم چادر کنار حوض کوثر میزنم...
#دفترچه
• میـڪـده •
- من بهشتی هم که باشم قصر میخواهم چکار؟ میروم چادر کنار حوض کوثر میزنم... #دفترچه
آره والا!
احمقه اونکه بهشتو بخاطر چهارتا درخت موز و انار میخواد...
• میـڪـده •
- چشم. پس یه لحظه صبر کنید..
-
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند
I حضرتحافظ
-
یاران همه رفتند، افسوس که
جا مانده منم
حسرتا این گل خارا،
همه جا رانده منم پیر ره آمد
و طریق رفتن آموخت
آنکه نا رفته و
جا مانده منم
#دفترچه
-
آسمان قسمت ما نیست که زخمی بالیم
پشت این پنجرهها در قفس آسودهتریم...
#دفترچه