-
هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است
همه تا دامنه کوه تحمل دارند...
#دفترچه
-
من مانده ام مهجور از او،بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او ،در استخوانم میرود
#دفترچه
• میـڪـده •
- بنا نبود آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند... #دفترچه
-T#روضه
بنا نبود کسی پیکر تو را ببرد
عبای کهنه ی پیغمبر تو را ببرد
بنا نبود کسی نیزه بی هوا بزند
بنا نبود که بال و پر تو را ببرد
بنا نبود که در روز آخر عمرت
اجل بیاید علی اکبر تو را ببرد
بنا نبود برای دو قطره آب فرات
سه شعبه حنجره ی اصغر تو را ببرد
بنا نبود اگر در غروب کشتندت
شبانه جانب کوفه سر تو را ببرد
تمام جسم تو گیرم مقطع الاعضا
بنا نبود که انگشتر تو را ببرد
ز روی نیزه صدا می زدی که ای خواهر
بنا نبود کسی معجر تو را ببرد
I میـڪده
-
Shab8Moharram1398[4].mp3
14.47M
-T#نـوا
پسر دور از پدر میشد، مهیّای خطر میشد
پدر هی پیرتر میشد، پسر میبُرد دلها را...
I سیدحمیدرضابرقعی
-
• میـڪـده •
-T#نـوا پسر دور از پدر میشد، مهیّای خطر میشد پدر هی پیرتر میشد، پسر میبُرد دلها را... I سیدحمید
-
پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا
پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا
به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر
به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا
پسر دور از پدر میشد، مهیّای خطر میشد
پدر هی پیرتر میشد، پسر میبُرد دلها را
در اين آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی
مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا
پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا
پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده
پدر چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا
که دیده اینچنین گیسو چنین زخمی شود پهلو؟
و خاکآلودهتر از او به غیر از چادر زهرا
I سيدحميدرضابرقعی
-
• میـڪـده •
- یه بیت مهمونم کنید: https://payamenashenas.ir/Majnun
خیلی از پیامهاتون روضه بازه💔
شرمنده که نمیگذارم...
هدایت شده از الرَّحِيلُ🕊🇮🇷🇵🇸
🏴
گلچینِ تمامِ روضه های
شب حضرت قمر بنی هاشم
همین یک جملهست :
" فَوَقَف العباس مُتحیرا "
- آقا خودش ناامید شده
ناامیدا رو ناامید برنمیگردونه ،
متوسل شیم بهشون ..
همین...
@alrahill
-
گفته بودم که به میدان نبری اسمت را
یک علی رفتی و حالا صد و ده تا شدهای(:
#دفترچه
-
علی اكبر من بودی و اصغرشده ای
شبه پیغمبر من بودی و پرپرشده ای
ای مرا جلوۂ ذات ابدی، يا ولدي
قاتل من شده ای، بس که تو دلبر شده ای
بوی تو رایحه دلخوش زهرا ونبیست
به فضای کربلا پخش و معطر شده ای
کوچه ای باز نمودند و تو را دور زدند
هدف سنگ و نی و دشنه و خنجر شده ای
اربا اربا شده ای، پخش شدی، پاشیدی
وسعت دشت بلا، از چه مکثر شده ای؟
فرق ماهت بشکستند و دونیمش کردند
شب قدر منی، ای وای که حیدر شده ای
علی و کوچه و پهلو و غریبی، ای وای
تو تداعی همه روضه مادر شده ای
عمه ات آمده تا جان نکنم در برتو
غيرت اللهی و اینجا تو مکدر شده ای
تو پناه همه اهل حرم بودی و لیک
کودکان از چه ببینند که بی سر شده ای؟
I شهیدمحمدحسینمحمدخانی
-