صد بار لب گشودم و بیرون نریختم خون ها که موج می‌زند از سینه تا لبم *بامن‌گریه‌کن.

🍃برکت نان به خاطر حسن است 🍃شاطران از قدیم می گویند 🎤 #صابر_خراسانی ⏯ #شعرخوانی 👌بسیار دلنشین #من_امام_حسنےام 💚 #دوشنبه_های_امام_حسنی❤️ ♨️ @Maddahionlin 👈

- عزت و آبروی من پیش رقیب دست توست حیف که پس نمی‌دهی نامه پاره پاره را... I محمدسهرابی -

خیلی منتظر و دلتنگ امشب بودم :))

- سحر از راه میآید تو در خورشید می گنجی و من هرروز مجبورم زمان را بی تو بشمارم #دفترچه

-T#نغمه من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جـانـان پسنده... I میـڪـده I -

-T #نگاره‌موقت کنار پنجره از انتظار خواهم مرد امید آمدنت را به گور خواهم برد دلم به وسعت حجم نبودنت تنگ است و شب سیاه و جهان تا ابد همین رنگ است I میکده -

- حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد... I میڪده -

- هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان آسایشی که هست مرا در کنار توست... I هوشنگ‌ابتهاج -

*جدا نمیشود نقش تو از خیال من...

- چون لفظِ بر زبان ڪه پرید از حضور ذهن هم نیستیم خاطر او هم مزاحمیم... I سجادشهدی -

به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند دلم تنگ است بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها دلم تنگ است بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی بیا ای همگناه ِ من درین برزخ بهشتم نیز و هم دوزخ به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی گناهی‌ها و من می‌مانم و بیداد بی خوابی در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها بیا امشب که بس تاریک و تن‌هایم بیا ای روشنی، اما بپوشان روی که می‌ترسم ترا خورشید پندارند و می‌ترسم همه از خواب برخیزند و می‌ترسم همه از خواب برخیزند و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب پرستوها که با پرواز و با آواز و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند شب افتاده ست و من تنها و تاریکم و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی بیا ای مهربان با من! بیا ای یاد مهتابی!