• میـڪـده •
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز ج
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
ساقیا صبحی دیگر از راه فرا رسید برخیز و مِی به ساغر کن که دور فلک لحظه ای توقّف ندارد و ملاحظه ی تعلّل ما را نخواهد کرد بشتاب که زمان درحال فوت شدن است بشتاب.
البته کاری که الان میکنم بیشتر گذاشتن معنی شعر هست نه تحلیل کامل.
اگر بخوایم تحلیلش کنیم، خیلی طولانی میشه؛
مثلاً همین ابتدای کار در بیت اول کلی بحث هست که منظور از ساقی کیه؟ خداست؟ اگر خداست پس چرا لحن حافظ به عنوان یه عارف اینقدر بی ادبانهس؟ و...
• میـڪـده •
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز ج
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
ای ساقی بشتاب تا دنیا به فنا نرفته و ویران نشده، مارابا شراب گلرنگ مست و از خود بیخود کن.
حال که دیر یا زود دنیای فانی ویران خواهد شد بهتر آن است که ما با شراب ویران گردیم چرا که خراب شدن با شراب گنجی(مستی) به دنباله دارد امّا خراب شدن با دنیای فانی جز ویرانی هیچ سودی ندارد...
• میـڪـده •
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز ج
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
خورشید مِی: می به سبب زلالی ونورانی بودن به خورشید تشبیه شده است. از آن رو که هردو گرم کننده و روشن کننده هستند. با این تشبیه زیبا حافظ ناب ترین مضمون درموردِ شراب را نیز خَلق کرده است مضمونی که خَلق آن از عهدهی هر شاعری برنمی آید و فوت و فن آن تنها در انحصار خواجهی شیرازاست.
برگ: ساز و نوا،سامان اسباب، توشه
عیش: خوشگذرانی، خوشی و شادمانی
صبح است و خورشید بردمیده و هرکس با دمیدن آفتاب، از خواب بر میخیزد وبه دنبال کسبِ روزی واسباب معیشت روان می گردد امّا در نظرگاه رندان باده نوش که به دنیا از دریچهی خوشباشی می نگرند خوشی وشادخواری از واجب ترین کارها می شمارند ماجرای معیشت متفاوت است. خورشیدِ رندان باده ی نورانیست که ازشرق ساغرطلوع می کند آنها نه بدنبال کسب روزی بلکه به دنبال کسبِ اسبابِ عیش وعشرت ترک خواب می کنند. حافظ دراین مضمون ناب، ناپایداری وبیهودگی دنیا را برجسته نموده وما را به اهمیّتِ خوشباشی در رسیدن به خوشبختی دلالت کرده است. خوشدلی وشادمانه زیستن مهمّترین نیاز بشر مانند نیاز به غذا هست که ضرورتی اساسی برای ادامه ی حیات و سلامت جسم و روان انسان است.
• میـڪـده •
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن خورشید مِی: می به سبب زلالی ونورانی ب
تنها انسان شاد است که زودتر از انسان عبوس و تندخو به داد دردمندان برسد وبه همنوع خویش کمک کند، انسان شادمان بهترازعبوس بندگی می کند ودریک لحظه می تواند شادی رابه دیگران هدیه دهد موفّقیّت درسایر امورات زندگی درگِرو شادمانه زیستن است وحافظ این پیام آورعشق ومحبّت وشادمانیست که بی وقفه مارابه عیش وعشرت دعوت می کند.
معنی بیت: آفتاب گرم و نورانی باده ازشرق پیاله طلوع کرد اگربه دنبال کسبِ سازوکارشادمانه زیستن وبه دست آوردن ره توشه ی زندگانی هستی برخیز وخواب راترک کن.
• میـڪـده •
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز ج
روزی که چرخ از گِل ما کوزهها کند
زنهار کاسه ی سر ما پرشراب کن
*زنهار: به هوش باش
معنی بیت: پس ازمرگ، ای ساقی، روزی که کالبد ما تبدیل به خاک شد وروزی که چرخ فلک قصد کرد ازخاک ما کوزه هابسازد به یادداشته باش لطف کن درون کاسه ی سرماراپرازشراب کن
• میـڪـده •
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز ج
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
*طامات : پریشان گویی و سخنان ادّعاآمیز. بعضی از صوفیان درحالت رقص و سماع سخنانی برلب می آورند که به ظاهر پریشانگویی وگزافه وادّعاست. آنها چنین وانمود میکنند که در اثر زهد زیاد و توبه و تقوا به این درجه رسیده اند درحالی که اغلب گزافه و کذب است و برای خودنمایی و فریب دیگران مطرح می شود. (مثل: من به حق واصل شده ام، من می توانم مریضها را شفا بدهم یا کارهایی که ادّعای کارهایی که بنظر غیرممکن می نماید)
* خطاب کن: سخن بکو
معنی بیت: ما اصلاً اهل توبه و زُهد نیستیم چه رسد به اینکه سخنان ادّعا آمیزی بر زبان برانیم ما اهل عیش و عشرت و باده نوشی هستیم لطف کنید با ما از جام و بادهی زلال سخن بگوئید نه از زهد و توبه و طامات...
• میـڪـده •
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز ج
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
*صواب : درست، راست
باده پرستی: پیوسته و با اشتیاق باده نوشیدن و همیشه مست بودن، دوست داشتن باده وایمان به اینکه باده می تواند زنگار غم و غبار غصّه از دل بزداید و مستی و راستی و شادمانی ببار میآرد.
*عزم : اراده، تصمیم
*جزم : استوار، قطعی
معنی بیت: ای حافظ درست ترین کار در زندگانی باده نوشی و دوست داشتن و ایمان آوردن به باده هست باده می تواند زنگار غم و غبار غصّه از دل بزداید و مستی و راستی و شادمانی ببار می آرد بنابراین برخیز و اراده ی خویش رامستحکم کن و پیوسته باده بنوش تا درونت ازرنگ و ریا پاک کرد و به مستی وراستی برسی.
جمع بندی کنیم
تاکید به باده نوشی وباده پرستی در راستای تقابل با زهد فروشان ریاکار است هم آنها که باده را که زایل کننده ی منیّت و صفاهنده ی دل است نجس می پندارند و از آن دوری می کنند درحالی که از ریا و نیرنگ و تظاهر که پلیدی و پلشتی و ناپاکی می آورد دوری نمی کنند.
حافظ باده نوشی را هزارباربهتراززهدفروشی می داند ومی فرماید:
باده نوشی که در او روی وریایی نبُوَد
بهتر از زُهدفروشیست که با روی و ریاست
هدایت شده از مجید سوزوکی
انتخاب سختیه
بین اینکه بخوام
پیرغلامت بشم
یا جوون مرگت...🙃💔
#حبیبـےحسین...
@majidsouzoki