eitaa logo
(دندان درد) شعرهای میثم رنجبر
1.2هزار دنبال‌کننده
686 عکس
242 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی شعرهای #میثم_رنجبر و اطلاع رسانی انجمنها، محافل و فراخوان های شعر و ادب مازندران ۰۹۱۱۹۱۰۵۲۵۰ با من چه با نام و چه بی نام ارتباط بگیرید و درباره ی شعرهایم نظر دهید: @meysamranjbar
مشاهده در ایتا
دانلود
انگور سر دری ِ دم خانه ات منم ؛ در آرزویم این که شرابم کنی عزیز! ✍ https://eitaa.com/joinchat/3678994437C088cac3da3
انگور سر دری ِ دم خانه ات منم ؛ در آرزویم این که شرابم کنی عزیز! @meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی عشق آمد و آورد پریشان زیادی ای چانه ات از سیب! تو لیلایی اگرچه پیدا شده در شهر، زنخدان زیادی این کفتر از آن روز که در دام تو افتاد تولید شده میله ی زندان زیادی چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار تقدیر مرا بسته به باران زیادی تا این که مرا بعد تو سرگشته ببینند، در شهر کشیدند خیابان زیادی رودم و پر از آرزوی گم شدن از شوق تا غرق شوم در تو به پایان زیادی عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛ آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!! @meysamranjbar_channel
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛ آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!! @meysamranjbar_channel
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛ آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!! @meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی عشق آمد و آورد پریشان زیادی @meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی عشق آمد و آورد پریشان زیادی @meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار تقدیر مرا بسته به باران زیادی @meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار تقدیر مرا بسته به باران زیادی @meysamranjbar_channel
نباید ریخت هرگز در دهانی نان نامحرم نباید معده ای را پر کند دندان نامحرم دلم می گیرد از هر خانه که از یاد او خالیست نشسته روی کنج طاقچه قرآن نامحرم بدم می آید از هر چه که نامش شهر بگذارند خیابان در خیابان می چرد چشمان نامحرم تن عاصی و صد امید بر یک آسمان خیس چه کاری برمی آید از تب باران نامحرم نمی دانم که در بیرون چه ها رفته است بر سرها که مسجد پر شد از دل های بی ایمان نامحرم به آخر می رسانم قصه را چون می برد ترسم مرا از محرم آغاز تا پایان نامحرم  @meysamranjbar_channel
نباید ریخت هرگز در دهانی نان نامحرم نباید معده ای را پر کند دندان نامحرم دلم می گیرد از هر خانه که از یاد او خالیست نشسته روی کنج طاقچه قرآن نامحرم بدم می آید از هر چه که نامش شهر بگذارند خیابان در خیابان می چرد چشمان نامحرم تن عاصی و صد امید بر یک آسمان خیس چه کاری برمی آید از تب باران نامحرم نمی دانم که در بیرون چه ها رفته است بر سرها که مسجد پر شد از دل های بی ایمان نامحرم به آخر می رسانم قصه را چون می برد ترسم مرا از محرم آغاز تا پایان نامحرم  @meysamranjbar_channel بفرمائید به کانال رسمی شعرهای 👆👆👆