انگور سر دری ِ دم خانه ات منم ؛
در آرزویم این که شرابم کنی عزیز!
✍ #میثم_رنجبر
https://eitaa.com/joinchat/3678994437C088cac3da3
انگور سر دری ِ دم خانه ات منم ؛
در آرزویم این که شرابم کنی عزیز!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی
عشق آمد و آورد پریشان زیادی
ای چانه ات از سیب! تو لیلایی اگرچه
پیدا شده در شهر، زنخدان زیادی
این کفتر از آن روز که در دام تو افتاد
تولید شده میله ی زندان زیادی
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
تا این که مرا بعد تو سرگشته ببینند،
در شهر کشیدند خیابان زیادی
رودم و پر از آرزوی گم شدن از شوق
تا غرق شوم در تو به پایان زیادی
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛
آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛
آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛
آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی
عشق آمد و آورد پریشان زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی
عشق آمد و آورد پریشان زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
نباید ریخت هرگز در دهانی نان نامحرم
نباید معده ای را پر کند دندان نامحرم
دلم می گیرد از هر خانه که از یاد او خالیست
نشسته روی کنج طاقچه قرآن نامحرم
بدم می آید از هر چه که نامش شهر بگذارند
خیابان در خیابان می چرد چشمان نامحرم
تن عاصی و صد امید بر یک آسمان خیس
چه کاری برمی آید از تب باران نامحرم
نمی دانم که در بیرون چه ها رفته است بر سرها
که مسجد پر شد از دل های بی ایمان نامحرم
به آخر می رسانم قصه را چون می برد ترسم
مرا از محرم آغاز تا پایان نامحرم
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
نباید ریخت هرگز در دهانی نان نامحرم
نباید معده ای را پر کند دندان نامحرم
دلم می گیرد از هر خانه که از یاد او خالیست
نشسته روی کنج طاقچه قرآن نامحرم
بدم می آید از هر چه که نامش شهر بگذارند
خیابان در خیابان می چرد چشمان نامحرم
تن عاصی و صد امید بر یک آسمان خیس
چه کاری برمی آید از تب باران نامحرم
نمی دانم که در بیرون چه ها رفته است بر سرها
که مسجد پر شد از دل های بی ایمان نامحرم
به آخر می رسانم قصه را چون می برد ترسم
مرا از محرم آغاز تا پایان نامحرم
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
بفرمائید به کانال رسمی شعرهای #میثم_رنجبر 👆👆👆