امشب با شنیدن خبر حملهی موفق حزبالله لبنان به سگدونی سربازای اسرائیلی حالم شبیه مختار ثقفیه، وقتی سر شمر و سنان رو براش آوردن...
دیگه نمیدونم اشک شوقه یا اشک برای رقیهها و علیاصغرهای جبههی مقاوت!
🔸ابراهیم کاظمیمقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
فرا رسیدن سالروز وفات اختالرضا، طاهرهی آل محمد سلاماللهعلیهماجمعین حضرت فاطمهی معصومه علیهالسلام بر عاشقان ولایت تسلیت باد.
مزاحالدین | @mezahoddin
من اخدمنا اخدمنا فی الجنه
فال الحسن انو معنا فی الجنه
ما خادم خواهر امام عشقیم
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه
#وفات_حضرت_معصومه
🔸علیاکبر مدرسزاده🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
محموده و معصومه و باب المرادی
مثل برادر زاده ات بانو، جوادی
از بس که عالم در کنار تو زیاد است
شاعر خجالت می کشد از بی سوادی
#وفات_حضرت_معصومه
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
ای خواهر غمخوارِ رضا،معصومه
محبوبهی آل مرتضی،معصومه
یا فاطمه اِشفَعی لَنا فِی الجَنّه
ای شافعهی روز جزا، معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
🔸اکبر اسماعیلیوردنجانی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
صلی الله علیک یا فاطمه معصومه
باسینه ای سرشار درد و دیده ای تر
راهی شده با شوقِ دیدارِ برادر
روی لبش هر لحظه ذکر یارضا(ع)بود
مرغِ دلش می زد برایِ دیدنش پر
صحرا به صحرا در پیِ آرامِ جانش
راهِ وصالِ دوست را می رفت با سر
در راه زینب بود پای مکتب عشق
دلداده و مشتاق این راه منور
در کربلای عشق دنبالِ رضا(ع)بود
گلزار جانش بود از یادش معطر
آرام جانش را اگر یک دم نمی دید
معصومه (س)هم مانند زینب(س) بود مضطر
مانند زینب(س) ما رایت الاجمیلا
ذکر لبانش بود در این راه یکسر
جانانه آخر در مسیر عشق جان داد
چون لاله ای شد با امید وصل پرپر
آخر به خاک قم شهادت شد نصیبش
آمد زمانِ عمرِ پربارش به آخر
قم نه تمام امت عشق است امشب
در ماتمِ او می زند بر سینه و سر
یافاطمه(س) پیچیده در سرتاسر صحن
انگار افتاده ست آتش باز بر در
#وفات_حضرت_معصومه
🔸احمد رفیعیوردنجانی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
السلام علیکِ یا فاطمة المعصومه
عمریست که ما ریزه خور خوان شماییم
محتاج سر سفرهی احسان شماییم
ای صاحب درگاه کریمانه نظر کن
ما چند صباحی است که مهمان شماییم
بر درگهتان مثل گدا بست نشستیم
محتاج ترین بی سر و سامان شماییم
یک دانهی گندم هم اگر بود غمی نیست
ما مثل کبوتر سر ایوان شماییم
ما را چه غم از تلخی اوقات زمانه
سرمست ز شیرینی سوهان شماییم
یک جرعه از این آب نمکدار چشیدیم
یک عمر نمکگیر نمکدان شماییم
هر کس که شود خادم درگاه تو آقاست
ما نوکر آن خادم و دربان شماییم
اینجاست همان جنّت اعلی که شنیدیم
ما در دو جهان طالب رضوان شماییم
#وفات_حضرت_معصومه
🔸محمود حسنیمقدس🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
#الوحاجاقا پهپاد خوردن در حال سیری چه حکمی داره؟
پاسخ: به طور کلی خوردن در حال سیری کراهت داره و نهی کردن مارو از این کار منتهی در مورد پهپاد به دلیل ادخال سرور فی قلوب آزادگان جهان، اگه جا داره چند تا بخورید تا جونتون درآد!
#قطعا_سننتصر
مزاحالدین | @mezahoddin
در دل غم او و انتقام از سگ هار
حیفا بشود طعمه موشک این بار
این وعده حق است که سید فرمود:
کم خنده کنید و گریههای بسیار
#قطعا_سننتصر
🔸طاهره ابراهیمنژاد🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
حال تمام افسران گشته دگرگون
گولانیِ جانی شده گریان و در خون
الیوم یوم الانتقام است ای شهیدان:
موشک شده شام نظامیهای صهیون
#قطعا_سننتصر
🔸محمد مهدی امیدوار🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
جوابش همین بود!
روزی از روزها که باران موشک موسمی مثل همیشه در حال باریدن بود و صدای آژیر قطعکنش به چشمان غزه اتصالی کرده بود، در یک پناهگاه در اعماق زمین پدر و پسری زندگی میکردند. البته بقیه هم بودند ولی به داستان ما ربطی ندارند.
کودک اسرائیلی در حالی که از کند و کاو درون بینیاش خسته شده بود، از پدرش پرسید: بابا! ما ملت یهود خیلی شجاعیم؟ مگه نه؟ مثل طالوت و داوود که با جالوت جنگیدن؟ درست میگم؟ چون داریم با دشمنا میجنگیم. تو خودت هر روز با تفنگ میری و تَ تَ تَ تَ تَق به دشمنا تیر میزنی...
پدر که از قیافهاش مثل فریبزر در سریال نون خ خستگی و بدبیاری میریخت، تفنگش را آهسته کناری گذاشت. بعد با حالتی که آدم وقتی از کنترل دور است و تلوزیون هم دارد تبلیغ طولانی سُرملینا را پخش میکند، تلوزیون را نگاه میکند، به پسرش نگاهی انداخت و گفت: اولا دستت رو از اون تو بیار بیرون. مغزت برای ذخیرهی جدول ضرب به اونقدر ماساژ نیاز نداره. ثانیا درب پناهگاه رو باز کن، برو از خاخامی که تو کنیسهی سر کوچه نماز میخونه بپرس. سر راهت یه بسته پوشک برای من هم بگیر...
پسر انگار که تیتاب دیده باشد، خوشحال شد و لبخندی مثل لبخند گلمراد در سریال باغ مظفر روی لبش سبز شد. البته شاید هم دلیل سبز شدن چیز دیگر باشد، اما ما به همه خوشگمانیم. پس پسر سریعا به سمت درب خروجی دوید. اما یکهو برگشت و با قیافهای که انگار مهوی فخیمزاده در نقش نمکی میخواهد بگوید: «اذیت میکنی!» جواب داد: اما بابا. الان که یک سالی میشه این خاخام چمبه با ما تو پناهگاهه!
باباهه در حالی که پوشک مصرفشده رو دور میانداخت، گفت: خب جواب سوالت همین بود پسرم!
🔸 ابراهیم کاظمی مقدم 🔸
مزاحالدین | @mezahoddin