#شهادت_امام_حسن
💢آبروی نیازمند
✅فقیری نزد امام حسن مجتبی علیهالسلام آمد.
پیش از آنکه فقیر، تقاضایی کند، امام حسن فرمودند:
«هر چقدر که در خزانه ما، سکه باقی مانده است، به او بدهید.»
در خزانه، بیست هزار درهم موجود بود که همه آن را به #فقیر دادند.
فقیر گفت:
«ای مولای من! چرا نگذاشتید مدح و ثنای شما گویم و #حاجت خود را اظهار کنم؟»
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:
«ما اهل بیت، بی آنکه کسی به ما امید و آرزو داشته باشد میبخشیم، و پیش از آنکه آبروی نیازمند ریخته شود، عطا میکنیم»
📚مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۱۸
@MF_esfandaran
#حرفِ_دل_مردم
اوضاع طوری شده که هر موقع واژه
"اصلاح طلب" به میان می آید،
"دروغگویی، تزویر و خیانت"
برایم تداعی میشود.
قديما شبا بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره ها رو می شمرديم و دلمون به وسعت يه آسمون بود ...
اين روزها چشم ميندازيم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمريم ...
قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنيای رنگی ...
اين روزا تلويزيونای رنگی و سه بعدی و يه دنيای خاكستری ...
قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد ، راحت می پريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتی از شبانه روز می زديم و ...
اين روزها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر ميگرديم تا كه مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم ...
قديما از هر فرصتی استفاده می كرديم كه با دوستا و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامه چه كارت پستال و چه حضوری ...
اين روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، با هم ارتباط نداريم ...
قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگ با فک و فامیل ...
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟
حیف
قديما توی قديما موند ...
✨ @MF_esfandaran
#اسفنداران
همه مطالبه گر باشیم
بعضی عزیزان روستا از نبودِ مدیریت و برنامه ریزی در موضوعاتی چون:
بحث آب، عدم زمینه اشتغال زایی، عدم وجود برنامه های آموزشی و امکانات فرهنگی برای نوجوانان و دانش آموزان و ... گله مندند و این دغدغه مندی ها بجا و قابل تامل است.
متاسفانه هیچ اقدامی صورت نمیگیرد!
و همچنان درجا میزنیم
و اما راهکارها و پیشنهادهای خوبی وجود دارد که میتوان با عملی کردن آن قدمهای خوبی برداشت
فقط نیاز هست دست اندکاران و کسانی که قانونا در روستا مسئولیت دارند بخواهند و همکاری کنند. همین...
#ما_که_آماده_ایم
@MF_esfandaran
سهراب سپهري 🌺🌺🌺
"مجلس ترحیم من" :
بعد مرگم شده بود ...
آمدم مجلس ترحیم خودم ،
همه را می دیدم
همه آنها که نمی دانستم
عشق من در دلشان ناپیداست
واعظ از من می گفت ...
از نجابت هایم،
از همه خوبیها
و به خانم ها گفت :
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر...
راستی این همه اقوام و رفیق !!؟؟
من خجل از همه شان !
من که یک عمر گمان می کردم
تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازه یک مسجد پر از آدم ،
دوستانی دارم
همه شان آمده اند!
چه عزادار و غمین ...
من نشستم به کنار همه شان
وه چه حالی بودم ،
همه از خوبی من می گفتند
حسرت رفتن ناهنگامم ،
خاطراتی از من
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم ...
از صمیمیت دوران حیات
یک نفر گفت : چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است
یک نفر هم می گفت :
"من و او وه چه صمیمی بودیم" !!
و عجیب است مرا ،
او سه سال است که با من قهر است ... !!
یک نفر ظرف گلابی آورد
و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب
و ثوابش برسانند به من
گرچه بر داشت رفیق ،
لای آن باز نکرد ...
و ثوابی که نیامد بر من
آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست ...
من کنارش رفتم
اشک در چشم ، عزادار و غمین ،
خوبی ام را می گفت
چه غریب است مرا ... !
آن ملک آمد باز ...
آن عزیزی که به او گفتم من :
« فرصتی می خواهم »
خبرآورد مرا :
« می شود برگردی ...
مدتی باشی ، در جمع عزیزان خودت ...
نوبت بعد ، تو را خواهم برد
روح من رفت کنار منبر ...
و چه آرام به واعظ فهماند :
اگر این جمع مرا می خواهند ،
فرصتی هست مرا ...
می شود برگردم ...
من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند !
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز ...
زنده خواهم شد باز
واعظ آهسته بگفت :
« معذرت می خواهم
خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم ،
زنده هستند هنوز » !
خانمی جیغ کشید و غش کرد
و عزیزی به شتاب ،
مضطرب ،
رفت که رفت ...
یک نفر گفت : « که تکلیف مرا روشن کن
اگر او مرد، خبر فرمایید
سوگواری بکنیم ! »
عهد ما نیست
به دیدار کسی ، کو زنده است
دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است !!!
واعظ آمد پایین ...
مجلس از دوست تهی گشت عجیب !
صحبت زنده شدن چون گردید ،
ذکر خوبی هایم
همه بر لب خشکید ...
ملک از من پرسید:
« پاسخت چیست ؟
بگو !
تو کنون می آیی !؟
یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی!!؟؟ »
چه سوال سختی !
بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن ...
زنده باشم بی دوست ؟
مرده باشم با دوست ؟
زنده باشم تنها !؟
مرده در جمع رفیقان عزیز!؟
من که در حیرتم از کرده ی این مردم نیز ... !!!
کاش باور بکنیم
کاش بیدار شویم
خوب اندیشه کنیم
معنی واقعی آمدن و رفتن چیست ؟
ای کاش دلی شاد کنیم
تا زمانی که هنوز
زنده اندر در بر ماست ...
🌎🌍🌏
کانال محفل فرهنگی اسفنداران:
@MF_esfandaran
👈زمانی ڪه بمیرم...
🔹تلگرامم آفلاین خواهد شد
🔹فیس بوڪم آفلاین خواهم شد
🔹وایبرم آفلاین خواهم شد
🔹واتس آپم آفلاین خواهم شد
🔹اسڪایپم آفلاین خواهم شد
🔹شماره ام خاموش خواهد شد،
👈🏻دیگر روی پست ها ڪامنت نخواهم گذاشت، یا حتی دیگه پیامی هم از طرف دوستان و خانواده دریافت نخواهم ڪرد..💯
پس وقتی ڪه رفتم(مُـردم) چه چیزی با من خواهد ماند؟
👈🏻قرآنیڪه خوانده ام آنلاین خواهد بود...
👈🏻پنج وقت نمازی ڪه خواندم آنلاین خواهد بود..
👈🏻زڪاتی ڪه دادم آنلاین خواهد بود...
👈🏻اعمال صالحم آنلاین خواهد بود..
👈🏻روزه هایم آنلاین خواهد بود..
همه ڪارهایی ڪه برای الله انجام داده ام با من در قبر آنلاین خواهند بود..
☝🏻چرا الله را راضی نڪنیم و خوشبختی و تفریح و شادی و لذت ابدی را بدست نیاوریم؟
👌یادت باشه، هر ڪس طعم مرگ را خواهد چشید..ڪل نفس ذائقه الموت
#پند
@MF_esfandaran
#پیام تسلیت
اخوان محترم صالحی
درگذشت والده گرامی تان مرحومه فاطمه محمودی را به شما تسلیت عرض می نمائیم؛ روحش قرین رحمت الهی باد
از خداوند بزرگ صبر و اجر برای شما خواستاریم.
💐💐💐
از طرف:
《مجموعه فرهنگی عاشقان ثارالله(ع) اسفنداران》
@MF_esfandaran
🔅🍓🔅🍒🍉🍋 ✨﷽✨
🍎🍏🍇
🔅🍌
🍑
✍🏻به مردم سفارش میکنم آهن و پلاستیک را از زندگیشان دور کنند...
زیرا آهن ms ، cp ، als ، صرع , تشنج ، فلج مغزی ، اوتیسم ، جنون و جن زدگے را به دنبال دارد.
✍🏻و پلاستیک نیز سرطان زاست. افزودن آهن و مواد شیمیایے دیگر به نان جنایت در حق بشریت است.
و درباره ی پلاستیک حتے تسبیح پلاستیکے هم ضرر دارد ، تسبیح تربت امام حسین علیه السلام سفارش شده و درمان است.
✍🏻سر گذاشتن بر خاک درمان خیلے از بیماری های سر است ، به خصوص تربت خاک امام حسین علیه السلام .
♥️✨ #استاد_تبریزیان
🍑
🔅🍌
🍎🍏🍇
🔅🍓🔅🍒🍉🍋
@MF_esfandaran
🔴 بنیان #آمریکا چگونه گذاشته شد👆 بر #خون و #کشتار و #جنایت
#سرخپوست #سفیدپوست #مرگ_بر_آمریکا #USARegimeChange #down_with_usa #usa #iran #sanction
👉 @MF_esfandaran 🌹