eitaa logo
مرکز فقهی امام محمدباقر علیه‌السلام
556 دنبال‌کننده
444 عکس
53 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟نکات و اشارات🌟 📌حجیت اجماع آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی(دام ظلّه): «اجماع» چه مدرکی باشد و چه نباشد، اگر اتصال آن به زمان معصوم‏(علیه السلام) ثابت شود، صلاحیت استناد دارد؛ هر چند اجماع مدرکی باشد و حتی خود مدرک، صلاحیت استناد نداشته باشد. زیرا دلیل عمده برای حجیّت اجماع، تقریر معصوم است. یعنی مطلبی که در تمام ازمنه و از جمله دوران معصوم‏(علیه‌السلام) محل ابتلاء بوده و ردع نشده، حجّت می‏باشد و حمل بر تقیّه نیز نمی‏توان کرد. زیرا تقیّه در مورد یک مسأله در تمام ازمنه نبوده است. البتّه بسیاری از اجماعات متأخرین مستند به استدلالات آنها بوده و اتصال به زمان معصوم را نمی‏توان احراز کرد. 👈منبع: درس خارج نکاح، جلسه اول، به تاریخ 22 شهریور 1377 __________________ 🔍 مقالات و اخبار بیشتر در کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»
🔺 صورت سوم، اجماع مرکب با دو مبنای مختلف در این نوع از اجماع مرکب، عالمان به دو یا چند گروه تقسیم می‌شوند که همگی به یک مطلب فتوا داده‌اند؛ اما ملاک فتوای آنان یکسان نیست. این اجماع مرکب، حجت نیست و اگر فردی بر مبنای جدیدی، فتوایی مغایر دهد، با اجماع مخالفت نکرده است؛ زیرا همان‌طور که بیان شد، اجماع مرکب باید به اجماع بسیط باز‌گردد؛ و اگر دو ملاک وجود داشته باشد و برخی مطابق یک ملاک و برخی مطابق ملاک دیگر حکم کنند، اجماع مرکب در این صورت حجت نیست؛ اما اگر همه با وحدت مبنا، مطلبی را بگویند، معلوم می‌شود که این مبنا از شرع اخذ شده است. 🔹 مرحوم شیخ انصاری در بحث خبر واحد می‌گوید: «اجماع باید به ملاک واحد باشد و هر اجماع مرکبی کافی نیست». برای مثال، گاهی شخصی زنی را به مناط خواهرزاده بودن و دیگری به مناط برادرزاده بودن و دیگری به مناط سببی، محرم خود می‌داند. در چنین صورتی، نمی‌توان گفت که اجماع بر حرمت ازدواج با این زن قائم است. 🔸 یا به عنوان مثال، مرحوم شیخ انصاری در مورد تعلیق عقود بر امر استقبالی معلوم‌الحصول، ادعای اجماع بر بطلان می‌نماید. در اینجا اگر همه به ملاکی واحد، این‌ مطلب را می‌¬گویند - و آن ملاک واحد جهالت به معنای وسیع آن باشد، به گونه‌ای که شامل جهالت به امر استقبالی نیز شود، - اجماع پذیرفته می‌شود. اما اگر مبانی مختلف باشد و یکی عدم جهالت را معتبر دانسته و دیگری به مناط استقبالی بودن اشکال کند و در یک موردی مجمع عنوانین باشد - این اجماع پذیرفتنی نیست. ---- برای دسترسی به متن کامل مقاله و ارسال نظرات به لینک زیر مراجعه فرمایید: 👉 https://goo.gl/uG1BAj —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
برای توضیح بیشتر باید گفت که در مورد عقدي مانند عقد نكاح كه به طور متعارف خيار فسخي در آن نيست، چنانچه بگویند این عقد صحیح است و متعرض ثبوت خیار فسخ نشوند از آن استظهار می‌شود که خیار فسخ در آن نیست. به سخن ديگر، در چنين عقودي ثبوت خيار نياز به بيان دارد؛ پس اگر بيان نشد، عرفاً از سكوت، لزوم عقد استفاده مي‏گردد. همچنین چون قدمای اصحاب، ولايت داشتن پدر و جد را در عقد بر مجنون ثابت می‌دانند و عقد آنان را صحيح دانسته و هيچ‌ یک متعرض خياري بودن عقد نشده‏اند، از اینجا روشن مي‏شود كه عقد را لازم نیز دانسته‏اند. بنابراين ادعاي اجماع اصحاب بر نفي خيار، ادعایي گزاف نيست؛ هر چند قبل از شرايع، فقيهي یافت نشد كه به عدم خیار برای مجنون تصريح كرده باشد. —— برای دسترسی به متن کامل مقاله و ارسال نظرات به لینک زیر مراجعه فرمایید: 👉 https://goo.gl/3cWdhC —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
📝 اجماع از دیدگاه آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی (دام ظلّه) - 9 📌اشاره: در قسمت پیشین این مقاله، پنج قسمت از تنبیهات بحث اجماع ارائه گردید. آنچه در ادامه می‌آید ادامه تنبیهات بحث اجماع است که به محضر خوانندگان ارجمند تقدیم می‌شود: 6️⃣6. اجماع بر جملات دارای استثنا اجماع بر جملات دارای استثنا می‌تواند به دو شکل باشد: 1. هم ثبوت حکم در باقی تحت ‌الاستثناء و هم نفی حکم از مورد استثنا مورد اتفاق است؛ برای مثال وقتی گفته ‌شود که اصحاب، بر وجوب اکرام علما به ‌جز فساق از آنان اتفاق دارند یعنی هم بر استثنا (عدم وجوب اکرام علمای فاسق) و هم بر باقی تحت ‌الاستثناء (وجوب اکرام علمای غیر فاسق) اتفاق دارند. 2. موارد باقی تحت ‌الاستثناء مورد اتفاق هستند؛ یعنی وجوب احترام عالمی که فاسق نباشد، مورد اتفاق است؛ اما درباره فاسق اتفاقی نبوده و اتفاق به عدم استفاده نمی‌شود. بنا‌بر‌این، چنین نیست که دو حکم وجود داشته باشد که در آن هم باقی تحت ‌الاستثناء و هم خود استثنا مورد اتفاق باشد. به عنوان مثال، نقل شده است که اصحاب می‌گویند: مقبوض به عقد فاسد به منزله‌ مغصوب است؛ إلا اینکه در مقبوض به عقد فاسد، معصیتی در کار نیست و از این نظر تنزیلی صورت نگرفته است. ابن ادریس عدم عصیان را به اصحاب نسبت داده است؛ ولی مرحوم شیخ انصاری این نسبت را ثابت نمی‌داند. البته وی وجهی برای عدم صحت این نسبت، ذکر نمی‌کنند. معلوم نیست که او در جایی مطلبی بر خلاف این مطلب پیدا کرده‌ است یا خیر. توجیهی که برای سخن مرحوم شیخ انصاری می‌توان بیان کرد، این است که اجماع بر جملات دارای استثنا می‌تواند به دو شکل باشد؛ الف: اجماع بر باقی تحت‌ الاستثناء و بر مورد استثنا. ب: فقط باقی تحت ‌الاستثناء. در اینجا اگر صورت دوم پذیرفته شود، قهراً نمی‌توان گفت که مورد استثنا نیز مورد اتفاق است. هم‌چنین، معلوم نیست که معصیت نبودن قبض شیء خریده‌ شده به عقد فاسد نیز مورد اجماع باشد؛ بلکه ممکن است اختلافی یا مشهور باشد. 7️⃣7. حجیّت اجماع در فهم روایت اگر در مسأله‌ای اجماع متصل به زمان معصوم وجود داشته باشد و مدرک این اجماع، روایتی باشد و قطع داشته باشیم که اجماع مذکور مدرکی غیر از آن روایت ندارد و همچنین قطع داشته باشیم که فهم مجمعین، مستند به قرائنی بوده است که به آنان رسیده و به ما نرسیده است در این صورت فهم مجمعین از روایت مذکور حجت خواهد بود؛ و می‌توان به استناد فهم مجمعین و مطابق با آن به مضمون روایت عمل نمود. —— برای دسترسی به متن کامل مقاله و ارسال نظرات به لینک زیر مراجعه فرمایید: 👉 yon.ir/mfeqhi10 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
6️⃣. اعتبار سنة و سنتین در رضاع در مورد مقدار زمان رضاع برای نشر حرمت روایاتی وارد شده که مقدار رضاع را یک یا دو سال معرفی کرده است. برای ردّ این روایات می‌توان به اجماع مرکب تمسک جست؛ چون چندین نظر درباره مدت زمان رضعات وجود دارد؛ مشهور فقیهان به يک شبانه‌روز فتوي مي‏دهند. ليكن برخی يک رضعه را هم كافي مي‏دانند و برخی دیگر سه شبانه روز و برخی پانزده شبانه‌روز را شرط می‌داند. پس علما همگی یک سال و دو سال را ردّ مي‏كنند. اين ردّ كردن در صورتي حجت است كه به ‌شکل اجماع بسيط، دليلي بر نفي یک سال و دو سال داشته باشند؛ و از شرع چیزی به آنان رسیده باشد که به ما نرسیده است. اما در اینجا ممکن است گفته شود علما دليلی مستقل بر نفي یک و دو سال ندارند؛ بلكه همان ادلّۀ قول خود را دليل نفي یک و دو سال می‌دانند. پس اجماع مرکب به اجماع بسیط برگشت نکرده و حجت نخواهد بود. ولی شايد بتوان ادعاي اجماع بسيط كرد؛ بدین معنا كه تمامي قائلين به اقوال متعدد (يک شبانه روز، سه شبانه روز و پانزده رضعه) در اینکه غير از اين اقوال، قول ديگري را نمي‏توان احداث كرد، اتفاق نظر دارند؛ و نمي‏توان گفت تمامي اين روايات كه دلالت بر اين اقوال مي‏كند، هيچ‌ یک اعتبار نداشته و بايد كنار گذاشته شود و تنها روايت يک سال يا دو سال معتبر است. به عبارت ديگر، اجماع مركب در محل كلام به اجماع بسيط باز می‌گردد؛ يعني هر ‌یک از مجمعين، قول يک سال يا دو سال را به تبع قول خود نفي نمي‏كند؛ بلكه اين قول را به‌ طور مستقل و مطابقةً نفي مي‏نمايد. 7️⃣. مهریه كافره در مورد مهریه زنی كه عقد او قبل از دخول، به واسطه اسلام شوهرش فسخ شده است، اقوالی وجود دارد. یکی از آنها استحقاق نصف مهریه است. از ادله این قول، تمسک به اجماع مرکب است؛ بدین معنا که در مسأله، دو قول وجود دارد (نصف یا تمام) و از آنجا که قول ثالث (لازم نبودن مهر) خرق اجماع مرکب است پس نصف مهريه را كه قدر متيقن از قولين است، استحقاق دارد و نسبت به مازاد، اصل برائت جاري شود. اما اين اجماع مركب به اجماع بسيط، منجر نمي‏شود؛ چرا كه نتيجه آن عدم قول به فصل است نه قول به عدم‌ فصل؛ زیرا در اينجا كه مشهور به وجوب تمام مهر و برخي به وجوب نصف مهر قائل شده‏اند، هر یک دليل قول خود را ذكر كرده‏ و دو قول ديگر را نفي مي‏كند؛ يعني کسی که به تنصيف مهريه معتقد است، هم قول به تمام مهريه و هم قول به انتفای مهريه را نفی می‌کند. همچنین کسی که به تمام مهريه معتقد است، هم قول به تنصيف و هم قول به انتفا را نفی می‌کند. نتيجه اين اجماع مركب، عدم القول بالفصل است نه قول بعدم الفصل. پس حجت نیست. 8️⃣. اجماع متصل بر لزوم خمس ارباح مکاسب راجع به خمس ارباح مکاسب، اجماع متصل به زمان معصوم ثابت است و مخالفت ابن ‌ابی ‌عقیل و ابن‌ جنید به ثبوت اجماع ضرری نمی‌رساند؛ چرا كه بنا‌بر قول شهيد اول، فقیهان پیش از وی مانند سعد بن‌ عبدالله، صفّار، يونس‌ بن ‌عبدالرحمن، فضل ‌بن ‌شاذان و احمد بن ‌محمد بن‌ عيسي كه عالمان زمان خود بوده‌اند، به لزوم اين خمس فتوا داده‏اند. پس فتواي به لزوم خمسِ ارباح مكاسب از فتاوي مسلّم شيعه است و مخالفت اين دو بزرگ به ‌سبب دوري آنان از محيط تشیع بوده است. ابن ‌جنيد در ابتدا سنّي بوده و سپس مستبصر گشته است و همين امر منشأ آرايی از او شده - مثل حجيت قياس – که مخالف مذهب تشیع است. —— برای دسترسی به متن کامل مقاله و ارسال نظرات به لینک زیر مراجعه فرمایید: 👉 yon.ir/mfeqhi19 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 ⏺ اصحاب اجماع (1) آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 💥 بحث اصحاب اجماع در فقه ثمرات بسیاری دارد. کشّی که در قرن چهارم می‌زیسته درباره‌ جماعتی که تعداد آنها به یک حساب هجده نفر و به حساب دیگر بیشتر می‌باشد گفته است که علماء اجماع کرده‌اند که آنها اجماع بوده که عصابه، آنها را در مرویاتشان تصدیق کنند و روایات آنها را تصحیح کنند. چون کلمه اجماع در مورد آنها وارد شده است نام آن عده را اصحاب اجماع گذاشته‌اند. 🔘 ما ابتدا باید عبارت کشی را بخوانیم و بعد بررسی کنیم که عدد آن جمعیت چقدر است و بعد ببینیم مراد کشی از آن عبارت چیست و بعد ملاحظه کنیم که آیا ادعای کشی که اجماع منقول است می تواند حجّت باشد یا نه. کشی در سه جای کتاب خود این مطلب را نقل می‌کند: 1️⃣ یکی در اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام که آن را تحت عنوان تسمیة الفقهاء ذکر می‌کند و بعد شش نفر را ذکر می‌کند که اصحاب بر تصدیق آنچه آنها نقل می‌کنند اجماع کرده‌اند و به فقه بودن آنها اقرار کرده‌اند و بعد اضافه می‌کند که افقه آنها زراره می‌باشد. این دسته، طبقه ی اولی می‌باشد.(http://lib.eshia.ir/14015/2/507) ✅ این شش نفر عبارتند از: 1. زراره 2. محمد بن مسلم 3. بُرید بن معاویه ی عجلی 4. فضیل بن یسار 5. معروف بن خرَّبوذ مکی 6. ابو بصیر 🔹منظور از ابوبصیر چه کسی است؟ کشّی نام ابو بصیر اسدی را می‌برد ولی در ذیل اضافه می‌کند که بعضی به جای ابو بصیر اسدی، ابو بصیر مرادی را ذکر کرده‌اند که همان «لیث بن البختری» است. البته هر دو ابو بصیر جزء اصحاب آن دو امام می‌باشند که گاه این دو را با هم اشتباه می‌گیرند. نام ابو بصیر اسدی، یحیی بن ابی القاسم اسدی است و ابو بصیر مرادی، لیث بن البَختَری است که البَختری نام پدر او است. 👈 بهترین کتاب و رساله‌ای که در مورد ابو بصیر نوشته شده است رساله‌ای است که جدّ پدری آیت‌الله خوانساری، مرحوم سید محمد مهدی خوانساری تألیف کرده است که نام آن: «رسالة عدیم النظیر فی احوال ابی بصیر» است(http://lib.eshia.ir/27368/1/275). قاموس الرجال هم در مورد ابو بصیر تحقیقاتی دارد ولی به پایه‌ رساله‌ مزبور نمی‌رسد. ایشان در رساله‌ی مزبور تقویت می‌کند که کلام کشی صحیح باشد و مراد از ابو بصیر، اسدی باشد نه مرادی. 2️⃣ طبقه ی ثانیه جزء اصحاب حضرت صادق علیه السلام است که شش نفر در این طبقه وجود دارند که کشی در مورد آنها می‌گوید: «اجمتعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم فیما یقولون و اقروا لهم بالفقه»(ر.ج: http://lib.eshia.ir/14015/2/673) . ✅ این شش نفر که در طبقه‌ شاگردان طبقه‌ قبل هستند عبارتند از: 1. جمیل بن درّاج 2. أبان بن عثمان 3. عبد الله بن بُکیر 4. عبد الله بن مُسکان 5. حمّاد بن عثمان 6. حمّاد بن عیسی کشّی در جایی دیگر آنها را تحت عنوان تسمیة الفقهاء ذکر کرده است. 3️⃣ طبقه سوم که اصحاب امام رضا علیه السلام هستند (و بعضا از اصحاب امام کاظم و امام جواد علیهما السلام می‌باشند) شش نفر هستند(http://lib.eshia.ir/14015/2/830). ✅این افراد عبارتند از: 1. عبد الله بن مُغیره 2. صفوان بن یحیی بَجَلی که اهل قبیله بَجلیه بوده است 3. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی 4. محمد بن ابی عمیر 5. حسن بن محبوب 6. یونس بن عبد الرحمان 📌ادامه دارد... ▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 11 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 ⏺ اصحاب اجماع (2) آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: علامه بحر العلوم اشعاری در مورد اصحاب اجماع دارند که خوب است حفظ شود زیرا محل احتیاج است و باید اسامی این افراد حفظ شود: قَدْ‌‌ أجْمَعَ‌‌‌ الكل‌‌‌ على تصحيح ما يَصحُّ عَن جَماعةٍ فَلْيُعْلَما وَ هُمْ أُولوا نَجَابَةٍ و رِفعَهْ‌ أرَبَعةٌ وَ خَمْسَةٌ وَ تِسْعَهْ‌ (که جمعا هجده نفر می‌شوند)‌ فَالسِّتة الاولى‌ مِنَ الأمجاد أربعة مِنْهُمْ مِن الأوْتَادِ (یعنی در طبقه اولی چهار نفرشان جزء اوتاد هستند) زُرَارة كذا بُرِيد قَدْ أتى‌ ثُمَّ محمّد (محمد بن مسلم) وَ لَيْث (بن بختری) يَا فَتى‌ (ای جوان این مطلب را تحویل بگیر) كَذا الفُضَيْل، بَعْدَهُ مَعْرُوف وَ هُوَ الذي مَا بيْنَنَا مَعْرُوفُ‌* و السِّتة الوُسْطَى أُولوا الفَضَائِلِ‌ رُتْبَتُهم أدْنى‌ مِن الأوَائِلِ‌ جَمِيل الجَمِيل (جمیلی که اسما و وصفا جمیل است) مَعْ أبان‌ (ابن بن عثمان) و العَبْدَلانِ ثُمّ حَمّادَانِ‌ (عبد الله بن بکیر و عبد الله بن مسکان (عبد الله سنان در این جمع نیست که بعضی اشتباه می کنند) حماد بن عثمان و حماد بن عیسی) و السّتة الأُخرى‌ هُمْ صفوانُ‌ و يونسٌ عليهم الرضوانُ‌ ثُمَّ ابنُ مَحْبوبِ كذا محمّدُ (بن ابی عمیر) كَذاكَ عَبدُ اللَّهِ (بن مغیره) ثُمَّ أحْمَد (بن محمد بن ابی نصر بزنطی) و ما ذکرناه الاصح عندنا و شذّ قول من به خالفنا (ایشان فقط در یک مورد با کشّی اختلاف دارد و آن اینکه لیث بن بختری که ابو بصیر مرادی است را جزء اصحاب اجماع می‌داند ولی کشّی ابو بصیر اسدی را جزء این گروه می‌داند و به نظر ما حق با کشی است.) *.(از اشتباهات عجیب مرحوم شرف الدین در مراجعات این است که وقتی صد نفر از شیعه را که سنی‌ها به آنها احتجاج می‌کنند را ذکر می‌کند، یکی را همان معروف معرفی می‌نماید و بعد می‌گوید که در سال دویست از دنیا رفته است. یعنی او بین معروف بن خرّبوذ مکی که از اصحاب اجماع است یا معروف کرخی صوفی که در سال دویست فوت کرده است خلط کرده است.) 📌ادامه دارد... ▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 11 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 ⏺ اصحاب اجماع (3) 🔸بررسی منشأ برخی از اشتباهات در نسخ خطی آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: ▪️ حاجی نوری می‌گوید: کشی در رجال در ترجمه حمدان بن احمد می‌گوید: انه من خاصّة الخاصّة اجمعت‌ العصابة على تصحيح ما يصحّ عنه و الإقرار له بالفقه في آخرين. ولی ما در رجال کشی که در دست ماست چنین چیزی را نمی‌یابیم و شاید این مطلب در اصل رجال کشی بوده باشد ولی آنچه در دست ماست اختیار الرجال است که خلاصه‌ای است که شیخ طوسی از کتاب او کرده است. ولی ابن داود که اصل رجال کشی را داشته است شاید این مطلب را از آن نقل کرده باشد. ✅پاسخ به اشکال حاجی نوری نقول: اصلا رجال کشی نه دست علامه بوده است و نه دست ابن داود. آنی که دست آنها بوده است همان اختیار الرجال بوده است. در تمامی رجال ابن داود فقط از کتاب فوق نقل قول می شود و در بعضی جاها از نسخه احمد بن طاوس که نسخه‌ای از اختیار الرجال را داشته است نقل می‌کند. 🔸 بنابراین آنچه ابن داود نقل می‌کند از باب سهوی بوده است که در کتاب او رخ داده است و این سهو یا توسط خود ابن داود رخ داده است و یا توسط نسّاخ و آن اینکه وقتی او وقتی می‌خواهد حماد بن عیسی را نقل کند به دنبال آن حمدان بن احمد را ذکر می‌کند و بعد عبارت فوق را به دنبال نام حمدان نقل می‌کند. به نظر ما این عبارت به دنباله عبارت حمّاد بن عیسی است و به اشتباه نام حمدان در این وسط فاصله شده است. حمّاد بن عیسی بلا اشکال از اصحاب اجماع است و بسیار بعید است که ابن داود عبارت فوق را در مورد حمّاد بن عیسی از کشی نقل نکند و حال آنکه همه، آن عبارت را برای او نقل کرده‌اند و بعد که به نام حمدان می رسد آن عبارت را نقل کند در حالی که هیچ کس این عبارت را در مورد او نقل نکرده است. 🔶منشأ برخی اشتباهات در نسخ خطی این گونه پس و پیش شدن در نسخ بسیار زیاد است و علت آن این است که گاه عبارتی از اصل کتاب از قلم می‌افتد و بعد متوجه می‌شوند و آن را در حاشیه می‌نویسند و بعد جای اصلی آن را گم می‌کنند و نمی‌دانند که اگر بخواهند آن را وارد متن کنند دقیقا باید در کجا قرار دهند. حتی گاه هنگام استنساخ، چند ورق از قلم می‌افتاد و بعد سعی می‌کردند که آن را در جای خود در متن بگنجانند. حتی در نسخ کافی این اتفاق بسیار رخ داده است. مثلا در کتاب فقه الرضا که گفته شده است که از امام رضا علیه السلام است، در اواسط آن عباراتی است که هیچ ارتباطی به فقه الرضا و بحث‌های آن ندارد و مشخص است که اوراق در آن پس و پیش شده است و بعد از همان استنساخ شده است. 👈 غالب یا شایع کتب خطی‎ که ما با آنها سر و کار داشتیم، دیده‌ایم که اوراق در آن پس و پیش شده است و بعد از همان صفحات عکس برداری کرده و بعد به مشکل افتاده‌اند. مثلا در مُنطلقة الطالبیین این اشتباه رخ داده است. 📌ادامه دارد... ▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 11 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 ⏺ اصحاب اجماع (4) 🔸 اختلاف در هویت «ابو بصیر» و «حسن بن محبوب» آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹 کشی تعداد اصحاب اجماع را هجده نفر معرفی می‌کند. او در طبقه اولی، یکی از آن شش نفر را که از فقهای درجه یک هستند «ابو بصیر اسدی» می‌داند ولی سید بحر العلوم در اشعارش «لیث بن البختری» را که «ابو بصیر مرادی» است ذکر می‌کند.(ن.ک: https://t.me/mfeqhi/380) 🔸بنابراین باید دید که لیث از نظر فقاهت مقدم بوده است یا یحیی که ابو بصیر اسدی است؟ سید محمد مهدی خوانساری در رساله ابو بصیر در این مورد تحقیق مفصلی کرده و اختیار کرده است که ابو بصیر اسدی از نظر مقام بر ابو بصیر مرادی تقدم دارد.(ن.ک: http://lib.eshia.ir/27368/1/275) 🔍مخفی نماند که غالب ابو بصیرها اعمی بوده‌اند و به این دلیل به آنها بصیر می‌گویند. 👈 به هر حال در شانزده نفر از اصحاب اجماع اختلاف نیست؛ ولی نسبت به دو نفر از آنها اختلاف است که عبارتند از: «ابو بصیر» در طبقه اولی و «حسن بن محبوب» در طبقه ثالثه. یعنی بعضی به جای ابو بصیر اسدی، مرادی و بعضی به جای حسن بن محبوب، دو نفر دیگر به‌ نام‌های «حسن بن علی بن فضال» و «فضالة بن ایوب» را ذکر کرده‌اند. و بعضی هم به جای او «حسن بن علی بن فضال» و «عثمان بن عیسی» را ذکر نموده‌اند. 📌ادامه دارد... ▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 12 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉@mfeqhi