"وبا" هم نتوانست عاشقان را منصرف کند؛
تابستان ۸۴ بود ؛
شیوع بیماری "وبا" در برخی از مناطق کشور موجی از دلهره و نگرانی ایجاد کرده بود ، مردم از ترس مبتلا شدن به این ویروس خطرناک از مسافرت اجتناب می کردند ، مصرف سبزیجات ، یخ و ... در خیلی از شهرستانها ممنوع اعلام شده بود، مسائل بهداشتی به شدت مورد توجه بود!
کانون دوچرخه سواران امام رضاع کاشان همانند سایر مجموعه های فرهنگی ورزشی ، از ماهها قبل تمرینات و کلاسهای آموزش را برنامه ریزی کرده بودند، جوانان و نوجوانان در این برنامه ها ثبت نام و با شور و شوق شرکت می کردند.
به غیر از تمرینات روزهای هفته ، جمعه ها بصورت فوق العاده به روستاهای اطراف کاشان رکاب می زدیم؛
هفته های پایانی مرداد ماه اعضای اعزامی به هشتمین کاروان انتخاب شده و تمرینات پایانی در حال برگزاری بود که از مدیریت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان به ما پیغام دادند که امسال نبایستی کاروان دوچرخه سواری انجام شود! ؛
این پیغام ناخوشایند برای ما بزرگترها قابل درک بود اما وقتی به اعضای کاروان خبر رسانده شد همه ناراحت و غمگین شده ، موجی از غم بر دلهای پاک نوجوانان و جوانان مستولی گردید ،
امیدوارانه از ما خواستند که با مسئولین بهداشت شهرستان برای اعزام کاروان مذاکره کنیم؛
با جمعی از کادر کاروان جلسه ای با مسئولین بهداشت برگزار کردیم ؛
ایشان می گفتند با توجه به شیوع بیماری وبا در کشور، کاروان دوچرخه سواری شما مانند "بمب متحرک" خواهد بود و اگر تعدادی از ورزشکاران مبتلا شوند خطر بزرگی سایر اعضا و نیز مراکزی که اسکان خواهید داشت را تهدید می کند ؛
وقتی ما برنامه های فشرده تمرینات و شورو اشتیاق ورزشکاران را بیان کردیم ، یکی از مسئولین گفت شاید با برخی تمهیدات و تعهدات راه حلی پیدا شود و ادامه داد که :
آیا دوچرخه سواران می توانند از مصرف آب یخ صرف نظر کنند؟
آیا می توانند از سبزیجات چشم پوشی کنند؟
آیا امکان دارد یک تیم بهداشتی قوی همراه کاروان مسئولیت قبول کنند؟
آیا می توانند قبل از صبحانه ،ناهار ، شام و .... دست هایشان را ضدعفونی کنند؟
و آیا و آیا ....
گفتیم که با زائران گفتگو می کنیم و تعهد می گیریم.
ایشان گفتند: اگر همه دوچرخه سواران این تعهدات را اجرا کنند می توانند کاروان را برگزار نمایند.
جلسه ای با حضور منتخبین برگزار و شرایط حاد و ویِژه تشریح ، الزامات و تعهدات بیان گردید.
عاشقان ثامن الحجج(ع) همه باتفاق متعهد به مفاد و آئین نامه بهداشتی شدند.
کاروان از کاشان آهنگ حرکت نمود ، هوای مرداد ماه در شهرهای مسیر بسیار گرم و خسته کننده بود ، تشنگی ورزشکاران را کلافه می کرد اما آب یخی در کار نبود و فقط آب تصفیه شده که همراهمان داشتیم مورد استفاده قرار می گرفت، البته برخی فروشگاهها یخ لیوانی بهداشتی داشتند ولی با قیمت بالا.
یکی از علائم ابتلا به وبا ، اسهال می باشد ، مسئول بهداشت هر روز از ورزشکاران درباره علائم بیماری سوال می کرد ، یکروز یکی از ورزشکاران با چهره ای وحشت زده ، وجود این علامت را به مسئول بهداشت کاروان گزارش داد که خوشبختانه بعد از مراجعه به پزشک و انجام معاینات کاملتر ، عدم ابتلا به ویروس وبا اعلام شد.
در برخی شهرهای شمال مانند گنبد ، خیابانها ، پارکها و درختان با آهک ضد عفونی میشد که خود این چهره ترسناکی ایجاد می کرد بطوریکه رکاب زدن در این فضا نیز وحشت انگیز بود.
10 روز تحت شدیدترین تدابیر ایمنی و بهداشتی ، شهر به شهر رکاب زدیم ،
این در حالی بود که موج گرما و شیوع بیماری وبا در مسیر هیچکدام از زائران را منصرف نکرد ،
آری با اراده ای پولادین ورزشکاران بر گرما ، خستگی ، و بیماری وبا غالب شدند ؛و با لطف اهلبیت(ع) بعد از ۱۳۰۰ کیلومتر رکاب زدن به پابوس ضامن آهو رسیدیم .
آری این "عشق الهی " است.
کاروان دوچرخه سواری امام رضاع – محمد قنبری - دوره هشتم مرداد ۸۴
همایش دوچرخه سواری🔸🔹عاشقان ستارهی هشتم 🔹🔸
📆پنجشنبه ٩٧/٨/١٧
⏰از ساعت ۱۱ الی ۱۳
برنامه ها: تجمع وحرکت از میدان ۱۵خرداد- نمازجماعت - روایت گری - مداحی پذیرایی - ناهار
ثبت نام ، ارسال نام و نام خانوادگی به یکی از شماره های زیر:
+98910 384 0376
+98990 291 0515
کانون فرهنگی ورزشی دوچرخه سواران امام رضا ع کاشان
ناهاری که " قسمت " ما بود!
از فاصله دور جمعیت با پرچم و شاخه های گل منتظر بودند ؛ دمدمای ظهر بود و نور خورشید گرمای مضاعفی را می بخشید ؛ جمعی از مسئولین و هیئت های ورزشی هم آمده بودند ؛
دوچرخه سواران (حدودا ۴۰ نفر) با پیراهن های متحدالشکل ، به ستون 2 و با نظم خاصی ، پشت سر ماشین بلندگودار رکاب می زدند ،
به جمعیت استقبال کننده که رسیدیم ، متوقف شدیم ،
یکی از مسئولین ورزشی به دوچرخه سواران خیرمقدم و خوش آمد گفتند ، با سلام و صلوات حاضران ،خستگی از تن زائران رخت بربست،
جمعیت استقبال کننده سوار ماشین هایشان شده و همراه آنها به سمت مرکز شهر رکاب زدیم ، ورودی یکی از خیابانها جمعی از تکواندوکاران نوجوان با شاخه های گل کاروان را تشویق نمودند.
رفتیم و رفتیم تا به محل اسکان رسیدیم ، ناهار آماده بود ، جایتان خالی "چلومرغ "
با کمک یکی از مسئولین ورزشگاه از زائران ورزشکار پذیرایی نموده و آخرین ظرف ناهار را تعارف من نمودند ،
در همین حال ، گوشی مسئول مربوطه به صدا درآمد ،
با حالتی نگران از من پرسید : مگر شما تیم دوچرخه سواری تور سبز شهدا نیستید؟!
گفتم : خیر ، ما کاروان دوچرخه سواران امام رضاع کاشان هستیم !
کمی حالش گرفته شد و با یکی از همکارانش به گفتگو و بحث پرداخت!
تعجب کردم و به یکی دیگر از مسئولین ورزشگاه گفتم : ماجرا چیست؟؟
گفتند: ما منتظر تیم دوچرخه سواری تور سبز شهدا شهر ... بودیم ، ولی انگار در جاده برایشان مشکلی پیش آمده و ساعتی دیر کردند و ما کاروان شما را با ایشان اشتباه گرفتیم ، الان ورودی شهر هستند !
در واقع این برنامه استقبال و پذیرائی ناهار برای ایشان تدارک دیده شده بود ولی این ناهار " قسمت " شما شد .
کاروان دوچرخه سواری مشهد مقدس – محمد قنبری – دوره نهم تابستان 85
هجرت از "بعد فردی" به " بعد اجتماعی "
روزهای اول ربیع الاول همزمان هست با شروع هجرت رسول اکرم(ص) از مکه به مدینه،
عوامل گوناگون در شروع هجرت نقش داشته اند از جمله :
اذیت و آزار بیش از حد مشرکین و کفار؛
توطئه قتل پیامبر اسلام (ص)؛
دعوت جمعی از قبایل مدینه از نبی مکرم اسلام؛
در هجرت پیامبر (ص) نکته ظریف و قابل تاملی هم وجود دارد که بایستی مد نظر قرار گیرد و آن اینستکه :
اکثر فرامین و دستورات اسلامی قبل از هجرت جنبه فردی داشته است ولکن با هجرت ضمن اینکه پایگاه تبلیغی اسلام از مکه به مدینه منتقل شد ، دستورات و آئین ها هم از بعد فردی به بعد اجتماعی مبدل می شوند،
اگر در مکه نماز فرادی می خواندند در مدینه نمازجماعت اقامه شد،
اگر در مدینه فقط شخص نبی به تبلیغ می پرداختند ، در مدینه بدستور پیامبر(ص) فرهیختگانی مسئولیت تبلیغ را در اقصی نقاط به عهده گرفتند؛
در مدینه امکان امر بمعروف و نهی از منکر ایجاد می شود؛
در مدینه احکام اجتماعی یکی پس از دیگری ابلاغ و اجرا می گردد.
آری هجرت فقط از شاخصه جغرافیائی مطرح نیست بلکه عمده تحول آن در شاخصه های اجتماعی متبلور می شود.
لذا افرادی که فقط به ظاهر احکام بسنده می کنند، هنوز در فضای قبل از هجرت سیر می کنند ،
مسلمانی که حضور کمرنگی در مسجد ، جماعت و جمعه دارد ؛
جوان به ظاهر مذهبی که در تفکراتش ، احساس مسئولیت نسبت به سایر مسلمانان نقشی ندارد،
هیئتی با حرارتی که از مطرح کردن مسائل اجتماعی و سیاسی در محافل حسینی(ع) ابراز نگرانی می نماید ،
هیئت امنای مساجدی که اسلام را در نماز و تلاوت قرآن خلاصه می کنند و زاویه نگاهشان به مشکلات جوانان محله بسته است ؛
در واقع هنوز در فضای13 سال اول اسلام تنفس می کنند؛
اگر پیامبر اسلام(ص) مقتدای ما مسلمان هستند ، که صد البته هستند ، باید در تفکرات خود نگرشی مضاعف داشته باشیم ،
خیلی از ما مسلمانان هنوز هجرت نکرده ایم ، هنوز در بعد فردی اسلام متوقف شده و درجا می زنیم ، باید در این ایام با تاسی از هجرت نبی اسلام (ص) ، از لاک فردگرایی بیرون بیائیم ، از افکار پوسیده لائیک توبه کنیم ،
آری ما هم باید هجرت کنیم به دنیای احکام اجتماعی اسلام،
هجرت کنیم به تاثیر گذاری مثبت در جامعه پیرامونی ،
هجرت کنیم از اسلام سکولار به اسلام ناب محمدی(ص)؛
هجرت کنیم به نماز جماعت و نماز جمعه ها ؛
هجرت کنیم از بی خیالی به احساس مسئولیت در جهان اسلام،
و در یک کلمه :
هجرت کنیم از بعد فردی به بعد اجتماعی اسلام.
انشالله – محمد قنبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰ آبان ۸۰ ؛
مردم کاشان میزبان مقام معظم رهبری
مدارکی که نزد ما گروگان بود!
از اولین پمپ بنزین اتوبان قم تهران حرکت را شروع کردیم ، عصر جمعه و دومین روز مسافرت بود ، اتوبان خیلی شلوغ جلوه می داد.
گرچه رکاب زدن در اتوبان ممنوع می باشد ولی اون سالها خیلی منع نمی شدیم.
در طول مسیر با موتور و آمبولانس هلال احمر کاشان (به رانندگی آقای تونتابی) همراهی می شدیم،
تدارکات کاروان در 2 نوبت ایستگاه صلواتی با شربت وهندوانه از زائران دوچرخه سوار پذیرایی نمودند.
مقارن غروب آفتاب ،حدود 50 کیلومتری مرقد مطهر امام (ره) ، به همراه 35 ورزشکار رکاب می زدیم که گشت پلیس راه اتوبان به ما رسید ،با اشاره ایشان کاروان متوقف شد.
جناب سرهنگ پرسیدند: مسیرتان کجاست؟
ج : مشهد مقدس ،ولی برای اسکان شب به مرقد امام(ره) میرویم.
س : مگر نمی دانید در اتوبان دوچرخه سواری ممنوع است؟
ج : بله ولی با اسکورت و از کنار اتوبان می رویم ضمن اینکه تعداد دوچرخه ها زیاد است .
ایشان تاکید کردند که هوا تاریک می شود و رکاب زدن بسیار خطرناک است .
گفتیم خب الان چاره ای نداریم و نمی توانیم اینجا متوقف شویم.
حدود نیم ساعت گذشت ؛ در کنار اتوبان متوقف بودیم و گشت پلیس راه هم بر ترافیک نظارت می کردند که یک دستگاه خاور با تابلو ایست گشت : کنار زد !
گشت : توی اتوبان چیکار می کنید؟ مگر نمی دانید ورود هرگونه کامیون به اتوبان تهران ممنوع است؟!
راننده : بله می دانم ولی من غریب هستم ، تا حالا این جاده را نیامده بودم ، الان هم در واقع راه را گم کرده ام!
گشت: مدارکتان را بیاورید!
راننده: بفرمائید این هم مدارک ، ولی تو را بخدا جریمه نکنید چون واقعا راه را گم کرده بودم.
گشت: خیلی خب ، شما این دوچرخه سواران را تا مرقد برسانید ، اونجا مدارک را تحویلتان می دهیم.
راننده : چشم قربان !
دوچرخه سواران را به عقب خاور هدایت کردیم و خاور به سمت مرقد حرکت نمود.
در حالیکه آمبولانس می خواست حرکت کند، با اشاره جناب سرهنگ ایستادیم ، مدارک راننده را به ما تحویل داد و گفت به مرقد که رسیدید ، مدارک را تحویلش بدهید ؛
ضمن خداحافظی از ما التماس دعا گرفتند.
به مرقد رسیدیم در حالیکه این لطف امام رضاع را به چشم دیدیم ، دوچرخه سواران پیاده شده و دیدم راننده خاور منتظر گشت پلیس راه هست ،جلو رفتم ، ضمن تشکر از ایشان ، مدارکش را هم تحویل دادیم ،
خیلی تعجب کرد ، ماجرا را تعریف کردیم ، در حالیکه خنده مان گرفته بود گفت: بله "مدارک گروگان شما بود"
کاروان دوچرخه سواران امام رضاع کاشان – محمد قنبری - دوره دهم – مرداد86