امام باقر علیه‌السلام: الدّعاُ يَرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً! دعا قضاء را برمی‌گرداند، هرچند آن قضاء و قدر محکم شده باشد. کافی، ج ٤، ص ٢١٦ فراموش نکنیم خدا با دعا و انابه، عذاب را از قوم یونس برداشت.

🎥 نجوای ماندگار سید ابراهیم رئیسی با شهید سلیمانی 🤲 #یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا

#فوری توصیهٔ حضرت آیت الله جاودان به جهت سلامتی و رفع بلا از ریاست محترم جمهور و تیم همراه در سانحه اخیر: + قرائت دعای امّن یجیب + به همراه صدقه به تکرار

آسِد ابراهیم رییسی! از تو گلایه دارم مرد...! تو در جنگل‌های ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار می‌کنی مرد؟ صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟ می‌خواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟ خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله می‌شدی و چند نفر آدم را پیدا می‌کردی و از بین‌شان ردی می‌شدی و صدای شاتر دوربین‌ها و تمام. به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده. به جهنم که روستای کهنه‌لو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد. به جهنم که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچه‌اش سقط شد. اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار می‌رفتی سید! عدل رفتی سراغ نقطه‌ای که کل مملکت بسیج شده‌اند برای پیدا کردنت؟ انصافت را شکر. می‌گویند آن‌جا باران گرفته. زیر باران دعا مستجاب است. دعا کن برای خودت دعا کن برای ما؛ پیرمرد روستای کهنه‌لو را که یادت نرفته؟ همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟ دعا کن سید! شب عید است... یا امام رضا... 😭😭😭

متأسفانه خبرهای خوبی ندارم... رسمی نیست، ولی........... 😭

ساعت به ۱:۲۰ نزدیک می‌شود... یا امام رضا مددی مولا 😭

و او را ندا دادیم: ای ابراهیم...

بالاخره وقت استراحت رسید آقا سید سلام ما رو به حاج قاسم برسون عیدیِ سنگینی از امام رضا گرفتی شهادتت مبارک مرد روزهای سخت انقلاب خیلی‌هامون نعمت وجودت رو ناشکری کردیم پشت سرت بد گفتیم و تهمت زدیم ولی امام رضا خریدت فقط آقا سید... با حاج قاسم، برای دل آقا دعا کنید

وقتی شکرگزار نعمت نباشیم، آن نعمت از ما سلب خواهد شد. در تاریخ بماند که بعضی از ما مردم چقدر یک رییس‌جمهور انقلابی را اذیت کردیم و تهمت زدیم و زحمات شبانه‌روزی او را نادیده گرفتیم.

کسی نخواند غزل‌های غم گریسته را نوشته‌های ز چشم قلم گریسته را عجیب نیست که آتش به هم بیامیزد دو شمع همدمِ تا صبحدم گریسته را هوای دیدن دریا، رسانده است به هم دو جویبار به هر پیچ و خم گریسته را به غیر شانهٔ هم هیچ تکیه‌گاهی نیست دو مست سرخوش در هر قدم گریسته را غمت مباد که دنیا ز هم جدا نکند رفیق‌های در آغوش هم گریسته را

آقا سید... چه زیبا با نام امام هشتم پیوند خوردی خادم امام هشتم بودی می‌تونستی همانجا بمانی اما آبروت رو برای انقلاب با امام هشتم معامله کردی هشتمین رییس جمهور ایران شدی روز ولادت امام هشتم ریاست جمهوری‌ات شروع شد شب ولادت امام هشتم به شهادت رسیدی روز شهادتت، نوبت خادمی امام هشتم داشتی... آقا سید مظلوم... ما رو ببخش که قدر ندونستیم ببخش که گفتیم کاش بهت رأی نمی‌دادیم ببخش که تو را با قبلی‌ها مقایسه می‌کردیم ببخش که تمام مشکلات رو گردن تو انداختیم ببخش که نفهمیدیم شبانه روزی زحمت می‌کشی ببخش که گفتیم ۶ کلاس سواد داری ببخش که «نهار خوردی» رو مسخره کردیم ببخش که فقط غُر زدیم... آقا سید... ما ناشکری کردیم و خدا نعمت تو رو از ما سلب کرد! دیگه بسمونه فقط حلال‌مون کن سید... خداحافظ مرد بزرگ روزهای سخت داغت خیلی‌هامون رو بیدار کرد