هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید
و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.»
این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهلبیت و امام حسین(ع) دانستهاند.
.
امالبنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانستهاند که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و میخواند:
.
یا من رَاَی العباس کرّ علی جماهیر النقد
و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد
انبئت اَنّ ابنی اصیب براسه مقطوع ید
ویلی علی شبلی اما ل براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی ید یک لما دنا منک احد
.
ای که عباس را دیدی، بر انبوه دشمنان فرومایه حمله میکرد
و در آن هنگام که فرزندان حیدر در کارزار چون شیران در پشت سر وی بودند.
میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده.
وای بر من، آیا بر فرق شیر شجاعِ من عمود فرود آمد و سر او را کج کرد؟
اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد
.
آن شبم دیر آمدی دیگر هوا روشن بود
فکر کردی گر نیایی دل به خود گوید که این پایان بود؟🌃
_ارغوان
امامعلی(ع) فرمودهاند:
ای مالک..!
اگر شب هنگام کسی را در حالِ گناه دیدی
فردا به آن چشم نگاهش مڪُن
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی..
#یک_جرعه_نور