eitaa logo
- محب او ؛
494 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
567 ویدیو
1 فایل
- هو الرئوف بی نیازی در وصل است و وصال نیز ؛ جز با توبه میسر نمی‌شود . اللّٰهُم‌َّعَجِّـل‌ْلِوَلیِکَ‌الْفَرَج‌ْوَ‌فَرَّ‌جْنٰا‌بِهْ یا ملجَا کلَّ مَطرود . . _
مشاهده در ایتا
دانلود
- محب او ؛
آبروی دو عالم...
- آقای ِ امام حُسیـن ؛؛ من در دوست داشتنت سر درگُمَم! آیا واقعاً حُب ِ تو در دلم ریشه دارد و یا از بیخ و بُن اِدعایی بیش نیست .. نمیدانم ..تشخیص ِ این دو زِ هم ، کار ِ عالمان است ؛ من فقط میدانم شمارا دوست دارم ((: فراتر از هرچیزی .. آنقدر که کلمات قادر به توصیفش نیستند! هرچه جست و جو میکنم ، کلمه‌ای که لایق ِ وَصف این عشق باشد را نمی‌یابم !(:🌿
تایـم روایتگریـ ش‍ـهدا🌺
خوابی که دختر شهید را به آغوش پدرش رساند 🌷🌷🌷 با سمیه که همکلام می‌شوم از خوابی که سال گذشته دیده است تعریف می‌کند و می‌گوید: سال گذشته چند روز قبل از اینکه شهدای گمنام را به درود نیشابور بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت دو شهید گذاشته‌اند و یکی از تابوت‌هایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم این که اسمی ندارد نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود شهید سیدعلی اکبر حسینی؛ با مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبری است و آنجا بود که فهمیدم قرار است دو شهید گمنام در درود به خاک سپرده شوند. وی ادامه می‌دهد: چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) پیکر دو شهید گمنام دفاع مقدس وارد روستای دررود شد خیلی بی تاب بودم هر چه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نکرد و می‌گفتند به خواب که اعتباری نیست، نمی‌شود تنها به یک خواب بسنده کرد. هنوز صحنه‌ای را که روی تابوت نوشته شده بود علی اکبر به یاد دارم از آن زمان هر وقت به دررود می‌آمدم ساعت‌ها بر مزار این شهید گمنام اشک می‌ریختم چون به دلم برات شده بود که این شهید پدر من است، همه می‌گفتند خودت را اذیت می‌کنی. می‌گفتم بهرحال این شهید هم گمنام است و خانواده‌ای ندارد من بجای خانواده‌اش به دیدارش می‌آیم و در این یک سال با این شهید به اندازه‌ای خو گرفتم که به این باور رسیدم پدرم است. دختر شهید سید علی اکبر حسینی در حالی که چشمانش پر از اشک است و مدام آنها را با دستانش پاک می‌کند می‌گوید: در تمام این سالها تنها دو بار خواب پدر را دیدم یک بار زمانی که تنها 6 سال داشتم و دیدم درب حیاط در می‌زنند؛ در را باز کردم دیدم کسی نیست، دیدم یک نفر جلوی من زانو زد نگاه که کردم پدر بود که مرا در آغوش گرفت. سال گذشته که دوباره خواب پدر را دیدم اما کسی باور نمی‌کرد این شهید، پدر من باشد پس از آزمایشات هر روز منتظر خبر خوش بودم یک شب دیگر پدر به خوابم آمد و گفت من از این بالا مراقبت هستم این بار مطمئن‌تر شدم و به همسرم گفتم من مطمئنم که این شهید پدرم هست.🌷🌷🌷
+ ترکتَ لي وَجعاً یکفیني سَبعون عاماً أيّ کرمٍ هذا . . . ؟! برایم دردی بجا گذاشتی که هفتاد سالم را کفایت می‌کند چه سخاوتی‌ست این . . . ؟ ((:❤️ 'بعد از تو کسی نفمهید عمق غمم را'
-چـطـورمـیـگۍخـداحـواسـش‌نـیـسـت..؟! تـویـۍڪہ‌اگـرذره‌اۍازبـٰارهـاۍ الـڪتـریـکۍمـثـبـت‌ومـنـفـۍوجـودت‌ مـتـعـٰادل‌و قـٰادر بہ‌خـنـثـۍسـٰازۍهـم‌نـبـٰاشـنـد..؛ درڪمتـرازچـنـدثـٰانـیـہ‌.. مـتـلاشـۍمـیـشـۍ🖐🏼🥲...!:) ‌ ‹ 🎹🖤⸾⸾
- خدا بزرگھ ، غصه چیو میخوری ؟! 🌿
با پسری ازدواج کن که خودشو مسئول تو بدونه نه رئیست👌🏼
[🌿🕊] هر‌گناهے‌یہ‌اثر‌خاص‌داره.. مثلا‌بعضے‌از‌گناهان نعمت‌هارو‌ازت‌میگیرن حال‌خوب‌رو‌ازت‌میگیرن اشك‌برا‌ی سید‌الشھدا‌‌رو‌ازت‌میگیرن .. آدم‌هاےِ‌خوب‌رو‌از‌میگیرن _رفیقاےِ‌خوب .. _جاهاےِ‌خوب ..
چه خوش گفت سعدی: رِسَد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند💛🌱
- اوکه‌بہ‌هرچیزداناست‌بھ‌‌نامَش . .🌿'!
دعاۍ‌عھد‌میخوانم‌بیا‌آقای‌من..💔!