eitaa logo
رهروان حضرت مهدی(عج)
89 دنبال‌کننده
602 عکس
419 ویدیو
75 فایل
روزی تو( یاصاحب الزمان)خواهی آمدازکوچه های باران....
مشاهده در ایتا
دانلود
11.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍«زن، زندگی، آزادی» به تعبیر مریم رجوی (۳) @az_roshana 🔹خانم رجوی این روزها که صدایت به دفاع از حقوق زنان بلند است یاد آن صد زنی باشید که به اعضای بدنشان هم رحم نکردی و حق مادر شدن را از آنها گرفتی!‌ 🔸در مقطعی حدود صد نفر از کادرها و فرماندهانِ زنِ منافق، طی دستوری مجبور می‌‌شوند تا عمل جراحی انجام بدهند و رحم‌ های خود را از بدن خارج کنند. یعنی این زن‌ ها هیچ ‌وقت نمی‌توانستند حتی به بچه فکر کنند و همه فکر و ذکرشان باید معطوف به سازمان باشد. 🔹یکی از اعضای جداشده از منافقین می‌گوید: «این برای آن بود که امید به زندگی را از زنان بگیرند و آنها دیگر نتوانند برای خود آینده‌ای متصور شوند، نه همسری، نه فرزندی و نه زندگی‌ای!» آری شعار زن زندگی آزادی برای مریم رجوی و هم‌پیمانانش یعنی این! 🔸بدین ترتیب از جمله روشهایی که برای قطع کامل دلبستگی های زنان منافق، به کار گرفته می‌شد، ایشان بود. به این روش وقتی عضو سازمان مطمئن می‌شد که هیچگاه نمی‌تواند تشکیل خانواده داده و یا بچه دار شود، تمامی انرژی خود را صرف اهداف شوم سازمان می‌کردند. 🔻 ادامه در پست بعدی... 🔴آخرین اخبار و تحلیل های ناب در 👇👇 🌎 https://eitaa.com/joinchat/878444632C75e6afbfe0
14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍«زن، زندگی، آزادی» به تعبیر مریم رجوی (۷) @az_roshana 🔹خانم رجوی یادتان رفته آدم‌هایی را که حتی نسبت به افکارشان هم آزادی نداشتند؟! شما که می‌گفتید خونتان هم باید برای برادر مسعود باشد. شما که اجازه صحبت‌های دونفره را هم از زنان می‌گرفتید. شما که وقتی پلیس فرانسه دستگیرتان کرد اعضای مجاهدین را مجبور به آتش‌زدن خود مقابل سفارت فرانسه کردید. چه شده که حالا حرف از آزادی می‌زنید! اصلا آزادی از نظر شما یعنی چه؟!‌ 🔸اعضای گروهک منافقین حق ارتباط با دنیای اطراف‌شان را نداشتند ربات‌هایی بودند که در زندان سازمان به اسارت کشیده شده بودند. کسی نمی‌توانست به همین راحتی از سازمان جدا شود. راه‌حل یا بود یا فرار. اعضا حتی حق ملاقات با خانواده‌شان را هم نداشتند.  🔹این همان دورنمای آزادی‌ است که مریم رجوی این روزها فریادش را سر می‌دهد آخر داستان ادعای آزادی زنان از سوی مریم و هم‌پیمانانش جنایت‌هایی بدتر از این است! خوب که به حرف‌های اعضا جدا شده از مجاهدین گوش بسپارید. به حرف‌های آن دخترکان جوان و پر شور،‌ می‌گویند به اسم آزادی و عدالت و انقلاب پا به میدان گذاشتیم و اما سرنوشت برایشان در چنگال مریم و مسعود چیز دیگری را رقم زد. چیزی که روزی هزاربار مرگ‌شان را از خدا می‌خواهند. ▪️کفِ میدون باش. 🌍 🔴آخرین اخبار و تحلیل های ناب در 👇👇 🌎 https://eitaa.com/joinchat/878444632C75e6afbfe0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 | حکایت ۴ نفر از نوجوانان فریب خورده در اغتشاشات 🍃🌹🍃 🔻حکایت از این قرار است که یکی از آنها که از همه بزرگتر است دفعه اول در نارمک در تجمعات شرکت می‌کند که در همانجا یک آقایی به این جوان ۱۹ ساله پیشنهاد هنگفتی می‌دهد؛ از این قرار که اگر بتوانی یک جمع تشکیل دهی و چند نفر از دوستانت را نیز برای اعتراضات بیاوری نفری ۳۰ میلیون تومان به حساب‌تان واریز می‌کنم. 🔹پسر سه نفر از دوستانش را با خود در میدان صادقیه سر قرار می‌برد. آنجا دوباره عده‌ای جمع شده بودند، شعار می‌دادند، سنگ می‌انداختند، سطل زباله آتش می‌زدند، این چهار نفر همانجا پرسه می‌زنند اما خبری از آن مرد نیست با خودشان می‌گویند حتماً می‌آید. پس از چند دقیقه ایستادن آنها هم وارد جمع می‌شوند. 🔺حال این چهار پسر در مقر پلیس تهران از جریان آن روز و وعده ۳۰ میلیون تومانی و آرزوهای بر باد رفته‌شان می‌گویند؟ | | ♦️_____همراه ما باشید_____♦️ https://rubika.ir/masir_azar _روبیکا____ http://eitaa.com/masir_az _ایتا____ 🇮🇷🇮🇷ثامن آذربایجان شرقی🇮🇷🇮🇷
❤️ شهیدی که عکس یک زن بر بدنش خالکوبی شده بود!  پنهان کاری‌های او شک بعضی‌ها را برانگیخته بود. جزو غواص‌هایی بود که باید به عنوان اولین نیروهای خط شکن وارد خاک دشمن می‌شد. هر بار که می‌خواست لباسش را عوض کند می‌رفت یک گوشه، دور از چشم همه این کار را انجام می‌داد. روحیه ی اجتماعی چندانی نداشت. ترجیح می‌داد بیشتر خودش باشد و خودش. من هم دیگر داشتم نسبت به او مشکوک شدم. بچه‌ها برای عملیات خیلی زحمت کشیده بودند. هر چه تاکتیک مربوط به مخفی نگه داشتن اسرار نظامی بود را، پیاده کرده بودند. همه ی امور با رعایت اصل (اختفا و استتار) پیگری می‌شد، حتی اغلب سنگرها و مواضع ادوات را با شا‌خه‌های نخل پوشانده بودیم. با رعایت همه این اصول حالا در آخرین روزهای منتهی به عملیات، کسی وارد جمع ما شده بود که مهارت بالایی در غواصی داشت، منزوی بود و حتی موقع تعویض لباس، جمع را ترک می‌کرد و به نقطه‌ای دور و خلوت می‌رفت. بعضی از دوستان، تصمیم گرفته بودند از خودش در این‌باره سوال کنند و یا در صورت لزوم او را مورد بازرسی قرار دهند تا نکند خدای ناکرده، فرستنده‌ای را زیر لباس خود پنهان کرده باشد. آن فرد هم بی شک آدم ساده و کم هوشی نبود، متوجه نگاه‌های پرسش گر بچه‌ها شده بود. یک شب موقع دعای توسل، صدای ناله‌های آن برادر به قدری بلند بود که باعث قطع مراسم شد. او از خود بی خود شده بود و حرف‌هایی را با صدای بلند به خود خطاب می‌کرد. می‌گفت:‌ «ای خدا! من که مثل این‌ها نیستم. این‌ها معصوم اند، ولی تو خودت مرا بهتر می شناسی... من چه خاکی را سرم کنم؟ ای خدا!» سعی کردم به هر روشی که مقدور است او را ساکت کنم. حالش که رو به راه شد در حالی که اشک هنوز گوشه ی چشمش را زینت داده بود، گفت: «شما مرا نمی‌شناسید. من آدم بدی هستم. خیلی گناه کردم، حالا دارد عملیات می‌شود. من از شما خجالت می‌کشم، از معنویت و پاکی شما شرمنده می‌شوم...» گفتم: «برادر تو هر که بوده‌ای دیگر تمام شد. حالا سرباز اسلام هستی. تو بنده ی خدایی. او توبه همه را می‌پذیرد...» نگاهش را به زمین دوخت. گویا شرم داشت که در چشم ما نگاه کند. گفت: «بچه‌ها شما همه‌اش آرزو می‌کنید شهید شوید، ولی من نمی‌توانم چنین آرزویی کنم.» تعجب ما بیشتر شد. پرسیدم: «برای چه؟ در شهادت به روی همه باز است. فقط باید از ته دل آرزو کرد.» او تعجب ما را که دید، گوشه‌ ی پیراهنش را بالا زد. از آن چه که دیدیم یکه خوردیم. تصویر یک زن روی تن او خالکوبی شده بود. مانده بودیم چه بگوییم که خودش گفت: «من تا همین چند ماه پیش همه‌ش دنبال همین چیزها بودم. من از خدا فاصله داشتم. حالا از کارهای خود شرمنده‌ام. من شهادت را خیلی دوست دارم، اما همه‌ش نگران ام که اگر شهید شوم، مردم با دیدن پیکر من چه بسا همه ی شهدا را زیر سوال ببرند. بگویند این‌ها که از ما بدتر بودند...» بغضش ترکید و زد زیرگریه. واقعاً از ته دل می‌سوخت و اشک می‌ریخت. دستی به شانه‌اش گذاشتم و گفتم:‌ «برادر مهم این است که نظر خدا را جلب نماییم همین و بس.» سرش را بالا گرفت و در چشم تک‌تک ما خیره شد. آهی کشید و گفت: «بچه‌ها! شما دل پاکی دارید، التماس‌تان می‌کنم از خدا بخواهید جنازه‌ ای از من باقی نماند. من از شهدا خجالت می‌کشم... .» آن شب گذشت. حرف‌های او دل ما را آتش زده بود.حالا ما به حال او غبطه می‌خوردیم. دل با صفایی داشت. یقین پیدا کرده بودیم که او نیز گلچین خواهد شد. خدا بهترین سلیقه را دارد. شب عملیات یکی از نخستین شهدای ما همان برادر دل سوخته بود. گلوله ی خمپاره مستقیم به پیکرش اصابت کرد. او برای همیشه مهمان اروند ماند. راوی: محمد رعیتی/از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا @mhdyfatme2
⭕️خشونت علیه زنان در عربستان/ قدرت شویی بن سلمان با آزادی های فسادانگیز 🔹حقوق زنان در عربستان همچنان با وخامت بی سابقه‌ای روبرو است. دستگاه ریاست امنیت کشور عربستان از چند سال گذشته گام‌های سرکوبگرانه ناگهانی را علیه فعالان زن به راه انداخت. 🔹عربستان از ابتدا کارنامه درخشانی در زمینه حقوق بشر نداشت، اما از زمان روی کار آمدن «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی این کارنامه به مراتب سیاه‌تر شد. طی ۴ سال ولیعهدی بن سلمان، عربستان همواره صحنه بازداشت‌ و سرکوب‌گری‌ علیه مخالفان نظام سعودی بود. 🔹سازمان عفو بین‌الملل در گزارشی اعلام کرد که فعالان حقوق زن در عربستان سعودی مورد تجاوز، شکنجه با شوک الکتریکی و تازیانه بسیار سخت که از طاقت آنها خارج است قرار می‌گیرند. 🔹 مقامات زندان‌ها با فیلم برداری از زنان، آنها را وادار به اعتراف می‌کنند.حتی یکی از زنان بازداشتی را با زور برهنه کردند و از او عکس و فیلم گرفتند و عکسش را روی میز بازجویی مقابل چشمانش قرار دادند تا او را وادار به پاسخگویی کنند. 🔹حالا این کشور علیه ایران دست به شبکه سازی رسانه ای با خرج کردن پول های هنگفت می زند و مزدورانی مانند " کاملیا انتخابی فرد" با کارنامه سیاه خود از بن سلمان در این شبکه به طور آشکاری حمایت می کند تا جایی که کارشناسان معاند و مجری بی بی سی فارسی هم به سخن آمده و از حمایت های وی از یک رژیم با کارنامه سیاه اعتراض می کنند. @mhdyfatme2
◾️ انالله و اناالیه راجعون تسلیت خدمت حضرت بقیه الله الاعظم و رهبر معظم انقلاب اسلامی 🖤🖤 تصویری غم انگیز از پیکرهای شهدای حادثه تروریستی امروز شیراز @mhdyfatme2
الحمدلله این مادر و کودک زنده هستند و فقط مادر مجروح شده است این تصویر پیش از این با عنوان تصاویر مادر و کودک شهید شده در حادثه‌ی تروریستی شاهچراع منتشر شده بود.