eitaa logo
رهروان حضرت مهدی(عج)
88 دنبال‌کننده
585 عکس
414 ویدیو
75 فایل
روزی تو( یاصاحب الزمان)خواهی آمدازکوچه های باران....
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺اعضای بدن شهید محمد محمدی (شهید امر به معروف) اهدا شد. @mhdyfatme2
📌 🌷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌷 ☘وَلا تَقُف ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ إنَ السَمعَ وَ البَصَرَ وَ الفؤاد کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسؤُولا (اسراء:36) ☘ *ﻭ ﺍﺯ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ [ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻫﺎ ، ﺳﺎﺩﻩ ﻧﮕﺮﻱ ﻫﺎ ، ﺧﻴﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺍﻭﻫﺎم ﺍﺳﺖ ]ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻜﻦ ; ﺯﻳﺮﺍ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ [ ﻛﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺍﻧﺪ ] ﻣﻮﺭﺩِ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪ .(٣٦)* 📚 سوره مبارکه (اسراء:۳۶) ☘ 💠آگاه باش💠 *🔸وقتی که به تاریکی میرسی می ایستی و قدم از قدم بر نمی داری. وقتی هم که یک مساله برایت تاریک است و روشن نیست یعنی نمیدانی درست است یا نه، بایست و هیچ داوری و قضاوت نکن و اجازه حرکت و گفتن به زبانت نده! این سفارش حق است:🌷🍃   🍃لاَ تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ؛🍃 چیزی که به آن آگاهی نداری و برایت روشن نیست دنبال نکن.🌷🍃* 📚منبع: كتاب سی تدبر، سی تلنگر، @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
⭕️ شرمنده‌ایم که... 🔻 شما رگ غیرتتان رو برای حفظ ناموس گذاشتین، ولی سلبریتی‌هایی که وقت و بی‌وقت هشتگی رو بالا میارن، اینجا زبان و قلمشان کار نمیکنه @mhdyfatme2
✅اهداف ازدواج ✅زاد و ولد یکی از اهداف مهم ازدواج 💠یکی از اهداف اصلی ، فرزند آوری و بقای است. 💠امام سجاد(علیه السلام) وجود فرزند را از های انسان می داند. ✍امام صادق(علیه السلام ) یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر را توان فرزند معرفی می‌کند. 💠نباید این هدف والا را فراموش کنیم و به داشتن یک فرزند اکتفا کنیم بلکه باید نسل شیعه را گسترش دهیم. _آینده_بهتر @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
⭕️ ریشوهای زن‌ستیز یا جان‌فداهای ناموس مردم؟! 🔻 تیتر روزنامه همشهری، یکی از هزاران تیتر و مطلب جهت‌داری است که می‌کوشد تصویر بسیجی را در ذهن ایرانیان سانسور کند. 🔻 آنچه رسانه‌ها و رسانه‌داران مخالف نظام دوست دارند مردم بخوانند و بدانند، این است که بسیجیان مشتی ریشوی زن‌ستیز هستند. 🔻 رسانه می‌تواند، محمد محمدی را قهرمان مبارزه با لات‌ها و عربده‌کش‌های تهرانپارس در دفاع از ناموس مردم معرفی کند، می‌تواند هم اینطور خنثی از کنار آن بگذرد؛ این یعنی رسانه واقعیت‌های اطراف ما را دستکاری می‌کند. 🔻 محمدی، بسیجی قهرمان دفاع از زن مسلمان است؛ رسانه‌ها ولی دوست ندارند ما بسیجی‌ها را با این تصویر بشناسیم؛ چون سال‌ها کوشیده‌اند انگاره‌سازی کنند که بسیجیان یعنی مشتی ریشوی زن‌ستیز. @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
🌸🍃🌸🍃 روزی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) خطی را نوشتند و هر یک ادعا می کردند که خط من بهتر و زیباتر است. جهت قضاوت نزد مادرشان آمدند و از او خواستند تا نظر دهد که خط کدام یک بهتر و زیباتر می باشد، ولی حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای آن که هیچ کدام را ناراحت نکند فرمودند از پدرتان سؤال کنید. آمدند و موضوع را برای پدرشان گفتند. او نیز نخواست که یکی از آن دو را ناراحت و مأیوس کند، به همین جهت فرمود بروید و از جدتان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کنید. آمدند خدمت پیامبر اکرم و خطشان را نشان دادند. فرمودند من نیز قضاوت نمی کنم تا آن که با جبرئیل مشورت نمایم. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و در جریان موضوع قرار گرفت، سپس اظهار داشت من حکم نمی کنم تا از اسرافیل سؤال کنم. اسرافیل گفت من نیز حکم نمی کنم تا از خدای متعال نظرخواهی کنم. در نهایت خدای متعال فرمود باید مادر آنها، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قضاوت کند. بعد از امر خدای متعال، حضرت زهرا (سلام الله علیها) گردن بند خود را از گردن درآورد و نخ آن را پاره نمود و دانه هایش را بر زمین ریخت و سپس به فرزندانش فرمود دانه هاى این گردن بند را میان شما پراكنده مى كنم، هر كدام از شما بیشترین دانه ها را جمع كند خط او بهتر است. آنگاه دانه هاى گردن بند را پراكنده كرد. خداوند به جبرئیل دستور داد تا به زمین فرود آید و دانه هاى گردن بند را بین ایشان مساوی تقسیم كند تا هیچ كدام رنجیده خاطر نشود. بحارالانوارج٤٣ص٣٠٩ @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
💠 حضرت امام حسن عسكری ( عليه السلام) فرمود: همانا خداوند متعال، حجّت و خليفه خود را براى بندگانش الگو و دليلى روشن قرار داد، همچنين خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت‌ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را مى‌شناسد و از نهايت عمر انسان‌ها و موجودات و نيز جريات و حادثه‌ها آگاهى كامل دارد و چنانچه اين امتياز وجود نمى‌داشت، بين حجّت خدا و بين ديگران فرقى نبود. تحت العقول @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
♥️ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: 🌴 مِن أكبَرِ الكبائرِ أن يَسُبَّ الرجُلُ والِدَيهِ ، قيلَ: و كيفَ يَسُبُّ والِدَيهِ ؟ ! قالَ : يَسُبُّ الرجُلَ فَيَسُبُّ أباهُ و اُمَّهُ . 🍃 از بزرگترين گناهان اين است كه آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهد . عرض شد :چگونه كسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود : كس ديگرى را دشنام مى دهد و او متقابلاً به پدر و مادر وى ناسزا مى گويد. 📖بحارالانوار، ج74، ص46، ح 6 💔 @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
Mohsen: ⁉️ شبهه مشهوری است که اگر امام رضا علم غیب داشت و می دانست که که مامون برایش آورده سمی است چرا از آن خورد ❓ آیا خوردن به همراه آگاهی خود کشی محسوب نمی شود ❗ ✅ روشن است که طبق ادله قطعی از آیات قرآن و سنت، بزرگوار ما دارای آگاهی غیبی بوده اند ؛ 👌و امام رضا علیه السلام نیز با آگاهی از سمی بودن انگور و انار فراهم شده توسط مامون ، آن را تناول کرد ؛ اما چنان که بارها گفته ایم ، امامان گرامی ما محض خداوند هستند ، آنان مامور بودند تا بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کنند و مجاز به عمل کردن موافق با علم غیب نبودند . 🔷 امام کاظم علیه السلام فرمود: « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» 📚بحار الانوار ج5 ص114 ⬅️ اگر آنان مشکلات و های خود را از طریق علم غیب حل کنند دیگر نمی توانند اسوه و الگوی جهانیان باشند. ⬅️ اگر پیامبر تمام امورش را از طریق علم غیب و آگاهی های غیبی پیش می برد آیا می توانست به مردم درس صبر و بردباری و ایثار و از خود گذشتگی در راه حق را بیاموزد؟ ⁉️ آیا اگر امام حسین مشکل کربلا را با آگاهی حل می کرد می توانست به مردم درس آزادگی و جهاد و بردباری را بدهد؟ ⬅️ چون امامان مردم هستند خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب را جز در مواردی که اثبات امامتشان منوط به آن است نداده است اگر چه آنان آگاهی غیبی را دارند اما موظف به استفاده از آن نیستند. اهل بیت مطیع خداوند بودند وقتی خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب نداده است آنان نیز از علم غیبشان استفاده نمی کردند. ⬅️ آنان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند و می دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند. 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 ⬅️ در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 ✅ با این توضیحات دیگر جای این اشکال نمی باشد که چرا امام رضا علیه السلام با وجود آگاهی غیبی از انگور زهر آلود خورد ، زیرا ایشان اجازه استفاده از علم غیب و ترتیب اثر دادن به آن را در امور شخصی و عادی خود نداشته است . ⬅️ البته از برخی نصوص استفاده می شود که مامون امام رضا علیه السلام را به خوردن زهر وادار کرد و امام علیه السلام به اجبار مامون تن به خوردن انگور سمی داد. 💠 بنابراین : امامان و پیشوایان معصوم هنگامى که مى خواستند چیزى را بدانند مى دانستند» مرحوم کلینى در این زمینه بابى در اصول کافى دارند تحت عنوان «امامان هر گاه اراده مى کردند چیزى را بدانند مى دانستند» 📚الکافی،ج1 ص528 ⬅️ این بیان در مورد علم پیامبران و امامان بسیارى از مشکلات را نیز حل مى کند، از جمله اینکه : ⁉️ چرا حضرت علی به حکمیت تن داد ؟ ⁉️چرا مثلا امام حسن از کوزه زهر آلود آب نوشید؟ و ... ✅ در تمام این موارد ممکن است گفته شود: آنها اگر مى خواستند بدانند مى دانستند، ولى آنها مى دانستند که خداوند براى امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهى پیدا کنند. 🔹️ با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت: ⬅️ اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد. او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.» 📚پیام قرآن،ایت الله مکارم،ج7 ص249 @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
سید جلال حسینی: ✍۵ ویژگی برجسته از شخصیت «حاج قاسم سلیمانی» ❣️اول اینکه سردار سلیمانی، انسانی از دنیا بریده و آخرت گرا بود. حضور پیوسته و مداوم او در میدان جهاد و شهادت حاکی از این است که وی از دنیا دل کنده بود و تعلقی به دنیا و آنچه در آن وجود دارد، نداشت و خود را برای حضور در محضر پروردگار از طریق شهادت آماده کرده بود. ❣️دوم اینکه فردی خدامحور و مخلص بود. اخلاص و صداقت از جمله اکسیرهای این عالم است که هرکس هر مقداری بدست آورد به همان اندازه در این عالم بزرگ می‌شود. ❣️سوم اینکه حاج قاسم سلیمانی روحیه فداکاری، ایثار و گذشت داشت و مجاهدی فداکار بود که قلبش مالامال از عشق و محبت به مؤمنان و مستضعفان بود. او همه زندگی خود را وقف عیال الله یعنی مردم کرده بود. ❣️چهارم اینکه شجاعت و بی باکی سردار سلیمانی در برابر قدرت‌های عالم و هوس بازان عالم یکی دیگر از علت‌های علاقه مردم به وی است. حاج قاسم وقتی وارد میدان نبرد با استکبار و دشمن می‌شد، ذره‌ای ترس به خود راه نمی‌داد. ❣️پنجم اینکه شخصیتی بود که در جایگاه بالای مدیریتی در مسائل نظامی کشور قرار گرفته بود، بدون اینکه کوچک‌ترین فکری برای بهره‌برداری خود و خانواده‌اش داشته باشد. کمتر مدیر ارشدی پیدا می‌شود که در عرصه مدیریتی با همه مردم همانگونه رفتار کند که با نزدیکان و خویشاوندان خود رفتار می‌کند. حاج قاسم چنین انسانی بود. او هرگز از موقعیت اجتماعی خود برای منفعت شخصی استفاده نکرد و زندگی ساده را بر اشرافی‌گری و رانت‌خواری ترجیح داد. @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
گوش به فرمان امام خامنه ای: 👋جالبه بخونین موتور یک شخص دزدیده شد، اما فردای آن شب دزد موتور را پاک و تمیز شسته جایی که دزدی کرده بود گذاشت. صاحب موتور وقتی موتورش را دید چشمش به نامه ای افتاد که در آن نوشته شده بود: خیلی شرمنده ام، معذرت میخواهم، موتور شما را بدون اجازه گرفتم، خانمم در حال زایمان بود و شب هنگام دیگر چاره ای نیافتم جز این که بدون اجازه موتور شما را بگیرم و خانمم را به نزديكترين بیمارستان ببرم، به فضل خدا مشکل رفع شد و خانمم بچه را سلامت به دنیا آورد و همه چیز سر جایش است و این کار بدون موتور شما بسیار سخت بود. از شرمندگی نمیتوانم به دیدار شما بیاییم اما امید است مرا ببخشید و این تحفه و یا شرینی ناچیزی که برایتان آماده کردم قبول کنید. صاحب موتور صندوقی که روی موتورش گذاشته شده بود را باز کرد دید که گُل، شرینی با یک کیلو پسته و بلیت سینما فیلم جدیدی به نام( آخرین سرباز ) و آنهم در بهترین سینمای شهر برای تمام خانواده به او هدیه نموده. صاحب موتور اشک های خوشی که با اندک تبسم جاری شده بود را پاک کرد و در دل خود گفت؛ خدا را شکر که اجر و ثواب را بدون زحمت برایم رساند، بعد همه خانواده رفتند سینما تا فیلم را بیبینند. وقتی برگشت به خانه دید که دزد تمام خانه را با خود برده و یک نامه جدید برایش گذاشته ، که در آن نوشته بود... چطور بود فیلمش قشنگ بود؟؟😅 خلاصه انتخابات نزدیکه، حواستون باشه گول ظاهر کسی رو نخورید😉😜 😅👌 @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب..... «« خمپاره »» «« راوی یکی از دوستان شهید»» برای عملیات کربلای چهار به منطقه شلمچه رفتیم. حدود 20 نفر از ارکان گردان بودیم. میخواستیم منطقه را از نزدیک ببینیم. اما عمليات لو رفت و... با اعلام پایان کار، قرار شد برگردیم. در مسیر برگشت همه ما پشت یک تویوتا نشستیم. محمدتورجی هم فرستادیم جلو. در راه گلوله‌های خمپاره مرتب در اطراف ما به زمین می‌خورد. هر لحظه ممکن بود یکی از آنها روی ماشین اصابت کند. بعضی از بچه‌ها ترسیده بودند. فکری به ذهنم رسید. من یک دبّه پلاستیکی برداشتم. شروع کردم به زدن و خواندن!! محمد سرش را بیرون آورد و با عصبانیت گفت: چیکار می‌کنید! این به جای ذکر گفتنه؟! چند نفری از بچه ها هم دست میزدند. میخواستم کمی روحیه بچه ها را عوض کنم. یکدفعه گلوله خمپاره دشمن پشت ماشین فرود آمد. لاستیک عقب پنچر شد. دو نفر از بچه ها هم مجروح شدند. محمد سریع از ماشین پیاده شد. باعصبانیت به من نگاه کرد و گفت: این هم نتیجه کارای تو! گفتم: ممد جون ناراحت نشو. من به خاطر شما این کار رو کردم! باتعجب به من نگاه میکرد. بعد ادامه دادم: اگه ذکر میگفتیم که بدتر بود! خمپاره رو سر ماشین میخورد! من این کار رو کردم که ملائک خدا ما رو انتخاب نکنند! بگن اینها که مشغول این کارها هستند لیاقت شهادت ندارند. با وجود عصبانیت کمی به حرف من فکر کرد. بعد هم اخمهایش باز شد و خندید. جلسه رو به پایان بود. محمد اصرار داشت گردان به عملیات برود. برادر زنجیربند ميگفت: به منطقه پدافندی برویم. از فرماندهان نظرخواهي شد. بعد از صحبتها قرار شد به منطقه پدافندی برویم. همان شب برادر تورجی گفت: برو زنجیربند رو صدا کن، جلسه داریم! رفتم و صدایش کردم. خیلی سریع آمد. تا وارد شد باتعجب به اطراف نگاه کرد. هیچ نشانه ُ ای از برگزاری جلسه نبود. یکدفعه محمد از پشت او را هل داد! یک پتو هم رویش انداختند و... ُ حسابی کتک خورد. بعد محمد باخنده نشست روی پتو وگفت: خب، باز هم دوست داری بری پدافندی!؟ توبه کن! بگو اشتباه کردم! خیلی خندیدیم. خود برادر زنجیربند هم میخندید. شوخی‌های محمد در نوع خودش جالب بود. بعد از جشن پتو برادر زنجيربند را در آغوش گرفت و بوسید. بعدها هر بار همدیگر را میدیدیم از او حلالیت می‌طلبید. ادامه دارد.......... @mhdyfatme2 http://eitaa.com/mhdyfatm