از همه دشمنها هم همین است. این دشمن در درون ما هم وجود دارد: تمایلات نفسانی، خودخواهیها، میل به انحراف، میل به گمراهی و لغزشهایی که زمینه آن را خود انسان فراهم میکند. پیغمبر با این دشمن هم سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزه با این دشمن، به وسیله شمشیر نیست؛ به وسیلهی تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است. لذا وقتی که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب! یا رسولاللَّه! جهاد بزرگتر چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادی وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان.(امالی شیخ صدوق، 377) اگر قرآن میفرماید: «الّذین فی قلوبهم مرض»،(بقره:10) اینها منافقین نیستند؛ البته عدهای از منافقین هم جزو «الّذین فی قلوبهم مرض»اند، اما هر کسی که «الّذین فی قلوبهم مرض» است - یعنی در دل، بیماری دارد - جزو منافقین نیست؛ گاهی مؤمن است، اما در دلش مرض هست. این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهیهای گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. وقتی ایمان را از تو گرفت، دل تو بیایمان و ظاهر تو باایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی منافق است. اگر خدای نکرده دل من و شما از ایمان تهی شد، در حالی که ظاهرمان، ظاهرِ ایمانی است؛ پابندیها و دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، اما زبان ما همچنان همان حرفهای ایمانی را میزند که قبلاً میزد؛ این میشود نفاق؛ این هم خطرناک است. قرآن میفرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السوأی ان کذّبوا بایات اللَّه»؛(روم:10) آن کسانی که کار بد کردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ تکذیب آیات الهی. در جای دیگر میفرماید: آن کسانی که به این وظیفه بزرگ - انفاق در راه خدا - عمل نکردند، «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛(توبه:77) چون با خدا خلف وعده کردند، در دلشان نفاق به وجود آمد. خطر بزرگ برای جامعه اسلامی این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ میبینید جامعه اسلامی منحرف شده، از اینجا منحرف شده است. ممکن است دشمن خارجی بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمیتواند نابود کند بالاخره ایمان میماند و در جایی سر بلند میکند و سبز میشود. اما آنجایی که این لشکرِ دشمن درونی به انسان حمله کرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبر با این دشمن هم مبارزه کرد.
سرعت عمل مدبرانه در رفتار
پیغمبر در رفتار خود مدبرانه عمل کرد و سرعت عمل داشت. نگذاشت در هیچ قضیهای وقت بگذرد. قناعت و طهارت شخصی داشت و هیچ نقطه ضعفی در وجود مبارکش نبود. او معصوم و پاکیزه بود؛ این خودش مهمترین عامل در اثرگذاری است. ما باید یاد بگیریم؛ مقدار زیادی از این حرفها را باید به بنده بگویند؛ من باید یاد بگیرم؛ مسؤولان باید یاد بگیرند. اثرگذاری با عمل، به مراتب فراگیرتر و عمیقتر است از اثرگذاری با زبان. او قاطعیت و صراحت داشت. پیغمبر هیچ وقت دو پهلو حرف نزد. البته وقتی با دشمن مواجه میشد، کار سیاسىِ دقیق میکرد و دشمن را به اشتباه میانداخت. در موارد فراوانی، پیغمبر دشمن را غافلگیر کرده است؛ چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ سیاسی؛
👇 ادامه 8⃣
اما با مؤمنین و مردم خود، همیشه صریح، شفّاف و روشن حرف میزد و سیاسیکاری نمیکرد و در موارد لازم نرمش نشان میداد؛ مثل قضیهی عبداللَّهبنابىّ که ماجراهای مفصّلی دارد.(بحارالانوار، ج 41، 65) او هرگز عهد و پیمان خودش را با مردم و با گروههایی که با آنها عهد و پیمان بسته بود - حتّی با دشمنانش، حتّی با کفّار مکه - نشکست. پیغمبر عهد و پیمان خود را با آنها نقض نکرد؛ آنها نقض کردند، پیغمبر پاسخ قاطع داد. هرگز پیمان خودش را با کسی نقض نکرد؛ لذا همه میدانستند که وقتی با این شخص قرارداد بستند، به قرارداد او میشود اعتماد کرد. از سوی دیگر، پیغمبر تضرّع خودش را از دست نداد و ارتباط خود را با خدا روزبهروز محکمتر کرد. در وسط میدان جنگ، همان وقتی که نیروهای خودش را مرتّب میکرد، تشویق و تحریض میکرد، خودش دست به سلاح میبرد و فرماندهىِ قاطع میکرد، یا آنها را تعلیم میداد که چه کار کنند، روی زانو میافتاد و دستش را پیش خدای متعال بلند میکرد و جلوِ مردم بنا میکرد به اشک ریختن و با خدا حرف زدن: پروردگارا ! تو به ما کمک کن؛ پروردگارا ! تو از ما پشتیبانی کن؛ پروردگارا ! تو خودت دشمنانت را دفع کن. نه دعای او موجب میشد که نیرویش را به کار نگیرد؛ نه به کار گرفتن نیرو، موجب میشد که از توسل و تضرّع و ارتباط با خدا غافل بماند؛ به هر دو توجه داشت. او هرگز در مقابل دشمن عنود دچار تردید و ترس نشد. امیرالمؤمنین - که مظهر شجاعت است
(نهجالبلاغه، خطبه 122) میگوید هر وقت در جنگها شرایط سخت میشد و - به تعبیر امروز ما - کم میآوردیم، به پیغمبر پناه میبردیم. هر وقت کسی در جاهای سخت، احساس ضعف میکرد، به پیغمبر پناه میبرد. او ده سال حکومت کرد؛ اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمیتوانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند. اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه میفهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است. مردم ده سال با او شب و روز زندگی کردند؛ به خانهاش رفتند و او به خانهشان آمد؛ در مسجد با هم بودند؛ در راه با هم رفتند؛ با هم مسافرت کردند؛ با هم خوابیدند؛ با هم گرسنگی کشیدند؛ با هم شادی کردند. محیط زندگی پیغمبر، محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی میکرد، مسابقه میگذاشت و خودش هم در آن شرکت میکرد. آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیدهام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیدهام. آری؛ عزّت معنوی، عزّت واقعی است؛ «ولللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛(منافقون: 8)مؤمنین هم اگر آن راه را بروند، عزّت دارند. در مثل چنین روزهایی - روز بیستوهشتم صفر - این نور آسمانی، این انسان والا و این پدر مهربان از میان مردم رفت و آنها را غمگین و داغدار کرد. روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ بهویژه با آن خصوصیاتی که اندکی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسولاللَّه! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سختتر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد. ببینید چه اخلاقی! کیست که دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی که جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میکند؛ اما درعینحال با مردم شوخی نمیکند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیله او، ندانسته حقّی از کسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تکرار کرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آوردهاند که من خیلی نمیدانم کدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی که غالباً نقل کردهاند، این است که یک نفر بلند شد و عرض کرد: یا رسولاللَّه! من به گردن تو حقّی دارم. تو یک وقت با ناقه از پهلوی من عبور میکردی؛
👇 ادامه 9⃣
من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقه من نزدیک تو آمد و تو با عصا، هی کردی؛ ولی عصا به شکم من خورد و من این را از تو طلبکارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص کن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرتزده نگاه میکردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص کند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر کسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شکم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از اینکه نکند این مرد بخواهد این کار را بکند؛ اما یک وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا کرد شکم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسولاللَّه! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم! (13-امالی شیخ صدوق، 506)
پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد، به عزّت و جلالت، برترین درودها و الطاف و تفضّلات خود را، امروز تا ابد بر روح مطهّر پیغمبر عزیز ما بفرست. پروردگارا ! او را از اسلام و مسلمین و از بشریّت جزای خیر عنایت کن؛ ما را امّت او قرار بده؛ ما را رونده راه و صراط مستقیم او قرار بده؛ جامعه ما را شبیه جامعه او کن؛ همّت پیروی از او را به همه ما عنایت کن.
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
@mhdyfatme2
#شهیدانه
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید :
🔴 به مردم بگویید امام زمان پشتوانهی این انقلاب است.
🔸 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
🔹از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔻در وصیتنامه نوشته بود :
🔸من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
🔹پدر و مادر عزیزم ! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
🔸پدر و مادر عزیزم ! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم. جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
🔹این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
🔸به مردم دلداری بدهید، به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
🔹بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
🔸بگویید که ما را فراموش نکنند.
🔺 بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
👤 راوی: سردارحسین کاجی
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
🔸امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
کسی که عقلش کامل شود، عملش نیکو می شود.
اما چه کنیم تا عقلمون زیاد بشه⁉️
🔸امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
⚜کندر زیاد بخورید و آن را بجوید
⚜ من جویدن کندر را بیشتر دوست دارم
⚜کندر بلغم معده را از بین می برد و آن را پاکیزه می کند و عقل را محکم کرده و غذا را گوارا می کند.👌
(مكارم الأخلاق ص 194)
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
⚫️ارکان توحید
🏴حضرت علی بن موسی الرضا علیهالصّلاةوالسّلام در آن حدیث سلسلة الذَهَب میفرماید: «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي»
➖یعنی این یک کلمه، یک حصاری است که هر کس وارد این حصار توحید شد، از عذاب نجات پیدا میکند، رهانیده میشود؛ اما «بِشُرُوطِهَا».
میفرماید: یک شرط دارد و #ولایت من از شروط آن است.
➖یعنی اگر کسی وارد ولایت من شد، تسلیم شد و ولایت مرا پذیرفت، به توحید رسیده است.
➖و الا راه را اشتباه رفته است، هرگز به توحید به معنای حقیقی «لا إله إلا اللّه» نخواهد رسید، نمیتواند این کلمه را به زبان بیاورد و در قلبش پیاده کند.
💠استاد حاج آقا زعفریزاده
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
↶【 #شـهادت_تسـلیت 】↷
🔴 تضمین بهشت با شش شرط
🔻 #زمانـه| شرح حدیثی از #پیامبر اکرم (ص) توسط رهبر معظم انقلاب:
🔻 این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم:
◾ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
◽ [هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]
◾ وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
◽ [هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]
◾ وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
◽ [هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.
◾ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
◽ [چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]
◾ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
◽ شهوت خودتان را نگه دارید.
◾ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
◽ زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
🔸السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
آقا جان دلم برات تنگ شده 😞
قربون کبوترای حرمت امام رضا(ع)
قربون این همه لطف و کرمت امام رضا(ع)
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
#ماه ربیع الاول
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض مینماییم 🌸🌸
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
💢خرافات پایان ماه صفر
کوبیدن درب هفت مسجد تا قبل از اذان صبح و روشن کردن شمع!
این #خرافات سندیت و اعتباری دینی ندارند.
@mhdyfatme2
#حدیث_روز
💠 امیر مومنان(علیه السلام) می فرماید: اهل دنیا کسی است که خوابش بسیار باشد؛ همچنین می فرماید: پرخوری و پرخوابی جان را فاسد می کنند و زیانبار است.
نهج البلاغه
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
#رهبرانقلاب
🌐فضای مجازی، مصافِ فرهنگها
🔹تقلید از غرب و از بیگانه در سبک زندگی، درست نقطهی مقابل استقلال فرهنگی است.
امروز نظام سلطه بر روی این مسئله دارد کار میکند؛ همین مسئلهی مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدی که وارد میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک کشور.
🔹بنده با این حرف نمیخواهم بگویم این ابزارها را از زندگی خودمان خارج کنیم؛ نه، اینها ابزارهایی هستند که میتوانند مفید واقع بشوند امّا سلطهی دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلا فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ #اینترنت هم همینجور است، #فضای_مجازی هم همینجور است، دستگاههای اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همینجور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطهی فرهنگی دشمن است.
🗓۱۳۹۵/۳/۱۴
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
#دفاع ادامه دارد
🔰👇مبانی عقلانی و منطقی برای محاسبهی اقتدار
[سوره الأنفال (8): آيه 60]
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (60)
و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هر چه مىتوانيد از نيرو و از اسبان سوارى فراهم كنيد تا دشمن خدا و دشمن خودتان و نيز (دشمنانى) غير از اينان را كه شما آنان را نمیشناسيد، ولى خداوند آنها را میشناسد، به وسيله آن بترسانيد، و در راه خدا (و تقويت بنيهى دفاعى اسلام) هر چه انفاق كنيد، پاداش كامل آن به شما میرسد و به شما ستم نخواهد شد.
امام خامنه ای در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان ۱۳۹۹/۰۷/۲۱
مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی یک مبنای «عقلانیّتی» است؛ یعنی ما اقتدار را بر اساس احساسات و عواطف و توهّمات و مانند اینها دنبال نمیکنیم. محاسبهی اقتدار ملّی یک محاسبهی عقلانی است؛ یعنی یک محاسبهِی درست و منطقی. حد و اندازهی قدرت دفاعی، عرض و طول نیروهای مسلّح، چگونگی تقسیم مسئولیّتها میان نیروهای مسلّح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی، همه بر اساس محاسبات درست و منطقی است؛ یعنی بر اساس عقلانیّت است. ما اگر بخواهیم عقلانیّت را به کار بگیریم برای مشخّص کردن حد و حدود قدرت دفاعیمان، بایستی تهدید را به شکل واقعی خودش ببینیم. دشمنان گاهی تهدید را مخفی میکنند، پنهان میکنند برای غافلگیری، گاهی تهدید را ده برابر بزرگتر نشان میدهند برای ایجاد ترس و رعب در ملّتهای عالم که این کار دوّم را بیشتر ابرقدرتها میکنند؛ تهدید خودشان را، قدرت خودشان را، خیلیخیلی بیشتر از آنچه هست نشان میدهند برای اینکه دیگران را وادار به تسلیم بکنند. اگر چنانچه یک ملّتی، یک کشوری و نیروهای مسلّح او و سردمداران و مدیران نیروهای مسلّح تهدید را در اندازهی واقعی خودش ببینند، از طرفی ظرفیّتهای خودشان و توان و استعداد خودشان را هم به صورت واقعی ببینند و آن را اِعداد کنند، آن را بسیج کنند، آماده کنند -وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم؛ هر چه میتوانید اِعداد کنید- امکانات خود را اِعداد بکنند و توان تهدید دشمن را هم ببینند، این قطعاً منافع ملّی را تأمین خواهد کرد و موجودیّت ملّی را حفظ خواهد کرد، هویّت ملّی را محفوظ خواهد داشت. اگر ملّت قدرت دفاعی پدیدآمدهی از یک چنین محاسبهای را داشته باشد، آن وقت مسئولان طمأنینه پیدا میکنند، مردم آرامش پیدا میکنند و با آرامش خیال مشغول کارهای اساسیای که در یک کشور لازم است میشوند. بنابراین، قدرت دفاعی این جوری است.
✅تدوین : رجبعلی بازیاد
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
🔴 تضمین بهشت با شش شرط
🔻 #زمانـه| شرح حدیثی از #پیامبر اکرم (ص) توسط رهبر معظم انقلاب:
🔻 این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم:
◾ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
◽ [هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]
◾ وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
◽ [هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]
◾ وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
◽ [هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.
◾ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
◽ [چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]
◾ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
◽ شهوت خودتان را نگه دارید.
◾ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
◽ زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام حسین (ع):
🔹فرزندم! بپرهيز از ستم بر كسى كه غير از خدا ياورى در مقابل تو ندارد. ( اعيان الشيعه: ج۱، ص۶۲۰ )
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
🌸 زن و شوهر باید هنرمند باشند 🌸
💠 یکی از مشکلاتی که تقریباً در عموم خانوادهها وجود دارد، اختلاف سلیقهٔ بین زن و شوهر است. این اختلاف گاه در ارتباط با مسائل اصولی و اساسی و گاه در امور بسیار ساده و پیش پا افتاده به چشم میخورد.
💠 حتی اگر زن و شوهر اصول همانندی و #کفویت را در امر ازدواج در نظر گرفته باشند، باز هم اختلاف سلیقه بین آن دو امری قطعی است؛ زیرا هر انسانی دارای آرا و افکار خاصی است. این اختلاف #سلیقه، به دلیل اختلاف خلقوخو ایجاد میشود و بروز اختلاف سلیقه در محیط خانوادگی امری اجتنابناپذیر است.
💠 نکتهٔ حائز اهمیت این است که باید اختلافهای سلیقهای را حل و فصل کرد. زن و شوهر علاوه بر رعایت اصول همانندی، باید با هنرِ زندگی کردن نیز آشنا باشند.
💠 به همهٔ زنان و مردانی که #ازدواج کردهاند، توصیه میکنیم این واقعیت را بپذیرند که همانندی کامل بین زن و شوهر امکانپذیر نیست و هر دو ضمن داشتن #کمالات متعدد، از عیوب و نواقص نیز برکنار نیستند و باید بکوشند با #عقل و درایت و هنرِ زندگی مشترک، اختلافها را حل و فصل نمایند.
📚 برشی از کتاب: عوامل استحکام خانواده / مجید رشیدپور، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
#ما_ملت_امام_حسینیم
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
↩️ #تلنگـــــــــر ↯
هر سال بعد از ماه محرم و صفر که میشد
مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سیدالشهداء علیهالسلام میفرمودند:
کبوتربازها وقتی یه کبوتر از بازار میخرند
چند روزی بال و پرش رو میبندند
روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن
بعد چند روز بال و پرش رو باز میکنند
و پروازش میدن
اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت
و روی همون پشت بام نشست
میگن هنر داره و رگه داره
اما اگه برنگشت و رفت
روی پشت بام کس دیگهای نشست
میگن بیهنر و بیرگ بود
📢 آهای مردم
📢 آهای جوانها
محـرم و صفـر گذشـت
و توی این دو ماه امام حسین علیهالسلام
ماهارو خرید، بال و پرمون رو بست
پیش خودش نگهداشت
در این دو ماه میهمان امام حسین علیهالسلام بودیم و هرجا دعوتمون کردند به احترام امام حسین علیهالسلام بود و در واقع از آب و نان امام حسین علیهالسلام خوردیم
حالا بعد از دو ماه
بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم
⚠️نکنه که بیهنر و بیرگ باشیم
بریم روی بام کس دیگه بشینیم
نکنه نان و نمک بخوریم و نمکدون بشکنیم❗️
بیائید به امام حسین علیهالسلام یه قول بدیم
قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه
فقط کبوتر امام حسین علیهالسلام باشیم
و فقط واسه اون پرواز کنیم
و فقط روی پشت بام اون بشینیم
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
#حدیث_روز
💠 امام باقر (ع) :
سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید.
بحارالانوار، ج 75، ص170
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
عبرت بگیریم:
اقای قرائتی نقل کرد:
روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت
داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و
خود به سر کاری که داشت رفت.
عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش
گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم،
همسرش با خنده گفت:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم،
خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...!
مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟
زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را!
مرد، ناراحت شد و گفت:
یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!
الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد.
همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید، مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت.
به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد.
سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت:
می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود.
معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد.
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت.
همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟
چرا بی جواب و بی خبر!؟
مرد در جواب همسرش گفت:
هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟
اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم.
در جواب زن، مرد با ناراحتی گفت:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید
البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست!
جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام
چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟
و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد.
امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ...
۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت.
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،
محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند.
#درس_اخلاق
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
⭕️ ماجرای بسیجی که در محله تهرانپارس برای دفاع از خانمی شهید شد
🔸همین ۲ روز پیش بود که چند نفر از اراذل و اوباش منطقه تهرانپارس موقع پارک خودرو و خرید نون با خودرو خانمی برخورد کردند که پس از اعتراض اون خانم و ورود نانوا، درگیری شروع شد.
🔸این اراذل با الفاظ رکیک و با صدای بلند به اون خانم فحاشی و ایجاد رعب و وحشت در محله کردند.
🔸همین موقع بود که شهید محمد محمدی وارد صحنه شد و از اراذل درخواست کرد درگیری رو تموم کنن، اما اونا که اول دو سه نفر بودند به فحاشی ادامه دادند و با این بسیجی هم درگیر شدند و بقیه دوستانشون رو هم مطلع کردند.
🔸در جریان این درگیری، یکی از اراذل با چاقو به پهلوی محمد محمدی ضربه وارد میکنه که به دلیل عمق زیاد این ضربه و پاره شدن ریه و قلب، این بسیجی به شهادت میرسه.
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🏴ادامه مطالب.......🏴
«« احترام به سادات »»
««راوی دکتر سیداحمد نواب »»
سن من زیاد نبود. اولین بار بود که به جبهه می آمدم. تعریف گردان
یازهرا (س)را زیاد شنیده بودم.
رفتیم برای تقسیم. چند نفر دیگر هم مثل من دوست داشتند به همین گردان
بروند. اما مسئول تقسیم نیرو گفت: ظرفیت این گردان تکمیل است.
از ساختمان آمدم بیرون. جوانی را دیدم که به طرف ساختمان آمد. چهره اش
بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.
چند نفر به استقبالش رفتند. او را تورجی صدا می کردند. فهمیدم خودش است!
آنها سوار تویوتا شدند و آماده حرکت.
جلو رفتم و سلام کردم. بی مقدمه گفتم: آقای تورجی من دوست دارم به گردان
یازهرا (س) بیایم. گفت: شرمنده، جا نداریم.
بعد گفتم: من میخواهم به گردان مادرم بروم برای چی جا ندارید؟! نگاهی به من
کرد و پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: سید احمد
یکدفعه پرید تو حرفم و باتعجب گفت: سید هستی! با تکان دادن سر حرفش
را تأیید کردم.
آمد پایین و برگه من را گرفت. رفت داخل پرسنلی و اسم مرا در گردان ثبت کرد.
بعد هم با اصرار من را به جلو فرستاد و خودش در قسمت بار ماشین نشست!
من به گردان آنها رفتم. تازه فهمیدم که نه تنها من بلکه بیشتر بچه های گردان
از سادات هستند. با آنها هم بسیار با محبت برخورد میکرد.
آمدم چادر فرماندهی گروهان. برادر تورجی تنها نشسته بود. جلو رفتم و سلام
کردم. طبق معمول به احترام سادات بلند شد.
گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستان قرار دارم. باید بروم مرخصی و
تا عصر برگردم.
بی مقدمه گفت: نه نمیشه! گفتم: من قرار دارم. اون آقا منتظر منه!
دوباره باجدیت گفت: همین که شنیدی.
کمی نگاهش کردم. با تمام احترامی که برای سادات داشت اما در فرماندهی
خیلی جدی بود.
عصبانی شدم. از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم: شکایت شما رو به مادرم
میکنم!
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم. دوید دنبال من. با پای برهنه. دستم را
گرفت و گفت: این چی بود گفتی؟!
به صورتش نگاه کردم. خیس از اشک بود. بعد ادامه داد: این برگه مرخصی.
سفید امضاء کردم. هر چقدر دوست داری بنویس! اما حرفت رو پس بگیر!
ً گفتم: به خدا شوخی کردم. اصلا منظوری نداشتم.
خودم هم بغض کرده بودم. فکر نمیکردم اینگونه به نام مادر سادات حساس
باشد!
یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعت قبل از شهادتش بود. مرا دید. باز یاد
آن خاطره تلخ را برای من زنده کرد و پرسید: راستی اون حرفت رو پس گرفتی؟!
ً گفتم: به خدا غلط کردم. اشتباه کردم. من به کسی شکایت نکردم. اصلا غلط
میکنم چنین کاری انجام بدهم.
محمد در عملیاتها میگفت: بچه سیدها پیشانی بند سبز ببندند. واقعًا صحنه
زیبایی ايجاد میشد.
نیمی از گردان ما پیشانی بند سبز داشتند. خود محمد به شوخی میگفت: یک
اشتباه صورت گرفته من باید سید میشدم! برای همین من شال سبز میبندم!
يادم هست بعد از کربلای پنج گردان به عقب برگشت. آن زمان محمدتورجی
فرمانده گردان شده بود.
نشسته بود داخل چادر. برگهای در مقابلش بود. خیره شده بود و اشک
میریخت. جلو رفتم و سلام کردم.
برگه اسامی شهدای گردان در شلمچه بود. تعداد شهدای ما صد وسی وپنج
نفر بود.
محمد گفت: خوب نگاه کن. نود نفر اینها سادات هستند. فرزندان حضرت
زهرا (س)
آن هم در عملیاتی که با رمز یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بود!
ادامه دارد.........
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
📌 #تـــــلنــــگر_قـــــــــرآنــــے
🌷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌷
☘وَلا تَقُف ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ إنَ السَمعَ وَ البَصَرَ وَ الفؤاد کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسؤُولا (اسراء:36) ☘
*ﻭ ﺍﺯ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ [ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻫﺎ ، ﺳﺎﺩﻩ ﻧﮕﺮﻱ ﻫﺎ ، ﺧﻴﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺍﻭﻫﺎم ﺍﺳﺖ ]ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻜﻦ ; ﺯﻳﺮﺍ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ [ ﻛﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺍﻧﺪ ] ﻣﻮﺭﺩِ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪ .(٣٦)*
📚 سوره مبارکه (اسراء:۳۶) ☘
💠آگاه باش💠
*🔸وقتی که به تاریکی میرسی می ایستی و قدم از قدم بر نمی داری. وقتی هم که یک مساله برایت تاریک است و روشن نیست یعنی نمیدانی درست است یا نه، بایست و هیچ داوری و قضاوت نکن و اجازه حرکت و گفتن به زبانت نده! این سفارش حق است:🌷🍃
🍃لاَ تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ؛🍃
چیزی که به آن آگاهی نداری و برایت روشن نیست دنبال نکن.🌷🍃*
📚منبع: كتاب سی تدبر، سی تلنگر،
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
⭕️ شرمندهایم که...
🔻 شما رگ غیرتتان رو برای حفظ ناموس گذاشتین، ولی سلبریتیهایی که وقت و بیوقت هشتگی رو بالا میارن، اینجا زبان و قلمشان کار نمیکنه
#شهدای_امر_به_معروف
#عند_ربهم_یرزقون
@mhdyfatme2
✅اهداف ازدواج
✅زاد و ولد یکی از اهداف مهم ازدواج
💠یکی از اهداف اصلی #ازدواج، فرزند آوری و بقای #نسل است.
💠امام سجاد(علیه السلام) وجود فرزند را از #سعادت های انسان می داند.
✍امام صادق(علیه السلام ) یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر را توان #زاییدن فرزند معرفی میکند.
💠نباید این هدف والا را فراموش کنیم و به داشتن یک فرزند اکتفا کنیم بلکه باید نسل شیعه را گسترش دهیم.
#فرزندبیشتر _آینده_بهتر
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
⭕️ ریشوهای زنستیز یا جانفداهای ناموس مردم؟!
🔻 تیتر روزنامه همشهری، یکی از هزاران تیتر و مطلب جهتداری است که میکوشد تصویر بسیجی را در ذهن ایرانیان سانسور کند.
🔻 آنچه رسانهها و رسانهداران مخالف نظام دوست دارند مردم بخوانند و بدانند، این است که بسیجیان مشتی ریشوی زنستیز هستند.
🔻 رسانه میتواند، محمد محمدی را قهرمان مبارزه با لاتها و عربدهکشهای تهرانپارس در دفاع از ناموس مردم معرفی کند، میتواند هم اینطور خنثی از کنار آن بگذرد؛ این یعنی رسانه واقعیتهای اطراف ما را دستکاری میکند.
🔻 محمدی، بسیجی قهرمان دفاع از زن مسلمان است؛ رسانهها ولی دوست ندارند ما بسیجیها را با این تصویر بشناسیم؛ چون سالها کوشیدهاند انگارهسازی کنند که بسیجیان یعنی مشتی ریشوی زنستیز.
#شهید_امر_به_معروف
#قدرت_رسانه
#بازنمایی
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
🌸🍃🌸🍃
روزی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) خطی را نوشتند و هر یک ادعا می کردند که خط من بهتر و زیباتر است.
جهت قضاوت نزد مادرشان آمدند و از او خواستند تا نظر دهد که خط کدام یک بهتر و زیباتر می باشد، ولی حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای آن که هیچ کدام را ناراحت نکند فرمودند از پدرتان سؤال کنید.
آمدند و موضوع را برای پدرشان گفتند.
او نیز نخواست که یکی از آن دو را ناراحت و مأیوس کند، به همین جهت فرمود بروید و از جدتان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کنید.
آمدند خدمت پیامبر اکرم و خطشان را نشان دادند.
فرمودند من نیز قضاوت نمی کنم تا آن که با جبرئیل مشورت نمایم.
جبرئیل بر پیامبر نازل شد و در جریان موضوع قرار گرفت، سپس اظهار داشت من حکم نمی کنم تا از اسرافیل سؤال کنم.
اسرافیل گفت من نیز حکم نمی کنم تا از خدای متعال نظرخواهی کنم.
در نهایت خدای متعال فرمود باید مادر آنها، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قضاوت کند.
بعد از امر خدای متعال، حضرت زهرا (سلام الله علیها) گردن بند خود را از گردن درآورد و نخ آن را پاره نمود و دانه هایش را بر زمین ریخت و سپس به فرزندانش فرمود دانه هاى این گردن بند را میان شما پراكنده مى كنم، هر كدام از شما بیشترین دانه ها را جمع كند خط او بهتر است.
آنگاه دانه هاى گردن بند را پراكنده كرد.
خداوند به جبرئیل دستور داد تا به زمین فرود آید و دانه هاى گردن بند را بین ایشان مساوی تقسیم كند تا هیچ كدام رنجیده خاطر نشود.
بحارالانوارج٤٣ص٣٠٩
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
#حدیث_روز
💠 حضرت امام حسن عسكری ( عليه السلام) فرمود:
همانا خداوند متعال، حجّت و خليفه خود را براى بندگانش الگو و دليلى روشن قرار داد، همچنين خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغتها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را مىشناسد و از نهايت عمر انسانها و موجودات و نيز جريات و حادثهها آگاهى كامل دارد و چنانچه اين امتياز وجود نمىداشت، بين حجّت خدا و بين ديگران فرقى نبود.
تحت العقول
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm
♥️ #پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
🌴 مِن أكبَرِ الكبائرِ أن يَسُبَّ الرجُلُ والِدَيهِ ، قيلَ: و كيفَ يَسُبُّ والِدَيهِ ؟ ! قالَ : يَسُبُّ الرجُلَ فَيَسُبُّ أباهُ و اُمَّهُ .
🍃 از بزرگترين گناهان اين است كه آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهد . عرض شد :چگونه كسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود : كس ديگرى را دشنام مى دهد و او متقابلاً به پدر و مادر وى ناسزا مى گويد.
📖بحارالانوار، ج74، ص46، ح 6
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
@mhdyfatme2
http://eitaa.com/mhdyfatm