📌پسرک فلافل فروش
قسمت دوم
همین طور که با تعجب نگاهش میکردم ادامه داد...
خواستم بگویم همینطور که این شهید عاشق گمنامی بوده شماهم سعی کنید که....
حرفش را تا اخر خواندم از این دقت نظراوخیلی خوشم آمد.
این برخورد اول سرآغاز اشنایی من و هادی ذوالفقاری شد .
بعد از آن بارها از او برای برگزاری یادواره شهدا خصوصا شهید ابراهیم هادی کمک گرفتیم.
اوجوانی فعال ، کاری ، پرتلاش اما بدون ادعا بود. هادی بسیار شوخ طبع و خنده رو و در عین حال زرنگ و قوی بود.
ایده های خوبی در کارفرهنگی داشت اما دوست داشت گمنام باشد دلش نمیخواست مطرح شود.
مدتی با چاپخانه های اطراف میدان بهارستان همکاری میکرد . پوسترها و برچسب های شهدارا چاپ میکردزیر بیشتر این پوسترها به توصیه ی او نوشته بودند :
جبهه ی فرهنگی علیه تهاجم فرهنگی-گمنام
🔰 ادامه دارد... 🔰
📌پسرک فلافل فروش
قسمت سوم و چهارم
درخانواده ای بزرگ شدم که باما یاد دادند نباید گردگناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم این مراقبت من بیشترمیشد. سال 1367 بودکه محمدهادی به دنیا آمد
او درشب جمعه وچندروز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمدیادم هست که دهه ی فجر بود روز13 بهمن.
وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم تقویم را دیدم که نوشته بود شهادت امام محمدهادی(ع).برای همین نام اورا محمد هادی گذاشتیم.
اوعاشق و دلداده ی امام هادی شد ودراین راه و در شهر امام هادی همان سامرا به شهادت رسید.
ازهمان کودکی روی پای خودش بود و مستقل بار امد.زمینه ی مذهبی خانواده بسیاردراوتاثیرگذار بود البته من درزمان بارداری بسیارمراقب بودم و به حلال و حرام بسیار دقت میکردم.
آن زمان ما در مسجد فاطمیه بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا(س).این مسائل بسیار دراو تاثیرگذار بود.
وضعیت مالی خانواده ما متوسط بود و هادی آنرا درک میکرد.ازهمان کودکی کم توقع بود.
دوران راهنمایی را در مدرسه ی شهید توپچی درس میخواند.درسش بدنبوداماکمی بازیگوش شده بود.کلاسهای ورزشهای رزمی میرفت وبه فوتبال علاقه داشت.
سیکلش را گرفت و برای ادامه ی تحصیل وارد دبیرستان شهدا گردیداما ازهمان سالهای اولیه ی زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد.میگفت میخواهم بروم سرکار من توان درس خواندن ندارم.....
البته اینها همه بهانه های دوران جوانی بود وبالاخره ترک تحصیل کرد. مدتی بیکار و دنبال بازی و..... و بعد هم سرکار رفت.
ماکه خبرنداشتیم اماخودش رفته بود دنبال کار.مدتی دریک تولیدی وبعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد.
(راوی مادر شهید هادی ذوالفقاری)
🔰ادامه دارد ...🔰
~🕊
🌿#کلام_شهید💌
آدم باید هیݘ بشہ تا بہ#خدا برسہ..:)
توی شعرِ یہ توپ دارم قلقلیہیِخودمون،
میگہ اوݪ توپ زمین میخوره
بعد میره #آسمون..👌
ما هم باید مثل توپ باشیم..
اوݪ باید پیش خدا زمین بخوریم 😍تابتونیم بریم آسمون پیش خودش!😇
#شهید_مصطفی_صدرزاده♥️🕊
نشانه های ضعف ایمان:
- سستی در نماز
- ترک تلاوت قران
- ترک ذکر الله
- ترک نماز جماعت
- غیبت کردن
- بی احترامی به والدین
- رعایت نکردن حقوق دیگران
- مشغول بودن به کارهای بیهوده
چند تا مورد از اینا رو توی خودتون می بینید؟!! انشالله که نیست و نخواهد بود رفقا✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیال کردن که پول نمیخواهد 🌙✨
بگذارید خیال کنیم ✨😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگہ یه روز خواستے
تعریفے براۍ #شهید پیدا کنے..؛
بگو شهیــد یعنے بارانـ
حُسْنِ باران این است کہ⇣
زمینے ست ولے🍃
آسمانے شده است
و به امدادِ زمین مےآید... :)
داداش هادی