eitaa logo
شهید محمد هادی ذوالفقاری🕊
94 دنبال‌کننده
1هزار عکس
476 ویدیو
3 فایل
سلام دوستان کپی از کانال شهید محمد هادی ذوالفقاری آزاد نیست✨🌈 لینک ناشناسی👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/17005115188840
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت: من، تنھـا غم و اندوهم را بہ خدا می‌گویم... ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ آرامشی از جنس خدا🌈✨ ‌
32.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای شهید آدم‌هاے دیڪَر را نمی‌دانم در من اما... اولین حسی ڪه هر روز صبح بیدار می‌شود دوست داشتن توست ....) هادی✨🌷
🖇 . کسایـےکہ‌میجنگن،زخمےهم‌میشن! دیروزباگلولہ،امروزباحرف💔! شھداوقتےتیرمیخوردن‌میگفتن فداسـرمھدےفاطمھۜ :)' این‌تصورمنھ ...🚶‍♂ تویـےکہ‌دارےبراےامام‌زمانت‌کار‌میکنے شب‌وروز..! وقتےمردم‌باحرفاشون‌بھت‌زخم‌زدن، تودلت‌باخودت‌بگو؛ [- فداسـرمھدےفاطمھۜ -] آقاخودش‌بلده‌زخمتودرمان‌کنھ🌿'.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - به علی بگو آقاجون - مجتبی رمضانی.mp3
3.54M
🍃به علی بگو آقاجون حواست به منم باشه 🍃به علی بگو دلتنگم حرمم داره دیر میشه
چشماتو ببند خیال کن
آرزو شده مشهد هم 😔😭
لک زده دلامون اما💔)
یکی نیست که ما رو یه حرم ببره🚶‍♂)
هی به هم میگیم این روزا🕊🍃
خدا رو چه دیدی شاید یه نگاهی کنه👀😕
ما رو هم بخره✨😞
حرفش شده باز🍃🕊💔
خیال کن🍃🕊
نشستی کنج گوهرشاد😢😞
نگاه ت به گنبدش افتاد ✨💔:)
چه حس شیرنیه✨🍃
الهم الزقنااا حرم حرم🍃💔
بچه ها خیال کنید
خیال دیگه پول نمیخواد
خیال دیگه پارتی نمیخواد
سلام. همچنین 🍃خیلی ممنون ✨ کپی آزاده اشکال نداره 😊☺️
🔹️ کی فکرشو میکنه که یه روزی، این موجود خدا رو منکر بشه ؟!؟ 🤔😔 ..؟🚶🏿‍♂️ //:
شادی روح طیبه داداش محمد هادی ذوالفقاری ۵ شاخه گل صلوات هدیه میکنیم🌺
⌈ آغوشِــ‌‌خُـــدا💕⌋ ، قبل از آنکه نمازمان را شروع کنیم. بایستیم رو به قبله🍃 یک سلام به اهل‌البیت بدهیم و مدد بخواهیم(: اقرار کنیم که کمک لازم هستیم، کمک‌مان کنند تا در نماز، تمام فکرمان، مثل ذکرمان شود،"الله"✨ 〰〰〰〰 این حرفِ‌ من نیسٺ‌هآ✋🏿 جدۍ بگیرید. امام‌مان فرموده، حضرتـــِ‌صـــادق'‌علیه‌السلام'... آغوش‌خدا💕
رَمَضـان‌رَهنَمـا‌ۅَراه‌گشـا مـاه‌عَفۅ‌ُگُذشت‌غُفران‌است...!
📌پسرک فلافل فروش قسمت پنجم کارفرهنگی در مسجد موسی ابن جعفر گسترده شده بودسید علی مصطفوی برنامه های اردویی زیادی ترتیب میدادو همیشه برای این جلسات واردوها فلافل میخرید.میگفت هم سالم است هم ارزان.یک فلافل فروشی به نام جوادین درپشت مسجدبودکه ازانجا خرید میکرد. شاگرد فلافل فروشی یک پسر باادب بود که معلوم بود زمینه ی معنوی خوبی داردبارها که به فلافل فروشی میرفتیم سید میگفت این پسر باطن پاکی داردباید اورا جذب مسجد کنیم. رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بودتا اینکه برای اولین بار یادواره شهدا برگزار شد.در پایان مراسم دیدم ان پسرک فلافل فروش اخر مجلس نشسته است به سید گفتم رفیقت آمده❗ سید به گرمی ازاو استقبال کرد وبعد اورا به جمع بچها وارد کرد و گفت:ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید.خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. سید ازاو پرسید:چی شد این طرفا اومدی❓اوهم به صداقتی که داشت گفت داشتم رد میشدم دیدم مراسمه گفتم ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سید خندید و گفت:پس شهدا تورو دعوت کردن.بعدهم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم.یک کلاه اهنی مربوط به دوران جنگ انجابود که دوست مابه تعجب❗به آن نگاه میکردسید گفت:اگه دوست داری بزار روسرت. اوهم کلاه را روی سرش گذاشت وگفت به من میاد❓سید به شوخی گفت دیگه تموم شد شهدا برای همیشه کلاه سرت گذاشتن. همه خندیدیم اماواقعیت همانی بود که سیدگفت.این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند .پسرک فلافل فروش همان هادی ذوالفقاری بودکه سید علی مصطفوی اورا جذب مسجد کردوبعدها اسوه و الگوی بچهای مسجدی شد. راوی یکی از جوانان مسجد 🔰ادامه دارد ...🔰