شهید محمد هادی ذوالفقاری🕊
به نام خدا... ممکنه برای بعضیا زندگی من بی معنا.باشه ممکنه برای بعضیا زندگی من جالب نباشه ولی من حتی
📌ادامه داستان 1
.ادامه داستان زندگی متحول شدن سوگولی امام زمان
-داستان متحول شدن من؛(من دریک شب که تاریخ دقیقش را نمیدانم ) بایک عکس زندگی ام از این رو به این رو شد...
یک شب که خودم تنها درخانه بودم ... عادت داشتم بعضی مواقع چراغهارا خاموش کنم ...
در آن شب همه چیز دست به دست هم داد که من عکس داداش هادی را ببینم... یادم هست وقتی چشمم به عکس شهید هادی ذولفقاری افتاد قلبم شکست انگار هزار سال است من ایشون را میشناسم انگار یک گمشده بود که بعد سالها پیدایش کرده ام... اون شب حالم عوض شد بی اختیار گریه میکردم، احساس کردم دیگه واقعا به تهش رسیدم ....
از اون شب به بعد شهید هادی شدن اولین داداش شهید
راست میگن شهید به قلبت نگاه میکند اگر جایی برایش باز کرده باشی می آید وتوی قلبت لونه میکنه.....
-من بعداز این اتفاق و اون شب هر روز وجود داداش های شهیدم رو کنار خودم حس میکنم
همیشه وجود امام زمان را کنار خود حس میکنم
اگربخوام براتون همه را بگویم که یک کتاب کامل میشود...
قشنگ ترین اتفاق زندگی من: من در ۱۸مرداد ۱۴۰۰به نجف آباد رفتم پیش داداش محسن آن لحظه را نمیتوانم براتون توضیح بدم ...
آخرین قولی که به داداش محسن دادم این بود که گفتم،(داداش محسن به خون پاکت قسم هیچوقت چادرم را از سرم در نمیارم) از اون روز به بعد داداش محسن به من ارثیه مادر حضرت زهرا را هدیه داد که ان شاء الله بتوانم امانت داره خوبی باشم ... من زندگی ام بایک عکس عوض شد ولی هنوز گناه کارم دعا کنین برای این بنده گناه کار
کلام آخر ( عزیزان من این دنیا موندنی نیست هیچ چیز در این دنیا موندنی نیست... همه ما یک روز به سوی خدای خود برمیگردیم... چشمتون رو ببنید روی همچی ببین کجا اشتباه رفتی توبه. کن خدا قبول میکنه..
🙃❤️اگر میخواهی سوگولی امام زمانت باشی باید روی نفس تون پابزاری ...
برای من دعا. کنین که به دوتا از آرزوهام برسم(۱-ظهور عشق ابدیم آقا جونم امام زمان)
(۲-ان شاالله با لب تشنه سرم رو از تنم جدا کنند برای حسین جانم وگمنام بمونم..)
(تلاش کنین شهیدانه زندگی کنین❤️🙃
از طرف دوستدار شما (سوگولی امام زمان)💟
شهید مسیر است ،
زندگیست ، راه است ، مرام است !شهید امتحان پس داده است!شهید پله ای است به سوی نور خدا::))))