قلم|محمدحسین افشار🇵🇸
اگه طبق احتمالات 🌙 رجب ۲۹ روزه بشه،فردا آخرین روز، و امشب آخرین شب ماه رجبه حواسمون هست؟ اتفاقات زیا
این مال پارسال دقیقا مثل همچین روزیه
و چقدر تو این یک سال فرق کردیم؟
این ماه رجب مون از پارسال بیشتر استفاده کردیم ؟
ولی در هر صورت قطعا کم استفاده کردیم از رجب
و دعا کنیم که خدا تو این یک روز باقیمانده دستمونو بگیره
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 جمعه ۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۳، اول ماه شعبان المعظم خواهد بود
🖼 گزارش استهلال ماه شعبان ۱۴۴۶ ه.ق:
khl.ink/f/59199
هدایت شده از کتابخانهٔ نیمهشب
اینک برای نخستینبار، در طولِ تاریخ حیاتِ بشر، آفتاب از غرب به شرق میآید. اینک، خمینی میآید؛ این چلچراغِ هزار شعلهٔ آزادی.
✍نادر ابراهیمی
معمولا تلاش میکنم کتابهایی که می خونم رو براش یادداشت بنویسم و اینجا برای شما منتشر کنم
چند وقت اخیر کتابهایی خونده بودم که فرصت نوشتن یادداشت واسش نبود.
ولی خب بالاخره وقت کردم و واسه چند تاش نوشتم
امیدوارم از پشت سر هم ارسال کردنش ناراحت نشید🙂
قلم|محمدحسین افشار🇵🇸
یادداشتی بر " غلاغه به خونه اش نرسید" نوشته آقای ابوالفضل زرویی نصرآبادی حقیقتا "غلاغه به خونه اش
تولستوی در «شیطان» هم مانند دیگر آثارش داره پندهای اخلاقی خودش رو در قالب مخفی داستان منتقل می کنه
در این داستان واقعا به شکلی مثال زدنی تونست اثر مخرب شهوترانی رو به مخاطب خودش منتقل کنه
مخصوصا این مسئله که شهوترانی در دوره مجردی به امید اینکه پس از ازدواج رهایش خواهیم کرد، چقدر ایده اشتباهی است...
تولستوی ۲۰ سال پس از نگارش شیطان، میاد و پایان اون رو تغییر میده و بازنویسی میکنه
نسخه ای که من مطالعه میکردم، هر دو پایان رو داشت
وقتی پایان اول رو داشتم میخوندم، یک اشکالی به ذهنم رسید و اون اینکه این کتاب هم مثل مرگ ایوان ایلیچ، همون طور که در یادداشت اون کتاب نوشتم، ایده عملی نداره و فقط مسئله اشتباه رو نفی میکنه
اما راه حل چیست؟ هیچ. صورت مسئله را پاک میکند
بعد گفتم شاید اصلا به همین خاطر پایان رو دوباره نوشته تا ایده عملی بده که خب در مقابل روحیه شهوترانی چه میتونیم بکنیم
ولی خب پایان جدید داستان هم نسبت با وجود اینکه تغییر زیادی داشت، ولی به نحو دیگری باز هم صورت مسئله را پاک کرد
نمیدانم. شاید نشأت گرفته از اخلاق در مسیحیت باشه. نمی دانم...
ولی واقعا در مجموع باید قلم لیو تولستوی رو ستود
اینجا هم تولستوی با همان قلم بینهایت قدرتمند خودش داره به صورت داستانی یک صفت مذموم اخلاقی رو بررسی میکنه
البته در این داستان شاید بشه گفت که به جای یک مسئله محوری، دو مسئله داره و در حال تلاش هست که هر دو رو به مخاطب نشون بده و زشتی و آثار منفی هر دو ره در برابر خواننده به نمایش بکشه
یکی این مسئله که زنها کارهایی میکنند که از منظر همسرشان ناپسند است و به غیرت همسر برمیخورد و علاوه بر اینکه زن متوجه نمی شود، آن را انکار هم میکند
حالا این را در دیگر مسائل، غیر از مسئله موجود در کتاب هم ببرید
دوم هم اینکه گفتگو نکردن زن و شوهر چقدر بد است و اینکه همه چیز را به این حساب بگذاریم که طرف مقابل خودش متوجه میشود، چه آسیب هایی دارد.
هر چند که مانند یادداشتهایم بر کتاب مرگ ایوان ایلیچ و شیطان، در اینجا هم معتقدم که کتاب فقط جنبه سلبی کار را پیش میبرد. یعنی فقط صفات رذیله اخلاقی را معرفی میکند و راهکار به مخاطب نمیدهد
البته در این داستان شاید نیاز هم نبود...
یک داستان خاص و متفاوت بین داستانهای تولستوی بود. البته همان پس زمینه اخلاقی را داشت. ولی با یک قوت قلم متفاوتی همراه بود که به نظرم باعث میشه این اثر، جزو آثار برجسته اون بشه
تولستوی در «پدر سرگی» بررسی میکنه که عجب و غرور چطور باعث میشه که اگر حتی در بهترین شرایط اخلاقی و نزدیکی به خدا باشید، چطور زمین بخورید و به از خدا دور بشید
و این کار رو به بهترین نحو انجام میده
البته در این یادداشت هم مانند یادداشتهای قبلی ام بر آثار تولستوی، معتقدم این نویسنده زبردست فقط صفات اخلاقی منفی رو بد جلوه میده و قدمی به سمت مثبت کردن این صفات بر نمی داره. و به مخاطب یاد نمیده که باید چه کار بکنه
هر چه در آثار تولستوی بیشتر پیش میرم، بیشتر احساس میکنم که این نگاه، بر اساس دین مسیحیت ایجاد شده
یک نقد دیگه هم که به این اثر داشتم، که البته نقد مربوط به یک بخش داستان بود فقط (و برای اینکه داستان لو نره، در پرده توضیح میدم) این بود که آن دردی که در هنگام ترک مواجهه با گناه تحمل کرد و آن آسیبی که به خودش زد تا به سمت گناه نرود، از نظر اسلام، گرچه باعث ترک گناه می شود، ولی خودش گناه بزرگی است
ما حق نداریم که برای ترک گناه، گناه دیگری مرتکب شویم. اینکه انسان بخواهد با نابودی خودش جلوی گناه را بگیرد، فقط مربوط به انسانهای ضعیف است
در صورتی که خداوند در این دنیا گناهان را قرار داده است که با دوری از آنها بزرگ شویم و بزرگوار شویم. پس مقابله ما با این گناهان هم باید بزرگانه باشد و نه از روی ضعف