- حاج ابراهیم !
ماجرایِ نگاهِ گیرایِ
چَشمانِ بانفوذت را شنیدهای؟
میدانی !
گاهگاهی که چشمانم به چشمانِ
محجوبت گره میخورد ،
غرق در افکارِ نامحدودم میشوم
و همواره به دنبالِ رازِ محبوبیَتِ
چَشمانت میگردم و پی میبرم که چَشم هایِ تو
تنها وقفِ خدا بودند و برایِ خدا کار کردند
وَ همین دلیلِ مشھوریَتِشان بود .
چشمانی که امانتِ خدا بودند
خودمانیم حاجی ؛
تو هم که در امانت داری سنگِ تمام گذاشتی!
خدا خودش به دیدگانت محبوبیَتـے
با چاشنیِ حیا بخشید .
چَشم هایِ تو زیبا بود ،
زیرا یادِ خدا در طوفانِ دلرحم
و دلگرمکننده یِ نگاهت موج میزد
وَ هرچه که رنگوبویِ خدا گیرد ،
در دلھا جای میگیرد .
غمِ بغضدارِ نہفته در چشمانِ آرامت ،
یادآورِ وجودِ کمرنگ شدهیِ خداوند
در دلھایِ غبارآلودمان است . .
تو دیدگانت را با اَشکهایِ شبانهات
به درگاهِ حق از گَرد و خاکِ گناه پاک کردی
وَ ما چَشمانمان را با وزنهیِ سنگینِگناه به آلودگی
دچار میکنیم و از این کار اِبایی هم نداریم!
وای بر ما !
حال ، چَشمانِ منتظرِ تو به راهیست
که از خود به یادگار گذاشتی .
خداکند که فردایِقیامت ،
بارِ شرمندگـے به دوش نکشیم! .
ما را دریاب حاج همت !
#میـم_جاماندھ
باید دل و جرات داشت
و شُجاعت به خرج داد
باید جِسارت داشت و نترسید
تا بال پریدن گرفت و پرواز کرد! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- آقاۍِ محمدحسینِ خوبِ ما . .
زِ اعماق قرون
از بین جمعیت تو را دیدیم ؛
تو هم ای نازِ مطلق از همان بالا ببین ما را .
- مبتلا -
بُغض ، بُغض ، بُغض و باز هم بُغض ! قشنگِ بخدا قشنگِ . .
طنینِ لطیف و
شیرینِ کلامِ پُرمِھرِتان ،
عجیب بر دلِ عطشناکِمان مینشیند .🌱'
#میـم_جاماندھ