آیا دوباره مثل همان سال‌های پیش امسال هم بدون تو تحویل می‌شود ؟! - ان‌شاءالله امسال ؛ سالِ ظھورِ آقا🌱'

- رها کن قلبِ پاکت را در این ایامِ نیک! راحتش بگذار و اجازه بده جوانه بزند ، دوست بِدارد ، عاشق شود . . . !' #میـم_جاماندھ

- عباس‌آقا .

اسمت ؛ برایم خوشایند است . دل آرام می‌کند و خستگی از یاد می‌برد! .

- ما دل به حرم بستیم! . .

- دیدم که جانم می‌رود .. !'

داستانش عاشقانه نبود . ولی از نظر من ، عشق در میان تک‌ تکِ کلماتش موج می‌‌زد . . عشقۍ از جنسِ رفاقتِ‌‌ پاک‌ و آسمانۍ مصطفی‌ و حمید ! رفاقتۍ سفت و سخت که تنھا مقصدش؛ خدا بود و خدا بود و خدا . و حمیدی که قلبش را مردانه گره‌زده‌بود به قلبِ بی‌ آلایش برادرِ قسم‌خورده‌اش که جز خدا را نمی‌دید و جز وصالِ حق ، چیزی طلب نمی‌کرد . دست در دست یکدیگر گذاشتند و باهم ، همراه و همقدم شدند و مسیرِمقدسی‌ را برگزیدند که انتھایش آغوشِ قاسم بن حسن علیه السلام بود . در نھایت به انتھاۍ مسیر رسیدند..! پایانِ رَهی که سرآغاز عاشقانگی‌ ها و دلدادگی هاست . و اینجا بود که مصطفی رفیقِ نیمه راه شد و عاشقانه پر کشید و حمید ماند با دلۍ سوخته و قلبۍ ترک‌ خورده ، از براۍ جاماندن . . ‌. ! #میـم_جاماندھ

- نعم‌الرفیق . . :)!

در حوالۍ تو ؛ تنھا آرامش است که یافت می‌شود . تو هستی و من یقین دارم به بودنت..! - ظھرِ نھمین روز از فروردین ماهِ سالِ هزار و چھارصد و دو . . . کنجۍ دنج و لبریز از مِھر ، در کنارِ تو ..🌱' #میـم_جاماندھ

براۍمن‌که‌چنینم‌توجانِ‌متصلۍ :) مرازخودمکن‌اۍجان‌جدا ؛ که‌می‌میرم . . . ! - جان‌فدا .