هدایت شده از مُتَرادِف !
نوشته بود ؛
بغل کن مرا چنان تنگ که هیچکس
نفهمد زخم ، روی تن من بود یا تو .
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت
ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه
بپرسه چته ؟ چی شده ؟ ؛ بغلت کنه
و بگه " گریه کن :))
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم تا که بمیرم ..
- فاضل نظری
هدایت شده از ورید؛ سبزِمن.🇵🇸
سفر به خیر اونی که تو حرم شدی؛
عاقبت به خیر :)))
ورید؛ سبزِمن.🇵🇸
-
آن قدر اشک بریزم که بمیرم زِ غمت
تو نیایی که به خاکم بسپاری چه کنم؟ :))
ولی من واقعا حالم بده، جوری که نه میتونم
دردی رو حس کنم نه خوشحالیو نه دیگه
حتی حس گریه کردن دارم در منزوی ترین
حالتِ ممکنم .
ورید؛ سبزِمن.🇵🇸
-
کجاست بارشی از ابرِ مهربانِ صدایت ؟! :)
- حسینمنزوی🌱
ورید؛ سبزِمن.🇵🇸
-
اینطور نیست که کسی یکدفعه بمیره
آدما ذره ذره تموم میشن غم به غم ؛
دلتنگی به دلتنگی :)
ورید؛ سبزِمن.🇵🇸
وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ.
خدا میگه اگه من بخوام به چیزی برسونمت میرسونمت ؛ کسی هم نمیتونه مانعام بشه :))