معده عزیزم من خودم درستش میکنم تو نمیخواد درگیر این بحثاشی 🙏🏻

حزب الله داداش دیگه همینطوری غیر عادی باش و اسقاطیل رو جر بده دمت گرم 🙏🏻

حالا شما میگین نه ولی بشر واقعا اشرفه مخلوقاته نه بخاطر زبان و قدرت تفکر و اختیار بخاطر اینکه میتونه مث سگ غصه بخوره و نمیره ...

بدتر از یعقوب من بودم که بعد از رفتنش چشم هایم خوب میدیدند ،ذوقم کور شد .

برای من انسانی که عشق می‌ورزد؛ انسان هنرمندی‌ست، که توانایی بیان احساس و اندیشه‌اش را دارد.

کجاست اونی که منو با تو مقایسه میکرد ...

شما نذارید غم رسوب کنه تو وجودتون :)!

یعنی یه روز میاد که منم انقد عاشق بشم : )

اللهم الرزقنی حُبَّک ، وحبَّ ما تُحِبُّه ، وحبَّ مَن یُحِبُّک خدای ِماه دور؛ لطفا محبت خودت را و محبت آنچه را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد روزیم بفرما . .

بگذار اقلا خیاٰل کنم که تو هم دلتنگمی ؛ شاید بیشتر دوام آوردم :) .

خیاٰل کنم که هنوزم دوستم داری ؛

سپس ببوس و بچرخاٰنم ؛ سپس بچرخ و ببوسانم ..

طریقه استفاده ؟ لطفاً موزیك پلی کنید با صدای تقریبا آروم موزیك شروع به خوندن متن زیر کنید .

؛ امروز خستگی را حس میکنم ، چه خستگی مبارکي هر آنچه مرا به تو نزدیک کند و مرا برای تلاش بیش از حدم برای کسی غیر از تو بکند برایم خوش‌آیند است هر تجربه‌ای و هر از دست دادنی هر تصمیم‌نامناسبی هر خوشایند و ناخوشایندی که افکار مرا دوباره به سمت تو بکشاند مبارک است، امروز که نشستم و مسیر زندگی خودم و آدمها نگاه کردم فهمیدم چندین سالی است که خسته شدم و تو را هم خسته کرده‌ام امروز فهمیدم چقدر به استراحت نیاز دارم به یک خلوت طولانی برای با تو بودن :) تمام آن روزهایی که برای آرامش تلاش کردم از تو دورتر شدم تمام آن روزهایی که منتظر توجه و دیده شدن از طرف شخصی، مَردی، زنی، دوستی، خواهری، برادری، و یا حتی پدری، مادری ؛ تمام آن روزها در انتظار بودم . چقدر در انتظار بودن دردآور است فقط آنهایی که مدت زیادی در انتظار بودند این درد را میفهمند حالا بیشتر از هر روز دوست داشتن را حس میکنم امروز که خسته شده‌ام اعتراف میکنم بیشتر از همیشه دوست داشتنی‌ هستم امروز که خسته شده‌ام تورا پیدا کرده‌ام که مرا غرق لذتی میکند که هیچوقت با هیچکس آن را تجربه نکرده‌ام و دچارش نشدم زمان زیادی گذشت تا متوجه شده‌ام هرچه بیشتر تلاش کردم آرامش را در بقیه، و با بقیه پیدا کنم بیشتر تورا گم میکنم بیشتر تورا خسته میکنم چقدر نسبت به خستگی به تو بی‌توجه بودم، متوجه شدم هرچه بیشتر به آدمها و دنیایشان نزدیکتر شوم در نهایت تورا زخمی‌تر خواهم کرد زمانی متوجه شدم که تو چقدر با ارزش هستی که در تلاش هایم برای آدمها بی ارزش شدم و تو چقدر با تمام زخم هایی که به تو زدم صبورانه منتظرم ماندی انتظار تو بهترین انتظار دنیاست اما من میدانم چقدر انتظار سخت است ممنونم که هیچگاه از برگشت من ناامید نشدی روزی که از تلاشهایمان برای بدست اوردن دیگران خسته شویم روز مهمی‌ست حواسمان به آن روز باشد روزی که خسته می‌شویم جشن بگیریم چون آنروز به کسی نزدیک میشویم که احتمالا سالها پیش گمش کرده‌ایم به خودمان به بخشی از خودمان که در درونمان همیشه منتظر برگشت ما بوده است منتظر روزی که دوباره آن را پیدا کنیم و از او محافظت کنیم . [ نامه‌ای‌به‌خودم | تکه‌هایی‌ا‌‌زیک‌کل‌منسجم ]

ولی جدی هر کدوممون ی داستان و قصه طولانی داریم از غمامون و شادیامون و دلتنگی هامون داستان هممون متفاوتِ شاید فقط قسمت دلتنگی‌ش برای همه یجور باشه مگه نه ؟ راستی از شهرزاد قصه‌ی شما چخبر ؟

دخترا شمام جلوی آینه کلی قربون صدقه خودتون میرید و با انگشت اشارتون روی نوک بینی‌تون میزنید و در آخرم اون گوشه گونتون که روی آینه مجسم شده و میبوسید یا من فقط دیوونم ؟

حقیقتا گاهی وقتا اینقدر بغض خفم میکنه که دلم میخواد دست بزارم خودمم کمک بغضام کنم زودتر خفه‌شم راحت‌شم .

پذیرفتن سخته. مخصوصاً جایی که جلوی همه قوی بودی و داشتی تظاهر میکردی و قبول نمی‌کردی یه سری حرف هارو اما یه آهنگ پخش میشه که یه خودت میگی ؛ این لعنتی از کجا حال من و می‌دونه ؟ بعد همون حِین دوست داری بزنی زیر گوش خودتُ بگی ؛ برو بابا ، این کجا حالِ توعه؟

مامانم : شبا با رفیقات چت میکنی حرفای بد بد میزنی 🙏🏻 حرفای بد بد من و رفیقم :

با زندگی باید زندگی کرد و باهاش دوست بود، اونوقت میفهمید بهترین دوستِ شما زندگیِ .

من تو ذهنم مکالمات بیشتری دارم تا توی زندگی واقعی.

خب دیگه زندگی، خوشحال شدم این مدت باهات بودم ولی دیگه قراره باهات کات کنم . بای عزیزم بای 🤏🏻

اگر گمم کردی، کنج گوهرشاد پیدام کن .

غم،غصه،فکر،خیال، شبِ عزیز سوالات تموم شد ؟

من :

الان احساساتم داره فووران میزنه ، و منِ اصلی ی گوشه نشسته درحال عوق زده

تمام ِمن به فداٰی تمام ِتو ؛