خانوممیمزِد .
-
شب شد ؛
ماه را بوسیدهام
خیال پریشانم را شانه زدهام
گلدانهای شمعدانی را به نوازشی آرام خواباندهام
منتظرت میمانم،
تا چون هر شب
با صدای " شبت بخیر ماه من "
رویای تو را به آغوش بگیرم ..
- از تیرماه ِصفر سه
اگر سخن میان من و تو
پایان یافت و راه های وصال
قطع شدند و جدا و غریبه گشتیم ،
از نو با من آشنا شو :))
- نزار قربانی
آدمایی که بیشتر از سنشون میدونن و زودتر از سنشون پخته شدن واقعا قابلِ ستایشاند .
محبوب من !
تنها ماه نیست که شمارو دوست میدارد ؛
من هم شمارو دوست میدارم ..
محبوبِمن کجاستی ؟
آدمی به امید زنده است و تو تنها امیدِ
این اشرف مخلوقاتی هستی که از دلتنگی میمیرد .
مودم الان به پایگاه نمیخوره ،
پاشید بریم کافه سیار پشت خونمون قهوه بزنیم .
؛
دقیقا عزیزم دقیقا .
دقیقا معلومه که من صبورم ولی اشک هام تموم شده ، این مدت اینقدر بهره گرفتم که دیگه اشکی داخل کاسهی چشم هام نمونده .
من دقت کردم ، تو چی ؟
دقت کردی احساسات روی رفتار تاثیر دارن ؟
مثلا وقتی دلتنگ میشم دست خطم رنگِ غم میگیره و شبیه خطاط ها مینویسم .
وقتی گریه میکنم و ناراحتم و غمگین خوشگلتر میشم .
وقتی غم بهم سرایت میکنه ، یا وقتی که به خاطر نبودنت بهونه میارم و عصبانی میشم ، قلمم رنگ تورو میگیره ، همونقدر قشنگ میشه .
اما دقت کردی ؟
بیشتر از همه به این دقت کن ، به راحت تصمیم گرفتن وسط عصبانیت هامون .
به چشم ها ، به برقِ منعکس شدهی چشم هامون ، داخل آینه ، به خاطر فکر به تو .
به زمانی که وسط گریه یادِ اون لبخند ملیح میوفتم و لبخند میزنم ، لبخندی پر از زیبایی بابتِ خندیدنت .
حق با وجیهه است ، آدما خاصیتشون اینه که شبیه کسی بشن که دوستش دارن ، شبیه کسی که قلبشون خیلی بهشون نزدیکه .
بازیِ اسم فامیل و یادته ؟
حق با وجیهه بودن رو ثابت کرد ، زمانی که از اسم تا اشیاء شبیه هم بودیم ، از اسم قاف نوشتنتُ مکتوب کردنِ اسمِ قمر و شیعِ قلبِ پلاستیکی .
از لحاظ رفتار و اخلاق و علایق که نمیدونم ، من شبیهِ تو شدم ، یا تو منی ؟
شبیهت شدم ، یا شبیهم شدی ؟
[ مکالماتِ شبانه ]