هدایت شده از ‹عـطرنـعنـــٰـــاع› rest .
به مسیرت ادامه بده. شاید یه روز آمیگدالا از چیزهای تازه عکس بگیره، بهجای اینکه همیشه با دیدن زخمهای مشابه، خاطرات قدیمی رو جلوی چشمت بیاره.
اگر کفش ات پایت را میزد و از ترس سخن مردم پابرهنه نشدی و درد را به پایت تحمیل کردی؛ دیگر درمورد آزادی شعار نده!
𝗠𝗂𝗇𝖽 𝗈𝗏𝖾𝗋 𝗆𝖺𝗍𝗍𝖾𝗋
به یادتون بودم» پیام های ذخیره شده، کمی تنهاتر، آشنای غریب، کمی دیرتر، نمیدونم کجاست، عطر نعناع، پیش
بچه ها واقعا به یاد همتون بودم ولی اینقدر شرایط بدی بود نمیشد از چنل هاتون عکس بگیرم)