May 11
سلام علیکم
از این پس کانال "بر ساحل عبقات"، علاوه بر کانال تلگرام، در ایتا هم فعالیت میکند.
May 11
🤔 وقتی ناسخ دیوان شعر هم نمیتواند «باب علم الرسول بودن امیرالمؤمنین علیه السلام» را تحمّل کند !
♦️ «ابوزکریا جمال الدین یحیی بن یوسف الصرصري البغدادی» شاعر حنبلی مذهب قرن هفتم (متوفی 656 هـ .ق) میباشد. اگر نگاهی به دیوان او بیندازیم، در مییابیم بیشترین قصیدههایش را در مدح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم سروده است. موضوع یکی از قصاید وی، سفر به حجاز و زیارت خانه خدا و حرم نبوی است. در ابتدا از شهرهایی سخن میگوید که در مسیر بغداد به حجاز از آنها میگذرد، در ابیات ۱۴،۱۵،۱۶ این قصیده، وقتی میخواهد از شهر «کوفه» سخن بگوید، به مناسبت دو بیت در مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام ذکر میکند:
بَـعـدَ أن وَدَّعـوا الإمـامَ عَــلــيّاً
جامِـعَ الفَضلِ حائـزَ الـمَـنقَـباتِ
بابَ عِلمِ الرَّسولِ شَمسَ البرايا
والشُّجاعَ الکَـمِيَّ في الغَـزَواتِ
این قصیده در نسخ کتابخانههای: «أسعد أفندی: س» ، «أوقاف موصل: ل» ، «ظاهریه: ظ»، «آصفیه: ص» ذکر شده است.
✂️ ❗️متأسفانه با توجّه به آنچه محقّق کتاب در پاورقی گفته است بیت اخیر از نسخهی «کتابخانهی آصفیه حیدر آباد دکن: ص» حذف گردیده است. این نسخه در سال 894 هـ .ق کتابت شده است.
🔆 به احتمال بسیار زیاد این حذف و کتمان به خاطر وجود لقب «باب علم الرسول» در آن بیت بوده است و کسانی که با رویکرد برخی از علمای عامه در طول تاریخ با حدیث «أنا مَدينَةُ العِلمِ وعليٌّ بابُها» آشنا هستند، این احتمال را تأیید میکنند.
علی رغم اینکه در گذر تاریخ بزرگانی همچون حاکم نیشابوری، صلاح الدین علائی، ابن حجر عسقلانی، سیوطی، احمد غماری و ... با در نظر گرفتن همهی طرق اين حدیث تصریح به حسن بلکه صحیح بودن آن کرده و شعرا و خطبای شیعه و سنّی، بارها حضرت را با این لقب ستودهاند، با این وجود برخی دیگر از علمای عامه به شدّت سعی در تضعیف و تخریب این حدیث کرده بلکه راویان بسیاری را به خاطر نقل این حدیث تضعیف نمودهاند. (رک: عبقات الأنوار-حدیث مدینة العلم، میرحامد حسین ؛ فتح الملک العلي، أحمد الغماري)
🔶 حکایت زیر به میتواند به روشن شدن مطلب کمک کند:
«خطیب بغدادی» از «عباس بن محمد دوری» _از شاگردان محدثان بزرگی همچون احمد بن حنبل و یحیی بن مَعین_ نقل میکند که او گفت: از استادم «یحیی بن مَعین» شنیدم که او «اباصلت عبد السلام بن صالح هروی» را توثیق نمود.
با اعتراض به او گفته شد: این همان شخصی است که حدیث «أنا مَدينَةُ العِلمِ وعليٌّ بابُها» را از ابا معاویه از اعمش نقل کرده است. (یعنی نباید این شخص توثیق شود!)
یحیی بن مَعین در جواب گفت: از جان این بیچاره چه میخواهید؟! سپس یحیی به این مطلب اشاره میکند که طرق این حدیث منحصر در اباصلت نیست. (تاریخ بغداد، خطیب بغدادی ط: بشار عواد معروف، ١٢/٣٢٠)
سمعت العباس بن محمد الدوري، يقول: سمعت يحيى بن معين يوثق أبا الصلت عبد السلام بن صالح، فقلت: أو قيل له: إنه حدث عن أبي معاوية، عن الأعمش: " أنا مدينة العلم وعلي بابها ".
فقال ما تريدون من هذا المسكين؟! أليس قد حدث به محمد بن جعفر الفيدي عن أبي معاوية، هذا أو نحوه؟!
💢 از چگونگی پاسخ یحیی بن مَعین کاملا واضح است، افراد متعددی چندین بار از وى، حال این راوى را از جهت وثاقت یا جرح جویا شدند و توقع داشتند که یحیی او را به خاطر نقل این فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام جرح کند.
@mir_hamedhoseyn_110
📎 مقتل الحسین کتاب «العَلَمُ الـمَشهور في فَوائِدِ فَضلِ الأيّامِ وَالشُّهورِ»
📖 کتاب «العَلَمُ الـمَشهور في فَوائِدِ فَضلِ الأيّامِ وَالشُّهورِ» تألیف عالم برجستهی اهل سنّت در قرن ششم و هفتم هجری قمری، «ابو الخطّاب ابن دحیه کلبی ت 633 هـ» اخیراً در مغرب به چاپ رسیده است. موضوع کتاب در رابطه با وجه تسمیه، فضائل و ویژگیهای ماههای سال و برخی اتفاقات مهمی است که در آنها رخ داده است. مؤلّف ابتدا از بیان ویژگیهای ماه محرّم شروع کرده و به ماه ذی الحجة ختم نموده است.
📙 در حال حاضر هنوز متن کتاب چاپی به صورت pdf منتشر نشده و فقط به مقدمه و فهرست آن دسترسی وجود دارد.
📜هر چند تصویر بسیار بی کیفیت نسخهی خطّی این کتاب نیز که توسّط «الجامعة الإسلامية» به شماره 6016 به صورت میکروفیلم درآمده، از قبل قابل دسترسی بود که به دلیل کیفیت بسیار پایین تصاویر، تقریباً قابل استفاده نیست.
اصل این نسخه در مکتبه امام یحیی در صنعاء يمن نگه داری میشود.
🔆 با توجّه به آنچه در فهرست کتاب چاپی آمده است مؤلّف در «باب ماه محرّم» از صفحه 201 به اندازه حدودا 20 صفحه در رابطه با مقتل الحسین علیه السلام مطالبی بیان کرده است.
🔷 برخی مثل «ابن تیمیه ت 728 هـ.» در کتاب «رأس الحسین، ص 197،210» از همین فصل مقتل الحسین کتاب «العلم المشهور» مطالبی نقل کردهاند.
همچنین بخشی از آنچه «ابن دحیه» در اینباره گفته است را «ابن الوزیر صنعانی، ت 840 هـ .» در دو کتاب «العواصم والقواصم في الذب عن سنة أبي القاسم، 8/51» و با اندکی تغییر در مختصر آن « الرّوضُ الباسم في الذبِّ عن سنَّة أبي القاسم، 2/397» نقل کرده است:
قال ابن دحية: عباد الله، اعجبوا من هؤلاء الملاعين، إذ قتلوا الحسين بن فاطمة ولد رسول الله - صلى الله عليه وسلم -، ثم أكبّوا في شمالهم على شُرب شَمولِهم، تعساً لشيوخهم وكهولهم. في صلاتهم يصلون على محمدٍ وآله، ثم يمنعونه شرب نطفةٍ من الفرات وزُلاله، ويجتمعون على قتله وقتاله، ويذبحونه، ولا يستحيون من نور شيبه وجماله، أما والله إن حق رسول الله - صلى الله عليه وسلم - على أمته أن يعظّموا تراب نعل قدمه، بل تراب نعل خادمٍ من خدمه.
فليت شعري، ما اعتذار هؤلاء الأشرار في قتل هؤلاء الأخيار عند محمدٍ المختار: {يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّار} [غافر: 52] إلى قوله: وقد سلط الله عليهم المختار، فقتلهم حتى أوردهم النار.
🔶 هرچند «ابن الوزیر» فقط به نام «ابن دحیه» اکتفا نموده و نامی از کتاب به میان نیاورده، ولی از حاشیهی دو نسخه از کتاب «الروض الباسم» چنین بر میآید که این نقل ابن الوزیر از کتاب «العَلَم المشهور» است. (رک: الروض الباسم، 2/397، پاورقی 2)
🔴 عبارات بالا، به سختی با رجوع به تصویر بیکیفیت از نسخهی کتاب «العلم المشهور» یافت شد. ولی گویا ابن الوزیر، در نقل عبارت بالا، همهی آنچه ابن دحیه گفته است را نقل نکرده، زیرا آنچه از تصویر نسخه «العلم المشهور» پیداست بین کلمه «محمّد المختار» تا آیه شریفه « يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ » عبارتی دیگر وجود دارد که در آن کلمه «فاطمه» و «ثوب» به سختی به چشم میخورد و «ابن الوزیر» آن را نقل نکرده است.
@mir_hamedhoseyn_110
تصویر قسمتی از نسخه خطی کتاب «العَلَمُ المَشهور»
(بالای صفحه همان عباراتی است که ابن وزیر با اختصار نقل کرده)
میکروفیلم شماره ۶۰۱۶ الجامعة الإسلامية
@mir_hamedhoseyn_110
🤔 استاد علوم حدیث و گریه برای سفّاکان بنی امیه !
🔷 روز چهارشنبه گذشته ۵ صفر ١٤٤٢ «دکتر نور الدین عِتْر» عالم و محدّث برجستهی اهل سوریه و صاحب تأليفات و تحقیقات متعدّد در زمینهی علوم حدیث و استاد «دانشگاه دمشق» و «الجامعة الإسلامية – مدینه منوّره» و برخی دیگر از مراکز مهمّ علمی اهل سنّت از دنیا رفت.
♦️ به همین مناسبت «دکتر محمود سعید ممدوح» _که اخیراً مطلبی دربارهی او نوشتیم_ در یادداشتی در صفحهی شخصی خود در فیسبوک به نقل برخی خاطراتش با وی پرداخت.
🖌 «ممدوح» در یکی از این خاطرات میگوید: وقتی در هتل محل اقامت «عِتْر» در دبی به دیدارش رفتم با من به گرمی و احترام برخورد کرد و گفت:
"دکتر احمد نور سیف (استاد دانشگاه امام مالک در دبی) به شدت از کتاب تو (الاحتفال بمعرفة الرواة الثقات الذين ليسوا في تهذيب الکمال) نگران است. او این کتاب را به من نشان داد و در رابطه با آن با من صحبت کرد و میترسید که تو در این کتاب بعضی از صحابه را به بدی یاد کنی."
به او گفتم : "سبب این نگرانی «دکتر سیف» سخن چینی برخی از مردم است."
به من گفت: "شیخ ممدوح ! من در رابطه با تو خیلی حرفها شنیدهام. تو به برخی صحابه طعن میزنی! "
به او گفتم: " کتابم در اختیار شماست و آن را خواندهاید و خود شما گزارش داوری این رساله را فرستادهاید، آیا در آن چیزی از این قبیل مطالب یافتهاید؟ "
به من گفت: "در آنجا کلامی است که از آن خوشم نیامد! "
سپس شروع به خواندن جلد اول کتاب «الاحتفال» کردیم.
😕 به من گفت: "چرا زمانی که نام علی بن ابی طالب میآید، میگویی: "علیه السلام" و بعد از نام سایر صحابه "رضی الله عنه" میگویی؟! تو با این کار با اهل سنّت و جماعت مخالفت میکنی !
چرا بعد از ذکر نام معاویه سکوت نموده و "رضی الله عنه" برایش نمیگویی؟!
صحابه را به حال خود رها کن و با اهل سنّت و جماعت مخالفت نکن !"
😡 سپس به من گفت: "حتی یزید بن معاویه را نیز رها کن ! تو را به او چه کار ؟!
به خدا قسم به آنها کم _از دشنام و ناسزا_ نرسیده !" سپس گریه کرد !!!
من از گریهی او به شدّت تعجّب کردم ! و با خودم گفتم برای چه گریه میکند ؟!
خواستم تا پاسخ او را بدهم ولی مانعم شد و سکوت اختیار کردم...
💢 ...ثم جاء الدكتور «نور الدين العِتْر» فاستَقبَلَني بحَفاوَةٍ وَقالَ لي : الدكتور أحمد نور سَيف خائفٌ جدّاً مِن كِتابِك "الاحتفال" وهُو قابَلَني وَكَـلَّمَني عَليه وَيَخشى أن تَكونَ تَناوَلتَ بَعضَ الصَّحابَةِ فيه بِسوءٍ.
فقُلتُ له : هذا سبَبُه وِشاياتٌ مِن بَعضِ النّاسِ .
فقالَ لي: يا شيخ محمود أنا سمعتُ كلاماً كثيراً حَولَكَ ، وَأنتَ تَطعُنُ في بعض الصَّحابة.
قلتُ له : يا مولانا كتابي بين يديك وَسبق لك قراءتُه وَفضيلتُك أرسلتَ تقريرَ التحكيمِ، فَهل وجدتَ فيه شيئاً من هذا؟
فقال لي: هناك كلامٌ لَم يُعجِبني في بَحثك.
وشَرعنا في قراءة المجلّد الأوّل من "الاحتفال" وقال لي : لماذا إذا جاء ذكر عليّ بن أبي طالب تقول : "عليه السلام" ، وباقي الصحابة تترضّى عنهم ؟!
وقال لي: "أنت تخالفُ مذهبَ أهل السنّة والجماعة في ذلك!"
ثم قال لي: "إذا جاء ذكر معاوية تسكت ولا تترضّى عنه، لماذا ؟!
اتركِ الصحابةَ وشأنَهم ولا تخالفْ أهلَ السنّة والجماعة. "
ثم قال لي: "حتّی يزيد بن معاوية ما لك به ؟ اتركه! "
ثم قال لي: والله ما أوتوا من قلّة ... وبكى ...!
واستغربتُ جدّا جدّا من بُكائه ، على أيّ شيء يبكي !؟
حاولتُ مناقشته ولكنّه منعني فسكتُّ...
♦️پ.ن: تا زمانی که انگاره سازیهای بنی امیه را از اذهان برادران غیر شیعه نزدائیم، حقّ روشن و بیّن نیز برای بسیاری از آنها قابل درک نیست.
@kashani1395