صبح به ما میآموزد که باور داشته باشیم روشنائی با تاریکی معنا می یابد ...
و خوشبختی ، با عبور از سختی ها زیباست
دعا می کنم که:
نه حسرت گذشته غمگینتون کنه، و نه غم آینده نگرانتون کنه
در حال زندگی کنید و لحظه هایتان پر از آرامش باشه ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل لفرجهم
@mir_razi155
#ادبستان_نماز
فرد نماز گزار بر سجاده ای از جنس بال فرشتگان وبر مهری از جنس خاک بهشت سجده می کندوبا دانه هایی از جنس مروارید به ذکر و ثنا می پردازد و خود را با دو بال عشق و معرفت به در جات سلوک الهی می رساند. ✿⊱
#نمازاول_وقت
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@mir_razi155
🌹
نیایش صبحگاهی
🌸الهي به اذن تو، به عشق تو،
✨به ياد تو و به نام تو،
🌸در تو و با تو براي خوشنودي تو،
✨با سلامي مملو از عشق و حمد و
🌸 ثنا از خواب شبانه بيدار مي شوم
✨تا روزي از روزهاي با شكوهت را
🌸 آغاز كنم.باشد كه همواره
✨" خدا با من است" در روحم
🌸حك شود و عهدي كه با تو دارم
✨از يادم نرود، تا از شر شياطين و
🌸 نفس اماره در پناه تو باشم.
✨و چنان باشم كه تو مي خواهي
🌸نه آنطور كه من مي خواهم.
✨الهي روز و روزگارم را الهي گردان
🌸و مرا سهم خود گردان
آمیـــن 💗
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
@mir_razi155
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمدم ای شاه ، پناهم بده...
*بســــــــــم اللــــــــــه الرحمــــــــــن الرحیــــــــــم*
*✨ساعت🕗 به وقت امام هشتم✨*
مثل یک مرده که یکمرتبه جان میگیرد
دلم از بردن نامت هیجان میگیرد
قلبم از کار که افتاد به من شوک ندهید
نام سلطان که بیاید ضربان میگیرد
السلام_علیک_یاامام_رئوف
یاامام_رضاجانم✋
*اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ*
به نام، یاد و توکل بر او
سلام و تمام هستی ام😘
🔹با خانه سالمندان هماهنگ کرده بودم. کلا یک ساک داشت با یک قرآن کوچک، کمی نان روغنی، آبنات، کشمش و کمی چیزهای دیگر.
🔸گفت: مادر جون! من که چیز زیادی نمیخورم. یک گوشه هم که نشستم. نمیشه بمونم؟
دلم واسه نوههام تنگ میشه.
🔹گفتم:مادر ، دیر میشه، منتظرن.
🔸گفت: کیا منتظرن؟ اونا که منو ندیدن؛ اصلا منو نمیشناسن! آخه اونجا مادرجون، آدم دق میکنه. من که اینجا به کسی کار ندارم. اصلا دیگه حرفم نمیزنم، خوبه؟
حالا میشه بمونم؟
🔹گفتم:
آخه مادر من! شما داری آلزایمر میگیری. همه چیزو فراموش میکنی.
🔸گفت: مادر جون! قبول، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم ؛ اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترم؟!
🔹خجالت کشیدم. راست میگفت؛ همه کودکی و جوانیام و تمام عشق و مهری که نثارم کرده بود را فراموش کرده بودم. او تمام هویت و ریشه و هستیام بود.
من همه را فراموش کرده بودم.
🔸تماس گرفتم خانه سالمندان و گفتم که نمیرویم.
👈خنده ای تلخ نشست بر لبهای چروکیدهاش.
🔹ساکش را باز کردم. قرآن و نان روغنی و... همه چیزهای شیرین.
🔸آبنات را برداشت و گفت:
بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.
🔹دستهای چروکیدهاش را بوسیدم و گفتم:
مادرجون ببخش، حلالم کن، فراموش کن.
🔸اشکش را با گوشه روسریاش پاک کرد و گفت:
چی رو ببخشم مادر؟ من که چیزی یادم نمیاد.
🔹و چند دقیقه بعد، با دستهای لرزانش، موهای دخترم را شانه میکرد.
#ریشه_ها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم و بحقهم
@mir_razi155