اگر کسی به جایی رسید که به تدبیر خدا راضی بود، او مُستحقّ خوشی و آرامش است؛ چرا که میداند تدابیرِ حکیمانۀ عالمانۀ از سَرِ محبّت و اِشفاق، بر سرنوشت او حاکم است و اینطور نیست که در مقابلِ چوگانِ قضا و قدرِ کور و کَر قرار دارد و قوانینِ بیرون از شعور و حکمت، بر او حکومت میکنند!
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
انسانی که مشغول بندگی خداست، مبتلا به هَمّ نمیشود.
انسان اگر فهمید خدایی در کار است که او خداییِ خود را انجام میدهد و ما هم باید بندگی کنیم، هُموم، او را احاطه نمیکنند.
اگر دیدید یکجایی فشار به شما میآید، بدانید دارید از مسیر بندگی خارج میشوید و دارید یککاری انجام میدهید که وظیفهتان نیست!
#استاد_میرباقری
#تربیت_ولایی
☑️ @mirbaqeri_ir
خیلیوقتها، فشارهایی که به ما وارد میشود بهخاطر خیالات ماست.
آدم خیال میکند که این زمین و ماه و خورشید و اسباب دیگر، کارهای هستند!
انسان اگر از عالَم خیال عبور کرد میفهمد که همه به یدِ قدرت حضرت حق است؛ «بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضُرِّي».
#استاد_میرباقری
#تربیت_ولایی
☑️ @mirbaqeri_ir
ما اسیر شِرکهای خودمان هستیم. خیال میکنیم زمین و آسمان، ما را اداره میکنند!
با پولِ خدا، راحت راه میرویم، امّا با خودِ خدا، خیر!
جیبمان اگر پُر از پول باشد آرام میگیریم، ولی اگر خالی باشد آرام نیستیم.
عزیزی میفرمود آدمی که اهل توحید است، نه در کویر، خودش را تشنه میبیند و نه در دریا، سیراب.
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
اگر انسان فقرهای خود را نديد، #غافل است.
اگر فقرهايش را ديد و احساس کرد که خودش میتواند مشکلاتش را حل کند، #مُعجِب میشود.
اگر فقرهايش را ديد و به اسباب ارجاع داد، #مشرک میشود.
#موحّد کسی است که با خدا آرام است نه با اسباب.
توحید یعنی عبور از اسباب و رسیدن به صاحب اسباب و مسبِّبُالاسباب.
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
نقل شده که مرحوم علّامۀ طباطبایی، قرار بود شب، در منزل یکی از شاگردان، درس خصوصی برگزار کنند.
یکی از اطرافیان میگوید: «مسیر، ناهموار است و کوچهها، تاریک. ممکن است خدایناکرده زمین بخورید. اگر اجازه دهید، ما خدمت برسیم».
علّامۀ طباطبایی میفرمایند: «مگر در روز، ما بهوسیلۀ نور خورشید راه میرویم؟».
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
کسی که در مقام توحید قرار دارد، وقتی مرگش فرامیرسد، میبیند که او را از یک خانۀ خدا به خانۀ دیگرِ خدا میبرند؛ اتّفاق خاصّی نمیافتد!
ولی کسی که به اسباب، وابسته است، هنگام مرگ، درواقع، بُتهایش از او جدا میشوند؛ لذا میترسد و حق دارد که بترسد.
این ترسهای عندالموت، مربوط به شرکهای انسان است.
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
📢 نقش پیری در سلوک
💠 آیتالله میرباقری:
«خدای متعال طبق برنامه، یک امکانی را به شما میدهد و فردا هم آن را از شما میگیرد.
خدای متعال، انسان را جوان یا پیر میکند. نه #پیری بیبرنامه است و نه #جوانی.
[بهلحاظ سلوکی،] پیری هم یک نعمتی است و همه آن چیزهایی که در جوانی به دست نمیآید را در پیری میتوان به دست آورد. پیری در انسان، انکسار و عجز ایجاد میکند و انسان در این انکسار و شکستگی و عجز، میتواند خدا را پیدا کند. اگر با جوانیات نتوانستی به خدا برسی و خاشع شوی، خدای متعال همهچیز را از تو میگیرد تا دوباره خاشع شوی.
این برنامۀ خدای متعال است که چیزهایی که برای انسان بُت و حجاب شده بود را میشکند تا انسان در مقابل خدای متعال خاشع شود.»
#تربیت_ولایی
☑️ @mirbaqeri_ir
📢 نقش مرگ در سلوک
💠 آیتالله میرباقری:
«مقدار و میزان حقیقت تنزلیافته از توحید، که در وجود مقدس نبی اکرم(ص) در حیات دنیایی ایشان محقق میشود، متناسب با ظرفیت این عالَم است؛ مابقی حقایق توحیدی و معارف باید در عالم برزخ و قیامت اخذ شود.
اگر همۀ توحید در عالم دنیا جاری میشد، ضرورتی برای ورود به عالم برزخ و قیامت نبود. منزلتی از توحیدی که به نبی اکرم(ص) عطا شده، در حیات این دنیایی نبی اکرم(ص) به مؤمنین منتقل میشود، اما منزلت بالاتر آن، مربوط به عوالم دیگر حضرت، مانند موت حضرت است. بنابراین اگر کسی با نبی اکرم (ص) سیر کند، هم حیاتش و هم مماتش، حیات و ممات محمد و آل محمد(ص) خواهد شد؛ یعنی برزخش هم برزخ نبی اکرم(ص) میشود و منزلت بالاتری از توحید را که در عالم دنیا نتوانسته است از حضرت دریافت کند، در عالم موتش دریافت میکند و توحید و محبّتش به کمال میرسد.
شرط این همراهی چیست؟ شرط آن معرفتالامام است. اگر کسی به معرفتالامام برسد، به وادی نبوت نبی اکرم(ص) راه پیدا میکند و آنگاه حیات و مماتش، حیات و ممات حضرت خواهد شد و هم به توحید در عالم دنیا میرسد، هم به توحید بالاتر در عالم موت و عوالم بعدی.»
☑️ @mirbaqeri_ir
📢 یکی از جاهایی که خداوند همۀ تعلقات را یکجا از ما میگیرد، هنگام مرگ است. چرا؟ چون خدای متعال میخواهد ما خودمان را بسازیم و رشد کنیم، ما نیامدهایم که با اسباب و مخلوقات زندگی کنیم.
💠 آیتالله میرباقری:
«خدای متعال بتشکنِ خوبی است! خدای متعال در تدبیر خودش، ما را بهتدریج از بتکدهای که برای خودمان درست کردهایم بیرون میآورد و آن بتکده را ویران میکند! دلیلِ خراب کردن بتکدههای ما آن است که ما بتوانیم به خدای متعال برسیم. ما تا وقتی که به مخلوقات و اسباب و به تواناییهای خودمان اعتماد و تکیه میکنیم، با خدای متعال خیلی فاصله داریم؛ برای اینکه ما به حضور حضرت حق راه پیدا کنیم و موحّد شویم، خدای متعال دست به کار میشود و تکیهگاههای ما را میشکند؛ دست و پا میکنیم که آبرویی برای خودمان درست کنیم، اما این آبرو، اگر حجاب و مانع ما شده است، خدای متعال آن حجاب را از بین میبرد. خدا ما را برای خودش خلق کرده و این تعلقات و حجابهایی که مزاحم تقرّب هستند را قطع خواهد کرد. ما دل میبندیم، خدای متعال آن تعلقات میشکند، ما به مخلوقات تکیه میکنیم، خدای متعال تکیهگاهها را خراب میکند و فرشها را از زیر پای ما میکِشَد.
یکی از جاهایی که خداوند همۀ تعلقات را یکجا از ما میگیرد، هنگام مرگ است. البته پیش از مرگ، مُدام به ما هشدار میدهد که بر سَرِ سفرۀ دنیا ننشینید، چون سفرۀ دنیا جمعشدنی است؛ هرچه بیشتر زندگی میکنیم،کمکم شکسته میشویم و پیری بهسراغمان میآید، در یک جایی، مال دنیا را از ما میگیرد و در جای دیگر، دوست را از ما میگیرد؛ اگر هشیار نشویم، در هنگام مرگ، همۀ این تعلقات را یکجا از ما میگیرد. چرا؟ چون خدای متعال میخواهد ما خودمان را بسازیم و رشد کنیم، ما نیامدهایم که با اسباب و مخلوقات زندگی کنیم؛ مخلوقات نه کاری برای ما انجام دادهاند و نه میتوانند انجام دهند.»
☑️ @mirbaqeri_ir
📢 مرگ برای بعضی از مؤمنین، رفتن از این سفرۀ خدا به سَرِ سفرۀ دیگرِ خداست.
💠 آیتالله میرباقری:
«یکعدّهای از مؤمنین هستند که سختیها و هول و هراسِ دنیا به طرفشان نمیآید؛ در وادی امن هستند و آرامش محض دارند. اصحاب سیدالشهدا(علیه السلام) اینطور بودند. در روایت دارد وقتی ظهر عاشورا نزدیک میشد، چهرۀ حضرت برافروخته میشد؛ خیلی از اصحاب سیدالشهدا(علیهالسلام) هم اینطوری بودند؛ چهرهشان برافروختهتر میشد؛ اصلاً احساس خوف و خطر نمیکردند. سختیهای دنیا، تهدیدهای دشمن، مواجهه با مرگ و عالم برزخ و قیامت، اصلاً هراسی در این مؤمنین ایجاد نمیکند؛ در آرامش محضاند؛ یک بسمالله میگویند و پایشان را از این عالَم برمیدارند و آن طرف عالَم میگذارند. از این سفرۀ خدا میروند و در پای آن سفرۀ دیگرِ خدا مینشینند. مرگ برای این مؤمنین مثل یک پُل است.
مرحوم شیخ غلامرضای یزدی که در زمان مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، در ردۀ علما و مراجع بودند و گاهی در یزد منبر میرفتند، فرموده بودند که یکی از منبریهای یزد، روی منبر از دنیا رفت! ایشان را در خواب دیدند و پرسیدند در بالای منبر چه شد؟! فرمود من بالای منبر نشسته بودم، از انتهای مجلس، سیّدالشّهدا(علیهالسلام) فرمودند: به نزد ما میآیی؟ من از منبر پایین آمدم و رفتم و نزد ایشان رفتم.
مرگ بعضی مؤمنین اینطوری است. یک دوست عزیزی داریم که از علما و از منبریهای خوب هستند؛ پدرِ ایشان از علمای اصفهان بودند. میگفتند: پدرِ من، در دورۀ جوانی یک دوستی داشت که گاهی منزل پدر ما میآمد و با هم مأنوس بودند. من خردسال بودم. ایشان شبی به منزل پدر ما آمد و گفت امشب، شب آخر من هست. شما فردا صبح که به نماز میروید، وقتی از نماز برمیگردید سری به منزل ما بزنید و اگر کمک لازم بود، کمک کنید. پدرم پرسیدند از کجا میگویید؟ گفتند:« هفتۀ قبل برای قبض روحم آمدند، گفتم: من آماده هستم، فقط کفنم در روستا مانده است؛ اجازه بدهید بروم کفنم را بیاورم که آماده باشد. گفتند: میرویم و هفتۀ بعد برمیگردیم. امشب، شب موعودشان است». خیلی عادی نشست و برای پدر من تعریف کرد، حالاتش فرقی با شبهای دیگر نداشت. من و پدرم به نماز رفتیم. از نماز که برمیگشتیم، به منزلشان رفتیم و دیدیم عزا برپاست. پرسیدیم: چه خبر شده؟ گفتند: ایشان رفتند که برای نماز شب وضو بگیرند، همانجا رحلت کردند.
کسانی که به عهدهایشان با خدا عمل میکنند و پای عهدهایشان میایستند، هول و هراسی ندارند و به وادی امن میرسند. پس ترسها و هراسها از مخاطرات راه، بابت زیر پا گذاشتنِ عهدهاست؛ این است که انسان را ناامن میکند.»
☑️ @mirbaqeri_ir