🔻 همچنانکه ما باید به انبياءِ سلف ایمان داشته باشيم، آنها هم بشارت به نبی خاتم(ص) میدادند و از امتشان برای امیرالمؤمنین(ع) و اهلبيت(ع) میثاق میگرفتند.
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«در روايات متعددی نقل شده که هيچ پيغمبری مبعوث نشده الا به ولايت اميرالمؤمنين(ع). و همه انبیاء، امتشان را به این ولایت دعوت میکردند.
هم از خود انبياء ميثاق ولايت گرفتند و هم انبیاء مرسل، حامل این ولايت بودند؛ «إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان». مرحوم کلينی در کافی شریف، بابی راجعبه همين مطلب باز کردهاند و روايات متعددی را در این باب آوردهاند. از روايت استفاده میشود که انبياء مرسل، مکلف به ولايت بودند و حامل اين ولايتاند. شاید معنای حامل ولايت بودن اين است که هم ولايت را بهنحو اَتَمّ قبول کردند و هم مجرای ولايت در عالم هستند و میتوانند ولايت را منتقل کنند. در تشبيه، شما وقتی میخواهید جسمی را حامل يک انرژی و نيرويی قرار بدهيد، بايد نقطه مختصات خاصی داشته باشد تا بتواند اين نيرو را منتقل کند. انتقال ولايت الهيه و حامل ولايت الهيه بودن و مجرای ولايت الهيه شدن، ظرفيتی میخواهد که در انبياء مرسل هست. لذا در نقل است که پيامبران اولوالعزم بهنحو اَتَمّ و اکمل، حامل ولايتاند و میتوانند بار ولايت الهيه را بکشند، لذا صاحب شريعتاند و امتشان را هم دعوت میکنند. هيچ پيغمبری نيست که امت خودش را به رسالت رسول الله(ص) و ولايت اميرالمؤمنين(ع) دعوت نکرده باشد. در روايات، مفصل بحث شده که همه انبياء سابق به این امر بشارت میدادند و به آن دعوت ميکردند. کمااينکه در قرآن از ما خواسته شده که به انبياء سلف ایمان داشته باشيم («آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه»)، آنها هم بشارت به نبی خاتم (ص) میدادند و از امتشان برای اهلبيت(ع) میثاق میگرفتند. هيچ نبیای نيست الا اينکه مرسل به ولايت است. بنابراين، انبياء سابق هم، ميثاق ولايت از آنها گرفته شده و در عالم، حامل ولايتاند و میتوانند بار ولايت را بکشند.
اگر انبياء اولوالعزم (ع) هم به مقام اولوالعزمی رسيدند، علتش همين است که در پذيرش ولايت رسول الله(ص) و اهلبيت عصمت و طهارت(ع)، ميثاق دادند و در اين جهت، استوار و ثابتقدم بودند. ميثاق ولايت الهيه از آنها بهنحو مؤکّد گرفته شده است؛ بهخصوص در روایت آمده است که از انبياء اولوالعزم(ع) نسبت به ولايت وجود مقدس امام زمان(عج) هم ميثاق گرفته شده. چون آنها ميثاق دادند و ترديد نکردند، صاحب عزم به حساب آمدند. آیه «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»، به عزمنداشتن نسبت به ميثاق ولایت معنا شده است».
☑️ @mirbaqeri
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
🔸 «غدیر، پردهبرداری از نَبَأ ْعَظيم است. اگر انسان به آن خبر راه پيدا کرد، همه اخبار غيبی در عالم را میفهمد والا همه عالَم برای او حجاب خواهد شد».
🔸 «مهمترين فرمانی که پيامبر اسلام(ص) بعد از توحيد يا در ادامه توحيد، در طول دوران نبوتشان صادر کردهاند، فرمان غدير است».
🔸 «در خطبه غدير، اسرار ولايت بيان شده است؛ لذا توصيه میشود این خطبه را مطالعه کنيد».
TMP_d292T2_5303077080504729796.pdf
205.8K
🔺متن عربی و ترجمه فارسی خطبه غدیر
🔻در عید غدیر در هر سال، درهايی باز میشود که در غير غدير باز نمیشود.
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«واقعههای عظيم (مثل مبعث، شب قدر، عید غدیر و ...)، مثل خورشيد هستند که يک عدد بيشتر نيست ولی هر روز طلوع مجدد دارد.
در عید غدیر در هر سال، درهايی باز میشود که در غير غدير باز نمیشود؛ لذا روزه روز غدير فضيلت شصت سال روزه را دارد که اين شصت سال، مالِ سال اول نيست؛ بلکه هر سال اين روزه، اين فضيلت را دارد.
اين فضيلت، قراردادی نيست. اين ظرف، ظرف خاصی است که عبادت در آن با فضيلت بيشتری واقع میشود».
☑️ @mirbaqeri
🔻دشمنان امیرالمؤمنین(ع) «فاسقُالوُجود» هستند، اما شیعیان، فسقِ وجودی ندارند.
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«در روايات میفرمايند: نگوييد شيعيان ما فاسقاند. اگر جايی ارادهشان تخلف كرد، فاسقُالعملاند نه فاسقُالوجود؛ چون وجودشان از دايرهٔ ولايتِ ما خارج نيست و فسق وجودی ندارند. اما اعداءِ امیرالمؤمنین(ع) فاسقُالوجودند.
پس، فسقِ در عمل، غير از فسقِ در ايمان است. مؤمن، فسقِ در ايمان ندارد؛ در ايمان و در محوریترين ارادهاش، از حوزه ولايت ولیّالله خارج نيست؛ ممکن است در بعضی از ارادههای فرعیاش، از اراده ولیّالله خارج شود؛ اين خروج، جبرانشدنیست؛ چون مؤمن، تحت ولايت است و اثر ولايت الله همين است: ««يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»». معنای این آیه چیست؟ خدای متعال آنها را از ظلمات بيرون ميبرد؛ يعنی از ذنوب پاكشان میكند. ولايت الهيه، مطهِّرِ آنهاییست كه اصل ولايت را قبول دارند.»
☑️ @mirbaqeri
🔻كسی كه با ولیِّ خدا عَداوت دارد، عباداتش هم گناه و معصیت است؛ چون عباداتش خرجِ توسعهٔ ولايتِ اولياءِ طاغوت میشود.
🔻عبادتی که در جبههٔ معاويه واقع میشود، آبرویِ دروغین درست میکند و مردم را فریب میدهد و در مقابلِ ولیّالله قرار میدهد.
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«كسی كه عداوت با ولیّالله دارد، عباداتش هم معصيت است؛ عباداتش خرج توسعه ولايت اولياء طاغوت میشود، خرج طريق ضلال میشود.
👈 عبادتی که در جبهه معاويه واقع میشود، از گناه اهل معصیتی كه در جبهه معاويه نيستند، بدتر است. چرا؟ چون اين عبادت، جبهه معاویه را آبرومند میكند؛ وجهه برايش درست میكند تا مردم را فريب دهد.
مثل ابوموسی اشعری كه قاری و حافظ قرآن است و دائم ختم قرآن میكند؛ این آبرويی که به دروغ كسب كرده ـ چون همه عباداتش برای حب نفس است؛ مثل ابليس كه برای حب نفس عبادت میكرد ـ او را در مقابل ولیّالله، يك «قطب» میكند؛ بعد هم با وجود اینکه امیرالمؤمنین(ع) حاضر نيستند او را حَكَم قرار دهند، او حَكَم میشود؛ نمیگويد حضرت (ع) راضي نيستند. پیش از حکمیت هم، با انزوا و کنارهگیری میخواهد بگوید راه درست همين است كه گوشهای بنشينيم و قرآن بخوانيم و وارد جنگ اميرالمؤمنین(ع) و معاويه نشويم!»
☑️ @mirbaqeri
🌴🌴 سخنرانیهای استاد میرباقری در دهه اول محرّم
🔵 صبحها: حدود ساعت ۷:۴۵
(همراه با مداحی آقای شمس و صرف صبحانه)
آدرس: قم، خیابان دورشهر، نبش کوچه ۱۳.
🔵 شبها: بعد از نماز مغرب و عشا
آدرس: حرم مطهر حضرت معصومه(س) _شبستان.
🔵 شبها: حدود ساعت ۲۱:۳۰ الی ۲۲:۳۰
(مداحان: آقایان حیدرزاده و ایزدی)
آدرس: قم، مدرسه فیضیه، هیأت ثارالله.
بر نِی، سرِ حسین بهدستِ سوارهای
گاهی کند به محملِ زینب نظارهای
آنجا نشسته، غمزده، طفلی سهساله است
رنگِ پریدهاش ز غمِ دل، اشارهای
ترسان گرفته دامنِ زینب که: عمهجان!
دریایِ غم مگر که ندارد کنارهای؟!
از آفتاب، لالهصفت چهره سوخته
داغِ دلش مگو که ندارد شمارهای
نیلی رُخَش ز سیلی و پایَش پُر آبله
مجروح، گوش او ز پِیِ گوشوارهای
از گریهاش کبابْ دلِ همرهانِ او
هر گفتهاش ز آتشِ حسرت، شرارهای
محملْ تکان چو میدهدش، یاد میکند
از خیمهای و کودکی و گاهوارهای
تابِ سفر ندارد و راه است بس دراز
خوانَد به گریهْ عمهٔ خود را که چارهای
دل نیست آن دلی که نسوزد به حالِ او
دارد شرف به سنگدلان، سنگِ خارهای
دخت شَهی که کار دو عالم بهدستِ اوست
آوَخ اسیر شد به کف هیچکارهای
زان دم که آفتابِ امامت غروب کرد
گردد رقیه از پی او چون ستارهای
آمد سرِ حسین، "حسان"، پا به پای او
زان دم که شد جدا ز تنِ پارهپارهای
(حبیبالله چایچیان)