دربارهٔ امام عسکری، علیه السلام .mp3
1.78M
🔊 استاد میرباقری | قطعه صوتی درباره فعالیتهای امام حسن عسکری، علیهالسلام
🔍 شیعه به «امامِ خردسال» امتحان شد. امام عسکری، علیه السلام، زمینه را در جامعه شیعه برای پذیرش «امامِ غائب» آماده کردند.
☑️ @mirbaqeri_ir
در محضر آیتالله میرباقری
در شب شهادت امام عسکری (ع) .mp3
23.94M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب شهادت امام حسن عسکری، علیهالسلام، در هیئت رزمندگان اسلام، ۱۳۹۸/۸/۱۴
☑️ @mirbaqeri_ir
هدایت شده از 🌠 مواعظ اخلاقی
💥 برنامهریزی کنید که از میان پنجاه هزار طلبۀ حوزه قم، اقلاً سی هزار نفر، هر شب نماز شب بخوانند.
🌠 توصیههای اخلاقی «امام خامنهای» به طلاب و حوزویان
🔹 من از بزرگان حوزه خواهش میكنم درس #اخلاق و تهذیب را براى جوانان مستعد، روشن و نورانى - كه در این حوزه فراوان هستند - جدّى بگیرند.
🔹 برنامهریزی کنید که از میان پنجاه هزار طلبه حوزه قم – حالا با حذف یک عده خیلی پایینترها و یک عده خیلی پیرترها – اقلا سی هزار تاشان هر شب #نماز_شب بخوانند. اگر این شد، به نظر من حوزه از جهت اخلاقی راه میافتد.
🔹 در همين قم، مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى، مرحوم علامه طباطبائى، مرحوم آقاى #بهجت، مرحوم آقاى #بهاءالدينى (رضوان اللَّه تعالى عليهم) قلههاى تهذيب در حوزه بودند. رفتار اينها، شناخت زندگى اينها، حرفهاى اينها، خودش يكى از شفابخشترين چيزهائى است كه میتواند انسان را آرام كند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنائى بدهد، دلها را نورانى كند.
🔹 #نافله بخوانید، قرآن بخوانید، #نماز_اول_وقت بخوانید که این سه چیز برای طلبه واجب است. نمیخواهم بگویم که واجب شرعی است؛ واجب وظیفهای و شغلی است. طلبهای که با #قران انس نداشته باشد، طلبهای که اهل نافله نباشد، طلبهای که نمازش را آخر وقت بگذارد، چیز مهمی کسر دارد.
🔹 من توصيه به خشوع و ذكر و تقوا و سعى براى تقرب الىاللَّه را براى طلاب واجبتر میدانم تا توصيه به علم، كه مايه اصلى كارشان علم است. اگر علم باشد، تقوا نباشد، اين علم میشود بىفايده، گاهى هم مضر.
ytre.ir/vV5
#روزی_یک_موعظه ↙️
✅ https://eitaa.com/Mavaaez
🔹 چند نکته دربارۀ ضرورت «نظام فکری اسلامی»
(مقدمتاً نکتهای از رهبر معظم انقلاب اسلامی)
⬇️⬇️
⚡️⚡️ مسائل فکری اسلام باید بهصورت پیوسته و بهعنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد.
🔵 حضرت آیتالله خامنهای (مدظله) در کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن»:
«طرح اسلام بهصورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یک آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها، یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است.
مباحثات و تحقیقات اسلامی، پیشازاین بهطور غالب، فاقد این دو ویژگیِ بس مهم بوده و ازاینرو، در مقایسه اسلام با مکاتب و مسالک اجتماعی این روزگار، باحثان و جویندگان را چندانکه شاید و باید، به نتیجه ثمربخش و قضاوت قاطع نرسانیده است؛ یعنی از اینکه بتواند مجموعاً طرح و نقشه یک آیین متحدالاجزا و متماسک را ارائه دهد و نسبت آن را با مکتبها و آیینهای دیگر مشخص سازد، عاجز مانده است. بهعلاوه، چون عموماً بحثها ذهنی و دور از حیطه تأثیر عملی و عینی و مخصوصاً اجتماعی، انجام گرفته، بیش از معرفتی ذهنی به بار نیاورده و نسبت به زندگی جمعی انسانها، علیالخصوص نسبت به تعیین شکل و قواره جامعه، تعهد و تکلیف و حتی نظریه روشن و مشخصی را ارائه نداده است.
سخن دیگر آنکه قرآن ـ سند قاطع و تردیدناپذیر اسلام ـ در بیشترین موارد، سهمی در روشنگری و راهگشایی نیافته و بهجای آن، دقتها و تعمقات شبهعقلی یا روایات و منقولات ظنی ـ و گاه با اعتباری بیشتر ـ میداندار و مسئول شناخته شده و بالنتیجه، تفکرات اعتقادی جدا از قرآن و بیاعتنا به آن، نشو و نما یافته و شکلگرفته است.
شاید همین بیارتباطی و بیاعتنایی یا احساس بینیازی یا نومیدی از امکان استفادههای صحیح - که هر یک بهنوبه خود، معلول عوامل خاص است - موجب آن گشته که تدبر در آیات قرآن، جای خود را به قرائت و تلاوتی سطحی و سرسری و فاقد نتیجه و ثواب دنیوی و یکسره برای پاداش و جزای اخروی داده و کتاب کریم الهی دستمایه عوامیها و عوامفریبیها بشود.
با توجه به این واقعیت، میتوان بهطور خلاصه سه خصوصیت مهم را در بحثها و گزارشهای فکری اسلامی، ضرورتی دانست که تخلف از آن، شایسته متفکران آگاه و مسئول این روزگار نیست:
نخست آنکه معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و - همچون همه مکاتب اجتماعی - ناظر به تکالیف عملی و بهویژه زندگی اجتماعی باشد و هر یک از مباحث نظری، از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه میدهد، مورد بررسی و تأمل و تحقیق قرار گیرد. مسائل فکری اسلام بهعنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد.
دیگر آنکه مسائل فکری اسلام، بهصورت پیوسته و بهعنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک بهلحاظ آنکه جزئی از مجموعه دین و عنصری از این مرکب و استوانهای در این بنای استوار است و با دیگر اجزا و عناصر، همآهنگ و مرتبط است - و نه جدا و بیارتباط با دیگر اجزا - بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول، طرح کلی و همهجانبهای از دین، بهصورت یک ایدئولوژی کامل و بیابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبُعدی انسان، استنتاج شود.
دیگر آنکه در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقهها و نظرهای شخصی یا اندوختههای ذهن و فکر اینوآن… تا حاصل کاوش و تحقیق، بهراستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن.
برای برآمدن این منظور، قرآن کاملترین و موثقترین سندی است که میتوان به آن متکی شد که: «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست» و «در آن، مایه روشنگری هر چیز هست» و البته در پرتو تدبیری ژرف پیما که خود، ما را به آن فرمان داده است...»
منبع: مقدمۀ کتابِ «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن»، نشر صهبا
☑️ @mirbaqeri_ir
🔻 نُخبهای مثل «شهید تهرانیمقدم»، متفاوت است با متخصصی که به غرب میرود و دانش خود را در اختیارِ نظام سلطه قرار میدهد.
🔻 نخبگانِ بصير، هيچگاه نُخبگیِ خود را در اختيارِ نظام سلطه قرار نمیدهند.
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«جوانی که دانش خودش را در ميدان اسلام بهکار میبرد و تا پای شهادت نيز ايستادگی میکند و موازنهٔ قدرت را به نفع اسلام تغيير میدهد و دستور «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» را اجرا میکند و در نتيجه در دل دشمن، ترس میاندازد _ مثل شهيد تهرانیمقدم که در جهت توليد و به نتيجه رسيدن سلاحهای موشکی و موشکهای دوربُرد ما ايستادگی میکند و حتی جان خود را در اين مسير تقديم میکند _ بسيار متفاوت است با کسی که همين دانش را به اروپا میبرد و با اين استدلال که "علم، جهانی است" در آنجا خدمت میکند. چنين کسی بصيرت ندارد و اين ميدان درگيری را نمیشناسد و نمیفهمد؛ بلکه سرمايهٔ علمیاش را در خدمت دشمن اسلام قرار میدهد و اين بسيار خطرناک است.
اگر در حال حاضر، غرب بر دنيا تسلط پيدا کرده است علتش اين است که با جمع کردن نخبگان ملتهای مختلف و سرمايه علمی آنان، بر جهان حکومت میکند. اين نخبگان اگر بصيرت داشته باشند هيچگاه نخبگی خود را در اختيار نظام سلطه قرار نمیدهند.» ۹۳/۲/۱۸
☑️ @mirbaqeri_ir
در محضر آیتالله میرباقری
🔹 چند نکته دربارۀ ضرورت «نظام فکری اسلامی» (مقدمتاً نکتهای از رهبر معظم انقلاب اسلامی) ⬇️⬇️
⚡️⚡️ «نظام فکری»، مبدأِ هماهنگ شدنِ عملكرد و موضعگيريهای فردی و اجتماعی
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
"«نظام فكری» _ چه در فرد و چه در جامعه _ منظومه هماهنگ از اطلاعات است كه اين منظومه، گرچه به عرصههاي مختلف ميپردازد و داراي تنوع و كثرت و گستردگي است، اما از ارتباط منسجم و هماهنگی برخوردار است؛ بهطوري كه همه اجزای آن مكمل و مؤيد همديگر هستند، نه اينكه متناقض و غيرمرتبط با هم باشند.
نظام فكري، نظامي است كه منظومه فكری فرد را شكل ميدهد و در جامعه، فرهنگ اجتماعي را سامان ميبخشد.
اگر شما فرهنگ را در جامعه، واسطۀ سياست و اقتصاد بدانيد، طبعاً در صورتی عملكرد و موضعگيريهاي عيني يك جامعه در ابعاد مختلف هماهنگ ميشود كه نظام فكریِ جامعه هماهنگ گردد. در فرد هم همينگونه است؛ يعني در صورتي موضعگيريهاي او هماهنگ ميشود كه منظومه فكري هماهنگي داشته باشد."
☑️ @mirbaqeri_ir
🔴 چند نکته از پُستهای سابق دربارۀ «نظام فکری»
🔹 ناشران باید یک «نظام فکری» به جامعه بدهند، نه اندیشههای از هم جدا و بستههای از هم گسسته. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/1928
🔹 اگر به جوان امروز «نظام فکری» ندهیم، از هجوم فرهنگیِ دشمن منفعل خواهد شد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/661
🔹 نظام فکری باید رابطه اعتقادات شیعی را با همه عرصههای زندگی مشخص کند. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/106
🔹 برای هماهنگسازیِ تحقیقاتِ «حوزوی» و «دانشگاهی» و «اجرایی»، نیازمندِ «مدیریتِ شبكهای» هستیم. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/554
☑️ @mirbaqeri_ir
🔵 گفتاری دربارۀ «بایستههای نظام اعتقادی اسلامی»
۱) نظاممند بودن؛ ۲) حداکثری بودن؛ ۳) اجتماعی بودن؛ ۴) فطری بودن. ↙️
https://b2n.ir/354019
⚡️⚡️ ما بايد اعتقادات خودمان را ارتقاء ببخشيم و رابطهاش را با حيات اجتماعي تبيين كنيم.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«اگر بخواهيم فرهنگ اجتماعي را بازسازي كنيم به طوري كه بستر حكومت ديني باشد، بهناچار بايد در اعتقادات ديني خودمان بازنگري بكنيم و اين اعتقادات را بازسازي كنيم. البته اعتقادي كه ما نسبت به اصول و بنيادهاي ديني خودمان داريم و در حوزۀ علم كلام يا عرفان يا فلسفه بحث شده، باطل نيستند، اما بحث اين است كه واحد مطالعۀ آنها واحد جامعه و تاريخ نيست و ما براي ايجاد حكومت ديني كه بر بستر فرهنگ اسلام جاري بشود و مديريت اجتماعي را مبتني بر اسلام برنامهريزي كند نياز به يك اعتقاداتي داريم كه آن اعتقادات، واحد مطالعهاش، جامعه و تاريخ باشد.
در غرب هم اين دو اتفاق افتاده، يكي اينكه واقعاً اعتقادات ديني را سعي كردند كاهش بدهند به حدّي كه منحصر در حوزۀ زندگي خصوصي شود و ارتباطش را با زندگي اجتماعي قطع كند و عقلانيّت سكولاري هم كه براي اداره جامعه ايجاد كردند واحد مطالعهاش را از فرد به جامعه و تاريخ تسرّي دادند. ما هم طبيعتاً بايد اين كار را انجام بدهيم.
ما باید اعتقادات دينيمان را گسترش بدهيم. فرضاً شما متديّنين را ببينيد که در امور ماليشان چطور عمل ميكنند؟ حساب سال دارد، در حلال و حرامش دقت ميكند، گاهي بدهيهاي شرعياش را سالي دو بار ميپردازد ولي همين آدم وقتي ميخواهد يك شركتي بزند، يك كارخانهاي بزند، و قراردادي ببندد، اين محاسبه را نميكند كه اين تجارتي كه انجام ميدهد سرانجام اقتدار اقتصاد اسلام با آن واقع ميشود و يا اقتصادهاي بيگانه. این امر، داخل در محاسبهاش نيست، معنايش اين است كه فرهنگ دينداري ما ظرفيت محاسبهای در اين مقياس ندارد؛ لذا بايد كلاسه فرهنگ دينداري ما ارتقاء پيدا كند، به طوري كه بتوانند رابطه اعتقادات خودشان را با موضعگيريهاي اجتماعيشان (در حوزه سياست، فرهنگ، اقتصاد و امثال اينها) بفهمند، نه با موضعگيريهاي زندگي خصوصي و فرديشان.
يكي از كارهايي كه ماركسيستها ميكردند اين بود كه رابطۀ بين ايدئولوژي خودشان با موضعگيري اجتماعي را به شدت تبيين ميكردند؛ لذا كسي كه آن ايدئولوژي را انتخاب ميكرد در مواضعش _ در معاشرت و رفت و آمد و كاركردنش _ تأثير ميگذاشت. فرضاً اگر ميخواست كار كند، نميرفت در كارخانۀ بنز كار كند، بلكه در كارخانه لوكوموتيوسازي مشغول به كار ميشد؛ ميگفت این براي طبقه كارگر كار ميكند و آن براي طبقه سرمايهدار. اين معنايش اين است كه رابطهي اعتقادات خودش و نگاه تاريخي اجتماعي خودش را با عمل اجتماعياش ميديد. اين [مطلب] را شما در حوزۀ فرهنگ اسلامي بايد بازتوليد كنيد به طوري كه رابطۀ بين رفتار اجتماعيِ ما با فرهنگ مذهب كاملاً تبيين بشود.
امروز اینطور نیست که فرهنگ عمومي جامعه يا حتي فرهنگ تخصصي جامعه مبتني بر آن شكل بگيرد كه بگويند باید این اقتصاد را مبتني بر نفي سَبيل طراحي كنید؛ يعني به شما بگويند این ارزش را در دانش اقتصاد چطوري جاري ميكنيد؟
بنابراين، ما بايد اعتقادات خودمان را اول ارتقاء ببخشيم و بعد رابطهاش را با حيات اجتماعي تبيين كنيم. براي اينكه ارتباطش با حيات اجتماعي تبيين و مدوّن بشود، طبيعتاً بايد عقلانيت تخصصي جامعه هم تحت تأثير اين فرهنگ شكل بگيرد و الا اگر عقلانيت تخصصي جامعه كه موضعگيريهاي علمي جامعه را معيّن ميكند، ارتباطي به اين فرهنگ نداشته باشد طبيعتاً موضعگيريهاي اجتماعي بريدهاي از فرهنگ مذهب واقع خواهد شد.»
☑️ @mirbaqeri_ir