eitaa logo
تبلیغ نویس و کار آفرین/میرغیاثی
1.6هزار دنبال‌کننده
69 عکس
17 ویدیو
1 فایل
هدف ما این که بتونیم با استفاده از روانشناسی نفوذ، قوی ترین و بهترین تکنیک های تبلیغات و تبلیغ نویسی روز دنیا رو به شما عزیزان منتقل کنیم تبلیغ نویسی کاریزما متقاعدسازی نفوذ ترغیب واغوا تهیه دوره https://mirghiasi.ir/تبلیغ-نویسی ادمین @mirghiasii
مشاهده در ایتا
دانلود
ویدیو بالای صحبت های یکی از موفق‌ترین سخنرانان انگیزشی دنیا بود، در مورد تسلیم نشدن ریسک و از همه مهتر صبر صحبت میکرد چند روز پیش داشتم صحبتهای برنارد آرنولت صاحب برند لویی ویتون رو گوش میکردم ، که با توجه به آپدیت شدن net worth ها تبدیل به ثروتمند ترین آدم دنیا شد و رتبه اول رو بدست آورد تو حرفاش می‌گفت ، یه چیزی که همچنان حس میکنم بهش نیاز دارم و هنوزم نتونستم توش اینقدر قوی بشم صبره ، دقیقا نقطه مقابل حرص
یه سر به اینستاگرامتون بزنید ببینید روزانه چقدر بهتون حرص تزریق میشه
جامعه پراز جوونای شده که ده سال هست که دارن تلاش میکنن راه ده ساله رو یک ساله برن و بعد از ده سال هیچی به هیچی ، ولی هیچوقت تصمیم نگرفتن، یک راه ده ساله رو برن و هر سال از یه مقدار نتیجه ای که بدست میارن لذت ببرن
حرص ذهن رو فلج می‌کنه و باعث میشه به خاطر توقع بی ربط و زیادی که از خودمون داریم و عجله ، کار کردن اقدام کردن و حرکت کردن رو از خودمون بگیریم و قدرت و تمرکز نداشته باشیم و تبدیل بشیم به یک آدم بی اراده و سرزنش گر و در عین حال فکر کنیم این عجله و حرص به ما کمک می‌کنه
و از یک طرف نتایج زندگی : با آرامش تمرکز و صبر اتفاق میفته و ما میتونیم اون راننده فرمول یک باشیم که می‌تونه حتی میلیمترها تکون خوردن فرمونش رو حس بکنه و یک فرد چیره توی کار ، یادگیری ، روابط و هر چیز دیگه ای باشه ، به شرطی که بتونیم صبر رو با حس جابجا کنیم و آرامش احساس خوب و نتایج رو بدست بیاریم
تا اینجا صحبتام مفیده بوده؟
پس اینطوری شد: اگر می‌خوام به یک دستاوردی برسم ، با حرص نداشتن و درک کردن صبر میتونم شفاف تر فکر کنم و الکی گرد و خاک بلند نکنم دور خودم که چشمام نبینه : کیفیت عملم رو بالا ببرم و از همون عملم لذت ببرم ؛ تمرکز داشته باشم ؛ و همینطور با احساس خوب جلو برم جلو به جای خشم و عجله پس عمل با کیفیت ، با حال خوب، با آرامش و شفافیت میشه علت و نتیجه ای که دنبالش بودم و میخواستمش میشه معلول و از هر دو لذت میبرم
به خاطر همین میگم تو دنبال پروانه نکن باغچت رو خوشگل کن پروانه خودش میاد
از این متن جادوی نهایت استفاده رو ببرید اطمینان می‌دهد! شما را در برابر وعده های شکسته شده و انسدادهای مادی محافظت کند ، او با تمام قدرت خویش ، ارواح فریب کار و بدخواه را بدرقه خواهد کرد. این یک نمونه بسیار ممتاز از متن های تبلیغ نویسی هست که با فراست و هوش بسیار بالای نگاشته شده است. از این متن جادوی نهایت استفاده را ببرید برای هر شغلی ، برای هر فعالیتی که تصور می کنید ، متون ویژه و بسیار موثری تبلیغاتی وجود دارد . برای متاثر کردن مخاطبین تون باید از تیترها و متن های تبلیغ نویسی شده استفاده بکنین ، در غیر این صورت هیچ یک از اهداف تبلیغاتی تون به نتیجه نخواد رسید با احترام سید روح اله میرغیاثی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزشمندترین راز تبلیغ نویسی💰 💥راز سوم تبلیغ نویسی : مردم بدون دلیل قوی،خرید نمی کنند💥جیم ادواردز ✔️این رازی است است که از همه سریعتر زندگیتان را تغییر می دهد. ✔️روی مغزتان حک کنید و تکرار کنید "مردم ، بدون داشتن دلیل خرید نمی کنند" ✔️از عمارت یار استقبال شد چون یک وجه متمایز 💜ارائه کرد. کسب و کار شماهم اگر گاو بنفش دارد مارو خبر کنید 💥تجربه صبحانه در عمارت یار تیرماه ۱۴۰۱ : سفارش من : صبحانه انگلیسی ۱۷۰ چایی : هر لیوان ۲۵ مالیات : حدودا ۱۰ درصد فاکتور 💥 نقد و بررسی ⭐️⭐️⭐️⭐️ ++ ✔️کیفیت صبحانه عالی. جمعه رفتم که خیلی شلوغ بود،قبلش رزرو کنید. __ ✔️نسبت به گرفتن مالیات از مشتری نقد دارم به همین دلیل در سایت ،از ۵ ستاره ۴ دادم ✔️برای تبلیغات ، بازاریابی و فروش روی کمک ما حساب کنید
درآمد کپی رایتر یا تبلیغ نویس در ایران چقدر است؟ بله، شما می‌­توانید در حرفه کپی ­رایتینگ درآمد بالایی کسب کنید. درآمد کپی رایترهای حرفه‌ای در ایران به +10 میلیون تومان و برای برخی از متخصصین به بالای 50 میلیون تومان هم میرسد. البته درآمد شما به زمان و تلاشی که در کار خود صرف می­کنید بستگی دارد. اگر می­خواهید یک کپی­ رایتر با درآمد بالا شوید، در کنار حرفه خود باید به منظور پیشرفت و به روز رسانی مقدار مطالعه خود را بیشتر کنید. چرا که این روزها موفقیت و پیشرفت در تفاوت و به روز شدن خلاصه می­شود. با این حال اگر نمی­‌خواهید یک کپی­‌رایتر تمام وقت شوید، می­‌توانید با خلاقیت خود  کسب درآمد کنید. مقدار درآمد شما به مقدار کارتان بستگی دارد. به عجوبه ای در تبلیغ نویسی تبدیل شو 👇👇👇 https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کلیپ روز 👑 دليل موفقيت چيست؟ هوش بالا؟ خوش شانسي؟ در كليپ فوق ٨ راز موفقيت را ببينيد https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
تبلیغ نویسی علم متقاعدسازی نوشتاری دنیای کسب و کار دنیای شلوغی است.  اگر می‌خواهید کسب‌وکارتان متمایز شود و بر بازار تسلط داشته باشد، پیام و و شعار تبلیغاتی شما باید به‌دقت ساخته شود که مخاطبانتان را درگیر کند، ارتباط برقرار کند و متقاعد کند .  و این دقیقا همان چیزی است که یک تبلیغ نویس برای کسب و کار شما انجام می دهد، زیرا … مهمترین مهارت تبیغ نویسها جلب توجه هست ًَ                          چشم ها رو به سمت شما خیره می کند، آن‌ها را جذب می‌کند و کسب‌وکار شما را رونق می دهد تبلیغ نویس مخاطبان شما را درگیر میکند داستان شما را با اشتیاق بازگو می کند، خواننده را مجذوب خود می کند و با آنها ارتباط برقرار می کند و اعتماد و اقتداری را ایجاد می کند که بازدیدکنندگان معمولی را به طرفداران متعصب و مشتریان تکراری وفادار تبدیل می کند. سپس محصولات یا خدمات  شما را به  رویاها و خواسته‌های مردم گره می‌زند و میل شدید به خرید ایجاد میکند به طور خلاصه: اگر می خواهید ، فروش و سود بیشتری داشته باشید … نیاز به تبلیغ نویس داری سید روح اله میرغیاثی https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
چرا آنقدری که باید پول در نمی آورم؟ 👇👇👇
تا به حال این سوال را از خودت پرسیدی که چرا آنقدری که باید پول در نمی آورم؟ تو تنها کسی نیستی که به این سوال را از خودش می پرسد. آدم های زیادی آن بیرون هستند که این سوال را از خودشان می پرسند. جواب ها بصورت کلی به هفت دسته تقسیم می شوند: دسته اول: کسایی که توهم توطئه دارند و می گویند ایلومیناتی ها و فرماسون ها جلوی پول درآوردن ما را گرفتند. دسته دوم: آنتی دولت ها، دولت دلار را گرون می کنه ما هر چی در میاریم میشه پشم. دیده شده یک روز یک دسته اولی به دسته دومی میرسه و سریع به این نتیجه می رسند که دولت هم ایلومیناتی هست. اما یک خبر خوب و پولساز برای این دو دسته دارم. ایلومیناتی ها و فرماسون ها دنبال شما هستند تا با صرف میلیون ها دلار از آنها بپرسند: ما که یک تشکیلات سری هستیم. شما چطور از کنج خانه تان متوجه اهداف و رازها و افراد ما شدید؟ دسته سوم: کسایی که بشدت شریف هستند و می گویند چون شریف هستیم پول در نمی آوریم. فقط سوالی که مطرح است این است که چطور در بی پولی، شرافت را پیدا کردند؟ دسته چهارم: خواستگار زدا های محصل هستند. این دسته تصور می کنند پول به خواستگاری آن ها آمده است به همین خاطر ناز می کنند و می گویند: نه مرسی، ما قصد ادامه تحصیل داریم. دسته پنجم: ما خوبیم بقیه دزد و کلاهبردار هستند. این دسته اگر سایکوپت(psychopath) و سوسیاپت(sociopath) نباشند حتما اختلال شخصیت پارانویید را دارند. چون فقط این دسته از بیماران هستند که می توانند به این نتیجه برسند که “من خوبم، تو بدی” دسته ششم: منتظران هستند. این دسته کلا منتظر هستند تا کسی بیاید و آن ها خوشبخت کند. اما نمی دانند هیچ شاهزاده سوار بر اسب سفیدی قرار نیست بیاید و آن ها را خوشبخت کند. اونی که منتظرش هستند اسب سوار بر شاهزاده سفید هست که به محض اینکه وارد زندگی شان می شود مثل اسب لگد می زند. دسته هفتم: کسانی هستند که نمی دانند و دنبال پیدا کردن پاسخ هستند. اگر جز دسته هفتم هستی اجازه بده دلیل را بهت بگویم. عزیزم مادامی که غیر قابل جایگزین شدن نشده باشی همیشه مشکل مالی خواهی داشت. چون افرادی که قابلیت جایگزین شدن دارند را سریع جایگزین می کنند. هیچکس حاضر نیست پول را با یک فرد جایگزین شونده، جایگزین کند. اگر تو کارمند، کارگر باشی که سریع با کارمند و کارگر دیگر تو را جایگزین می کنند پس هیچوقت نمی تواند صدایت دربیاید و بگویی لطفا به من پول بیشتری بدهید. اگر کارآفرین هستی و دائما در حال اثبات کردن خودت هستی که چرا بهتر از رقیبت هستی باید بدانی جایگزین پذیر هستی و گرنه هیچگاه این سوال از تو پرسیده نمی شد. https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
هیرو.mp3
21.4M
مدل کسب و کار ابر قهرمان (هیرو) چطور بیزینسمون به مانند ابرقهرمان تو هر شرایطی باقی بمونه و حتی نجات بخش بقیه کسب و کارها هم بشه
✍️ چرا احمق ها موفق تر از باهوش ها هستند: باهوش ها به ما از بچگی گفتند باید باهوش باشیم تو مثل خودشان موفق شویم. اما با این حال نمی دانم چرا احمق ها به جای باهوش ها موفق می شوند؟ باهوش ها همیشه طبق چارچوب ها و قوانین مشخصی رفتار می کنند به همین خاطر مورد پسند جامعه هستند. اما جامعه احمق ها را دوست ندارد چرا که احمق ها نمی خواهند همان مسیر باهوش ها را طی کنند. باهوش ها می دانند باید همرنگ جماعت دیگر باهوش ها شوند تا رسوا نشوند اما احمق ها از رسوا شدن ترسی ندارند. پس باهوش ها با دست احمق ها را نشان می دهند و احمق ها بیشتر دیده می شوند. بعد از اینکه احمق ها معروف شدند باهوش ها از هشتگ استفاده می کنند. باهوش ها همیشه می دانند چطور باید مانند باهوش های دیگر رفتار و صحبت کنند اما احمق ها طفلکی این را نمی دانند. یکی از معروف ترین احمق هایی که می شناسم، ست گادین نویسنده گاو بنفش است. ست گادین واقعا احمق است که می تواند به همه بگوید تو یک گاو هستی و برای اینکه برنده شوی باید مانند یک گاو بنفس، متفاوت دیده شوی. باهوش با خواندن این کتاب خوشحال می شوند و آن را به باهوش های دیگر نیز توصیه می کنند تا آن ها هم بتوانند گاو بنفش باشند. اما باهوش ها فقط می توانند گاو باشند چون بنفش بودن کار احمق هاست که خلاف جهت آب شنا می کنند. خاویر کرمنت یک احمق به تمام معناست چرا که سعی کرد به همه ثابت کند هم خودشان بیشعور هستند هم هفت جد آباداشان. باهوش ها خوشحال شدند و کتاب بیشعوری را تا جلد سوم خریدند و به باهوش های دیگر نیز آن را هدیه دادند. باهوش ها می دانند باید چطور مدرک تحصیلی بهتری بدست بیاورند تا سریع تر در شرکت یک احمق استخدام شوند. باهوش ها می دانند پول چرک کف دست است به همین خاطر سعی می کنند شدیدتر برای ریئس احمق شان کار کنند تا تمام چرک هایشان را به ریئس احمق شان بدهند. باهوش ها می دانند موفقیت در گرو استخدام شدن در یک شرکت خوب است اما احمق ها فقط بلد هستند شرکت ها را تاسیس کنند. باهوش ها با زیرکی و ذکاوت خود همیشه سعی می کنند صفات خوب و با کلاسی برای خود انتخاب کنند تا در نظر دیگر باهوشان باهوش تر به نظر برسند اما احمق ها اهمیتی نمی دهند باهوش ها درباره آنان چطور فکر می کنند. البته اهمیتی هم نمی دهند احمق های دیگر درباره آنان چطور فکر می کنند چون در واقعیت احمق ها اصلا درباره همدیگر فکر نمی کنند چرا که کارهای مهمتری در زندگی برای انجام دادن دارند. احمق ها بعضی وقت ها کارهای واقعا احمقانه ای انجام می دهند مثلا گاهی جنگ درست می کنند اما احمقانه تر از آن این است که تصمیم می گیرند باهوش ها سربازان آن جنگ باشند. احمق ها جنگ جهانی دوم را به راه انداختند اما باهوش ها مردند. احمق ها تیم های فوتبال را می سازند اما باهوش ها برای تیم هوادار پول خرج میکنند. احمق ها عمل می کنند اما باهوش ها نقد می کنند. احمق ها بیشتر عمل می کنند اما باهوش بیشتر فکر می کنند. میرغیاثی https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
چطور در کمتر از 60 دقیقه در وب تبلیغی بنویسیم که دیوانه وار بفروشد تبلیغ نویسی در وب دقیقا مانند نوشتن تبلیغ برای بزرگترین بیلبورد شهر است. بسیاری از افراد تصور می کنند تبلیغ نویسی در وب کم هزینه تر از تبلیغ نویسی بیلبورد است و این طرز فکر تبدیل به بزرگترین شکست زندگی شان خواهد شد. تبلیغ نویسی در وب تعیین کننده این است که محصول تو بیشتر فروش می رود یا محصول رقیبت. تعیین کننده این است که تو زندگی بهتری خواهی داشت یا رقیبت. بهترین فیلمی که دیدی یا رمانی که خوانده ای را به یاد بیاور. در طول داستان ذهنت به طور کامل درگیر کارکتر ها و فضای داستان بود. تک تک ثانیه هایی که تجربه می کردی با مابقی زندگی ات فرق می کردند. چرا؟ چون در حال تجربه کردن داستان فوق العاده ای بودی. تبلیغ نویسی در وب هم دقیقا همین است. خلق داستانی بی نظیر از تجربه قبل و بعد از استفاده از محصول یا خدمات تا زمانی که مخاطب از محصولت استفاده نکرده باشد طبیعی است که هیچ شناختی نسبت به آن ندارد. دقیقا مانند زمانی که یک دی وی دی فیلم را می خری تا زمانی که آن را در دستگاه پخش نگذاشته باشی نمی دانی چه داستانی و یا چه احساساتی در انتظار تو است. ذهنت به خاطر جامعه و شرایط زندگی ای که داری مسموم شده است. با این ذهن تقریبا یک کمله هم نمی توانی بنویسی. اما من می خواهم در این مقاله یاد بگیری که چطور باید یک تبلیغ نویسی افسانه ای باشی. اما قبل از اینکه بتوانم یاد دهم لازم است در سفری چند دقیقه ای را با هم داشته باشیم. قبل از اینکه این سفر شروع شود لازم است این دو کار را انجام دهی تا دقیقا متوجه شوی که چه می گویم. آرامش بخش ترین موسیقی که داری پخش کن. به یک اتاق خلوت و ساکت برو کمی پنجره را باز بگذار تا هوای تازه وارد اتاقت شود ذهنت را از همه چیز خالی کن و با ذهن آزاد مقاله را بخوان سفر آغاز شد. تصور کن در یک عصر بارانی و مه گرفته در تراس خانه ای زیبا نشسته ای. صدای شر شر باران به وضوح شنیده می شود. چند وقتی است که شهر با ویروسی کشنده آلوده شده است. مردمی که درگیر این ویروس هستند زجر می کشند. هیچکس به جز تو راه حل مقابله با ویروس را ندارد و هیچکس هم تو را نمی شناسد. در این شهر تو فقط یک غریبه هستی. عده ای از مردم این شهر واکسن هایی را به عنوان راه حل مقابله با ویروس می فروشند. اما دریغ از اینکه یکی از واکسن ها نتیجه بخش باشد. فقط سعی دارند از این فرصت استفاده کنند تا پولی بدست بیاورند. تلفن زنگ می زند. پشت خط آقایی با عجله می گوید تا ۲۴ ساعت دیگر تنها می شوی. تمام آدم هایی که دوست شان داری به ناگاه دچار این ویروس مسری شده اند و فقط ۲۴ ساعت دیگر می توانند دوام بیاورند. جون یک غریبه در این شهر حساب می شوی دولت به تو اجازه نمی دهد هیچ چیزی را عرضه کنی. ماه ها است که از دولت درخواست می کنی تا به تو اجازه دهند درباره واکسنی که ساخته ای صحبت کنی. غریبه ای دیگر با تو تماس می گیرد و می گوید من می توانم کمکت کنم اما فقط یک بار. من می توانم برای چند ثانیه سیستم های مخابراتی را هک کنم و حرفت را به گوش تمام مردم برسانم پس بهتر است که حرفی برای گفتن داشته باشی. فقط ۲۴ ساعت وقت داری تا یک جمله مهم به من برسانی. فهمدیدی؟ فقط ۲۴ ساعت… زمان زیادی نیست. باید بفهمی چه چیزی باعث می شود مردم به حرفت گوش دهند. به طور اتفاقی شماره چند نفر از بیماران را می گیری و به ترتیب این سوال ها را از آن ها می پرسی. بزرگترین رنجی که از این بیماری می کشی چه چیزی است؟ در اولین ثانیه بعد از خوب شدنت چه کاری را انجام خواهی داد؟ برای خوب شدنت حاضر هستی چه چیز هایی را از دست بدهی یا فدا کنی؟ چقدر نسبت به خوب شدنت ناامید هستی؟ سریع شروع می کنی به یادداشت کردن پاسخ ها. تمام بیمارها سرنخ هایی را به تو داده اند که از کنار هم قرار دادن آن ها می توانی یک پیامی را بنویسی که زندگی این شهر را تکان میدهد. سریع به غریبه زنگ می زنی و می گویی لطفا این تیتر را بنویس. پیامت به مدت ۵ ثانیه در سرتاسر شهر پخش می شود و مردم برای بهبود به سمت خانه ات حجوم می آورند. شهر نجات پیدا می کند. صبح را در کنار کسی بیدار می شوی که عاشقش هستی. کسی که توانستی با چند کلمه نجاتش دهی. تو یک قهرمان هستی مردم بیمار این شهر = مخاطبین یا بازار هدف تو هستند (محصول تو هر چیزی که باشد بالاخره مشکلی را قرار است از مردم برطرف کند) آن مرد غریبه = رسانه های تبلیغاتی مانند گوگل ادوردز – صباویژن – ای نتورک و… هستند که پیام تو را در کل شهر مخابره می کنند. مردمی که واکسن های نامرغوب می فروختند = رقیب های تو هستند (اگر احساس می کنی محصول رقیبانت از تو بهتر هستند حتما فروش محصولت را متوقف کن و برو آن را تبدیل به یک شاهکار کن)
سوال هایی که در داستان مطرح شد دقیقا همان سوال هایی است که باید از مخاطبینت بپرسی. بیماری ویروسی = همان مشکلی که مردم دارند و تو با محصولت مانند یک قهرمان قرار است آن را حل کنی اینجا پایان سفر چند دقیقه ای بود که با همدیگر داشتیم. دوست دار تو سیدروح اله میرغیاثی https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
اگر فقط ۵ میلیون تومن برای تبلیغات داری یا بودجت محدوده برای تبلیغات یه راه حل فوق العاده برات دارم که بتونی با کمترین عدد بیشترین بازدهی رو داشته باشی من پیش فرض میگیرم که آقا ۵ میلیون تومن بودجه بیشتر نداریم نمیدونم اگه این تبلیغات رو عمومی انجام بدم و خروجی برای من نداشته باشه کل این بودجه از بین می‌ره و من میمونم و یک دونه کانال بدون مخاطب چند وقته دارم رو یک موضوعی کار میکنم به عنوان تبلیغات نیچ حالا تبلیغات نیچ چیه؟ من میگم محصول تو کفش ورزشیه ،مثلا کفش فوتبال ،بسکتبال یا هرچی.. تبلیغات نیچ یعنی تو بیایی یه دونه تبلیغ دقیقا برای آدمهای بسازی برای کانالها یا پیجهای بسازی که مخاطبینش آدمهای هستن که ورزش میکنم یعنی چی؟ یعنی تو بیایی به کانال ورزشی یدونه تبلیغ از محصول خودت بدی که اونم مرتبط با ورزشه بعد بیای از مزایایی کفشات بگی از تنوعش بگی و یک سناریو ورزشی ارائه بدی ، جای اینکه بیایی یه تبلیغ بسازی بر اساس بهترین سناریو یعنی بیایی تبلیغ ورزشی رو تو کانال سیاسی بذاری ، تو کانال عمومی بذاری ، تو کانالهای طنز بذاری، این کار اشتباهه ... اگر بودجت محدوده یه راه بیشتر نداری فقط راه کارش تبلیغات نیچه میرغیاثی https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
✍️چطور افراد متوسط و متوسط به پایین جامعه با زندگی شان شوخی های جدی می کنند? یکی از بارز ترین صفات این افراد ، شوخ طبیعی مثال زدنی شان است. بطور مثال زمانی که این فرد متوجه بشود در زندگی به جایی نرسیده است و دائما در حال درجا زدن است، به جای اینکه برای تغییر تصمیم جدی بگیرد یهو فاز شوخی با زندگی بر می دارد و همان روند قبلی را ادامه می دهد. یا زمانی که متوجه می شود قرار نیست با کار کارمندی به جایی برسد به جای اینکه سمت کارآفرینی بیاید یهو فاز شوخی می گیرد و روزنامه را بر می دارد و دنبال یک کار کارمندی دیگر می گردد. زمانی که متوجه می شود کسی بابت مدرک تحصیلی بهش پول نمی دهد به جای اینکه روی تخصص و نتیجه متمرکز شود یهو فاز شوخی می گیرد و کارشناسی ارشدش هم می گیرد. زمانی که متوجه می شود خودش مسئول زندگی اش هست به جای اینکه مسئولیت تصمیماتش را بر عهده بگیرد یهو فاز شوخی می گیرد و دیگران مسئول اتفاقات زندگی اش می پندارد. زمانی که متوجه می شود مادر و پدر باهاش شوخی کردند گفتند تو دختر یا پسر فوق العاده ای هستی به جای اینکه برود و سعی کند واقعا فوق العاده شود یهو فاز شوخی می گیرد و شوخی پدر و مادر را جدی می گیرد. زمانی که متوجه می شود در زندگی هیچی است به جای اینکه سعی کند خودش را تغییر دهد یهو فاز شوخی می گیرد و تصمیم می گیرد دنیا را نجات دهد. زمانی که متوجه می شود پارتنر بدرد بخوری نیست به جای اینکه روی خودش کار کند یهو فاز شوخی بر می دارد و می گوید همه آدم ها بی وفا شده اند. زمانی که متوجه می شود باید کاری انجام دهد یهو فاز شوخی بر می دارد می نشیند کنج خانه به کائنات فرکانس می فرستد. زمانی که متوجه می شود هیچکدام از مسئولین حتی اسمش را هم نمی دانند یهو فاز شوخی بر می دارد از جناح چپ وارد جناح راست می شود. زمانی که متوجه می شود یک آدم ضعیف است به جای اینکه برای تغییر آن تلاش کند یهو فاز شوخی بر می دارد و نادیده از کنار این حقیقت می گذرد. این افراد با زندگی بسیار شوخی می کنند. چون شوخی و خنده می تواند درد را کاهش دهد. درد نرسیدن به چیزهایی که روزی می خواستند و الان فرسنگ ها با آن فاصله دارند. افراد بتا موفقیت و خوشبختی را شوخی می دانند چون از نظرشان یک زندگی شکست خورده بسیار عمیق تر از یک زندگی خوب است. مردم می توانند درباره بدبختی آنها صحبت کنند و این بسیار خوب است چرا که حداقل سر این موضوع به یاد می مانند. اما سوال اصلی اینجاست که چرا می خواهند داستان شان درس عبرت برای دیگران باشد و نه انگیزه و الهام بخش مسیر دیگران؟ این افراد شوخی های جدی با زندگی شان می کنند. https://mirghiasi.ir
✍️چطور افراد متوسط و متوسط به پایین جامعه با زندگی شان شوخی های جدی می کنند?
✍️چطور افراد متوسط و متوسط به پایین جامعه با زندگی شان شوخی های جدی می کنند? یکی از بارز ترین صفات این افراد ، شوخ طبیعی مثال زدنی شان است. بطور مثال زمانی که این فرد متوجه بشود در زندگی به جایی نرسیده است و دائما در حال درجا زدن است، به جای اینکه برای تغییر تصمیم جدی بگیرد یهو فاز شوخی با زندگی بر می دارد و همان روند قبلی را ادامه می دهد. یا زمانی که متوجه می شود قرار نیست با کار کارمندی به جایی برسد به جای اینکه سمت کارآفرینی بیاید یهو فاز شوخی می گیرد و روزنامه را بر می دارد و دنبال یک کار کارمندی دیگر می گردد. زمانی که متوجه می شود کسی بابت مدرک تحصیلی بهش پول نمی دهد به جای اینکه روی تخصص و نتیجه متمرکز شود یهو فاز شوخی می گیرد و کارشناسی ارشدش هم می گیرد. زمانی که متوجه می شود خودش مسئول زندگی اش هست به جای اینکه مسئولیت تصمیماتش را بر عهده بگیرد یهو فاز شوخی می گیرد و دیگران مسئول اتفاقات زندگی اش می پندارد. زمانی که متوجه می شود مادر و پدر باهاش شوخی کردند گفتند تو دختر یا پسر فوق العاده ای هستی به جای اینکه برود و سعی کند واقعا فوق العاده شود یهو فاز شوخی می گیرد و شوخی پدر و مادر را جدی می گیرد. زمانی که متوجه می شود در زندگی هیچی است به جای اینکه سعی کند خودش را تغییر دهد یهو فاز شوخی می گیرد و تصمیم می گیرد دنیا را نجات دهد. زمانی که متوجه می شود پارتنر بدرد بخوری نیست به جای اینکه روی خودش کار کند یهو فاز شوخی بر می دارد و می گوید همه آدم ها بی وفا شده اند. زمانی که متوجه می شود باید کاری انجام دهد یهو فاز شوخی بر می دارد می نشیند کنج خانه به کائنات فرکانس می فرستد. زمانی که متوجه می شود هیچکدام از مسئولین حتی اسمش را هم نمی دانند یهو فاز شوخی بر می دارد از جناح چپ وارد جناح راست می شود. زمانی که متوجه می شود یک آدم ضعیف است به جای اینکه برای تغییر آن تلاش کند یهو فاز شوخی بر می دارد و نادیده از کنار این حقیقت می گذرد. این افراد با زندگی بسیار شوخی می کنند. چون شوخی و خنده می تواند درد را کاهش دهد. درد نرسیدن به چیزهایی که روزی می خواستند و الان فرسنگ ها با آن فاصله دارند. افراد بتا موفقیت و خوشبختی را شوخی می دانند چون از نظرشان یک زندگی شکست خورده بسیار عمیق تر از یک زندگی خوب است. مردم می توانند درباره بدبختی آنها صحبت کنند و این بسیار خوب است چرا که حداقل سر این موضوع به یاد می مانند. اما سوال اصلی اینجاست که چرا می خواهند داستان شان درس عبرت برای دیگران باشد و نه انگیزه و الهام بخش مسیر دیگران؟ این افراد شوخی های جدی با زندگی شان می کنند. https://mirghiasi.ir/تبلیغ نویسی
⛔️بی پولی ممنوع⛔️ زنان حاضرند ششمین همسر یک مرد ثروتمند باشند ولی تک همسر یک مرد فقیر نباشند