#قدم_قدم_تا_شناخت_مولا
پیامبراکرمﷺ:
مهـدیعجازمناست،پیشانیگشاده
وبینیکشیدهـایدارد.'''
درروایتدیگریمیفرماید:
مهدیعجازفرزندانمناستوچهرهاو
مانندچهرهماهدرخشاناست'''
ـ همان،صفحه۹۰
ـ همان،ج۵۱،ص۹۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|سرباز خمینی|
.............. .......... مرد شهادته نه تسلیم🚩
#سرباز
@labaikyahussein
#تلنگرانہ
حاجآقادانشمندمیگفتن↯
یہجوونےاومدپیشمنبدنشمیلرزید؛
شرو؏ڪردبہحرفزدن:
گفتخوابامامزمانرودیدم!
میگفتخواببودمصداۍ آیفونتصویریخونہاومد؛
رفتمجلوۍدردیدمتصویرھیہ#سیدھ!!
جوابدادمگفتمشما؟!
گفتمن#سیدمهدیام
راهممیدیخونٺ!!؟
گفتمآقاقربونتبرمیہ#چندلحظہ
سریعشرو؏ڪردمبہجمعڪردنِ
هرچیزیکهمهدیپسندنبود
رفتمجلوۍآیفوندیدمنیسٺـ💔'
دویدمتوڪوچہ
دیدمآقادارھ#میره
همینڪهمیرفٺیہلحظہبرگشت!
#اشڪ توچشاشودیدم💔😭'!
میگفت:خدایا...
مندرتڪتڪخونہهاروزدم..
ولے#هیچڪسمنوراهمنداد🚶🏾♂
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِحسین
#ولـایتاعـتبارمـاشـهادتافـتخارمـا
@labaikyahussein
∞♥∞
📜 #حــدیثامـــروز
❤️قال امام صــادق علیهالسلام:
زیارت حسین #رزق را زیاد میکند
و آن چه برای زیارت هــزینه کرده
باشـــــد بر مـےگـــــردد.
📚تهـــذیب ج ۶ ص ۴۵
#والپیپر
.
@labaikyahussein
مداحی آنلاین - امشب به شباب رهبر آمد - حاج حسن خلج.mp3
940.9K
🌸 #میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)
💐امشب به شباب رهبر آمد
💐میلاد علی اکبر آمد
🎤حاج #حسن_خلج
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
🌷گلچین بهترین #مولودی های روز
@labaikyahussein
هدایت شده از 「 گُسٺَـࢪدِهشَهیدڪاوِه 」
سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران
این کانال با هدف اشنایی باانقلاب و حاج قاسم سلیمانی ایجاد شده است📌
میدونم که شما در کانال های دیگر عضو هستید ولی این کانال فرق میکند📊
در این کانال شما با مطالب:
🎯سخنرانی های رهبر معظم انقلاب
🎯سخنرانی های دیگر اساتید
🎯سخنرانی های استاد رائفی پور
🎯سخنرانی های استاد حسن عباسی
🎯کلیپ هایی از حاج قاسم سیلیمانی و وصیتنامه ایشان
🎯گیف های مذهبی
🎯کلیپ هایی درباره امام زمان(عج)
🎯در زمان تولد ائمه اطهار مولودی و در زمان شهادت ایشان مداحی
🎯مطلب هایی سیاسی
🎯احادیث و روایات
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/1467089001C6fe4277bd4
هدایت شده از 「 گُسٺَـࢪدِهشَهیدڪاوِه 」
°☔️یهجاےجذاب"شـــھدایی"بہمراه...
📸| #ــپروفایلمذهیے
🎙| #ــمداحےدلنشین
🔗| #ــکلیپہاےاستادپناهـــیان
😘| #ـصوتہاےاستادرائفــےپور
🎶| #ـــوویساےکوتاھ
😁| #وڪلےچیزآموزنـدهدیگہ👌🏿
●بکــوبانگشتتورولینڪزیر😜🤗
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
j๑ïท➺°.•| https://eitaa.com/joinchat/1467089001C6fe4277bd4
بچه شیعه🌱
نماز مثل لیمو شیرین میمونه!🍋
حواست باشه دیر نری سراغش ...🖐🏻
تا اثرات خوبش رو ببینی!😉
#حیعلیالصلاه
∞♥∞
📜 #حـدیثامـــروز
❤️قال امام صـادق علیهالسلام:
همانا كسى كه با ڪمك #قــسم
ڪالاى خود را بفـــــروشد مورد
خشـــم خـــداست.
📚بــحارالانوار جلد ۹۹/۱۰۳
@labaikyahussein
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
✨خواهی که ببینی رخ پیغمبر را
بنگر رخ زیبای علی اکبر را...
✨در منطق و خُلق و خوی او میبینی
با دیدهی جان محمدی دیگر را...
🌸میلاد شبیه ترین آینهی پیغمبری مبارک باد.
#روز_جوان_مبارک
@labaikyahussein
🔆 #پندانه
🔻حتما بخوانید بی تاثیر نخواهد بود🔻
🔹اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد.
🔸داشتم خونسردیام را از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد:
👈راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉
🔹مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود.
🔸ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر
آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج میدادم؟
🔹راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟
🔸اگر مردم، نوشتههایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشتههایی همچون:
"کارم را از دست دادهام"
"در حال مبارزه با سرطان هستم"
"در مراحل طلاق، گیر افتادهام"
"عزیزی را از دست دادهام"
"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم"
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم"
“بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم”
“مریضی در خانه دارم”
و صدها نوشته دیگر شبیه اینها.
🔸همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمیدانیم.
🔹بیائیم نوشتههای نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمیشود فریاد زد ...
#داستانهایی_ازقران_وائمه
@labaikyahussein
به نام خدا
سلام✋
از جمعه 1400/1/6 در کانال رمانی به نام : داستان احسان گذاشته میشود
ممنون از حضور گرمتون دوستان 🙂
ْ🍃🍃 @labaikyahussein
🌼~
جوانها باید تحقیق کنند و به هرآنچه در فیلمها درباره شهدا و جانبازان میبینند اکتفا نکنند چرا که رشادت رزمندگان ما بسیار فراتر از اینها بوده 🍀🌼
+کوچکترین رزمنده ایران
در جنگ تحمیلی!!
ْ🍃🍃@labaikyahussein
✨🌙
طُچہڪردهای؟!
ڪہخداهمہاتࢪا
برا؎خودشخواسݓ!🍃
ونصیٻما
چیزينشڋ🥀
حتےنامے،نشـٰانے
#شہـیدانھ 💔
@labaikyahussein
∞♥∞
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ پيامبــر خـــ(ص)ـــدا :
از حقوق مهماناست كه تا دَمِ در
با او بروى و بــدرقه اش ڪنى
@labaikyahussein
ـ🌸º°¨¨°º🌸🏡🏡🌸º°¨¨°º🌸
🌸 #داستان_زندگی_احسان 🌸
👇👇حتما بخونید قشنگه👇👇
قسمت1⃣
🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه.
يه پسر حدودا پانزده شانزده ساله که اسمش احسانه و تک فرزند يک خانواده پولدار.
پدر و مادر احسان هر دو پزشک هستند، و هر دو پزشک جراح
يکي جراح مغز و يکي جراح قلب.
اين شرايط باعث شده بود احسان از بچگي توي ناز و نعمت بزرگ بشه
خونه خيلي بزرگ توي بهترين جاي شهر بااستخر و همه امکانات که يه پسر نوجوون آرزوشو داره.
شايد کسي نبود توي دبيرستان احسان که حسرتشو نخوره
⁉️اما....
اما يه چيزي توي زندگي احسان بود که خيلي رنجش ميداد. چيزي که تاحالا باکسي در ميونش نگذاشته بود.
حتي خجالت ميکشيد گاهي دليلشو براي کسي بيان کنه.
احسان قصه ما، خيلي خيلي تنها بود.
پدر و مادر از صبح زود تا شب مشغول کار توي بيمارستان هاي مختلف بودند. و شبها تا نيمه شب خونه نميومدند.
آخه تازه بعد از اينکه کارشون تموم ميشد، نوبت به مهموني ها و پارتي هاي شبانشون با همکارا مي رسيد.
پنجشنبه ها و جمعه ها هم که اين مهمونيها ادامه داشت و احسان حتي اين زمان هم نميتونست مادر و پدرشو ببينه.
شايد طول هفته که سپري ميشد، احسان بيشتر از يکي دوبار نميتونست مادر و پدرشو ببينه
و اغلب اوقات مادرشو در حال آرايش کردن و آماده شدن براي شرکت توي مهمونيهاي مختلط مي ديد و پدرشم هم مشغول اصلاح و
تماسهاي تلفني.
تنها سوالاتي که پدر و مادر احسان ازش ميپرسيدند در مورد درسش بود و اينکه انتظار داشتند احسان با درس خوندنش آبروي اونارو حفظ کنه.
ديگه مهم نبود احسان چي ميپوشه، چي ميخوره يا موهاشو چه مدلي ميزنه.
هر موقع کوچکترين احتياجي داشت و می خواست با پدر و مادرش درميون بزاره،
قبل از اينکه جملش تموم بشه يه دسته اسکناس بود که جلوش ميزاشتن و هيچ موقع وقت نميکردند حرفاي پسرشون رو کامل گوش بدن.
چون يا عجله براي رفتن داشتند يا خسته از کار و مهموني به خونه برميگشتند.
احسان قصه ما ديگه به اين شرايط عادت کرده بود.
به خودش قبولونده بود که تنهايي جزئي از زندگيشه و بايد تمام تنهايي هاشو با کتاب و مدرسه پر کنه تا آبروي پدر ومادرش هم حفظ بشه.
تحمل اين شرايط ديگه براي احسان عادت شده بود.
اما ماجرا از اون زماني شروع شد که دخترخاله احسان توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به اونجا اومد...
ماجرايي که تمام تنهايي هاي زندگي احسان باهاش رنگ ديگه اي گرفت...
❌❌ ادامه دارد... ❌❌
@labaikyahussein