💠 بهترین هدیه فرزند به مادرش
💢 دوستش آقاحامد میگفت:«شب آخری بود که میرفتیم حرم. نماز شبش که تمام شد رو کرد به من و گفت: حامد بهترین هدیهای که آدم میتونه به مادرش بده چیه؟ ‘گفتم: گل، ساعت، محبت و...؛ هر چیزی رو که میگفتم، میگفت:’نه، از اینها بهتر و بالاتر. ‘گفتم: "نمیدونم" گفت: ’بهترین هدیۀ فرزند به مادر اینه که بره شهید بشه و با خون خودش مادرش رو شفاعت کنه.»
🗓 به مناسبت 25 فروردین ماه، سالروز ولادت شهید محمد سخندان
✌️کارگروه شهدایی میثاق
💢 @misagh_official
📃 دیدار با مادر شهید سید علی احمد جعفری
#دیدار_خصوصی
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
روز بیست و چهارم ⬅️ به نیابت از شهید مهدی زین الدین
#چله_زیارت_عاشورا
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
💠 خاطره ای جالب از شهید چمران
💢 راوی: همسر شهید
روزی که مصطفی به خاستگاری من آمد مادرم به او گفت :
این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟
مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت :
(( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت.))
تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت :
((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.))
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
روز بیست و پنجم⬅️ به نیابت از شهید محمد علی رهنمون
#چله_زیارت_عاشورا
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،
دستی به شانه ام زد.
سلام و علیک کردیم.
نگاهی به آسمان کرد و گفت : « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . »
گفتم «مثلا چی کار کنیم؟»
گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش .»
#شهید_حسن_باقری
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
روز بیست و ششم⬅️ به نیابت از شهید حسین غلام کبیری
#چله_زیارت_عاشورا
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
💠 سحری (از خاطرات #شهید_همت)
خيلي عصباني بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش.
ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري بهش ميرساند.
ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادنها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود.
او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همهي سربازها به خط شوند و بعد،
يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به روزه گرفتن
و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه
ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييكها را برق انداختند و منتظر شدند.
براي اولين بار خدا خدا ميكردند سرلشكر ناجي سر برسد
ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود،
تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد.
پاي سرلشكر شكسته بود و ميبايست چند صباحي توي بيمارستان بماند.
تا آخر ماه رمضان، بچهها با خيال راحت روزه گرفتند.
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
روز بیست و هفتم ⬅️ به نیابت از شهید عباس بابایی
#چله_زیارت_عاشورا
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سخنان حاج قاسم درباره مقام معظم رهبری
🗓 انتشار به مناسبت سالروز تولد حضرت آقا😍
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیتالله علوی گرگانی:
آدمی که نفهم باشه یا از آقا جلو میوفته یا عقب میمونه!
🗓 انتشار به مناسبت سالروز تولد حضرت آقا😍
✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️
💢 @misagh_official