eitaa logo
کارگروه فرهنگی شهدایی میثاق
322 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
598 ویدیو
5 فایل
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم ... 👤 ارتباط با مسئول کارگروه فرهنگی شهدایی میثاق: @Alireza_akrami_m 👤روابط عمومی کارگروه فرهنگی شهدایی میثاق: @misagh_pr
مشاهده در ایتا
دانلود
روز بیست و سوم ⬅️ به نیابت از شهید سید مجتبی علمدار 💢 رفتم هیئت رهوران امام ره تا بلکه .... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود . اما آنچه می خواستم نشد ! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. می گفتند نامش سید مجتبی علمدار است. گفتم: «آقا سید من یه سؤال دارم.» جلوتر آمد . گفتم :«من هر هیئتی که می روم ، وقتی روضه می خوانند و مداحی می کنند ، اصلا گریه ام نمی گیرد . چه کار کنم ؟!» سید نگاهی به من کرد و گفت :« در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت ؟» گفتم : « نه ! اصلا گریه ام نگرفت.» رفت توی فکر . بعد با لحن خاصی گفت : « می دونی چیه !؟ من گناهانم زیاده. من آلوده ام . برای همین وقتی می خوانم اشک شما جاری نمی شود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت.» من تعجب کردم . تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سؤال را از آن ها پرسیدم ، به من می گفتند : « شما گناهانت زیاد است. شما آلوده ای برو از گناهان توبه کن . آن وقت گریه ات می گیرد!.» البته من می دانستم مشکل از خودم است اما شک نداشتم که این کلام آقا سید ، اخلاص و درون پاک او را می رساند. از آن وقت مرتب به هیئت رهروان می رفتم ، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود. ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
💠 جملات شهیدان ، و درباره رژیم غاصب صهیونیستی ✌️کارگروه شهدایی میثاق ✌️ 💢@misagh_official
💠 بهترین هدیه فرزند به مادرش 💢 دوستش آقاحامد می‌گفت:«شب آخری بود که می‌رفتیم حرم. نماز شبش که تمام شد رو کرد به من و گفت: حامد بهترین هدیه‌ای که آدم می‌تونه به مادرش بده چیه؟ ‘گفتم: گل، ساعت، محبت و...؛ هر چیزی رو که می‌گفتم، می‌گفت:’نه، از این‌ها بهتر و بالاتر. ‘گفتم: "نمی‌دونم" گفت: ’بهترین هدیۀ فرزند به مادر اینه که بره شهید بشه و با خون خودش مادرش رو شفاعت کنه.» 🗓 به مناسبت 25 فروردین ماه، سالروز ولادت شهید محمد سخندان ✌️کارگروه شهدایی میثاق 💢 @misagh_official
📃 دیدار با مادر شهید سید علی احمد جعفری ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
روز بیست و چهارم ⬅️ به نیابت از شهید مهدی زین الدین ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
💠 خاطره ای جالب از شهید چمران 💢 راوی: همسر شهید روزی که مصطفی به خاستگاری من آمد مادرم به او گفت : این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟ مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت : (( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت.)) تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت : ((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.)) ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
روز بیست و پنجم⬅️ به نیابت از شهید محمد علی رهنمون ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم، دستی به شانه ام زد. سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت : « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . » گفتم «مثلا چی کار کنیم؟» گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش .» ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
روز بیست و ششم⬅️ به نیابت از شهید حسین غلام کبیری ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official
به زودی ... ☺️ ✌️کارگروه شهدایی میثاق✌️ 💢 @misagh_official