تاجالملوک آیرملو همسر #رضاشاه و #مادر محمدرضا پهلوی بود که در سال ۱۳۵۷ به همراه دیگر اعضای دربار از ایران گریخت.
چند سال بعد او در نیویورک درگذشت و به دلیل بخل شدید پهلویها هیچکس حاضر به تامین هزینه #کفنودفن او نشد. سرانجام شهرداری نیویورک او را در قبری دستهجمعی به همراه #ولگردان و افراد بیخانمان بهخاک سپرد.
http://yon.ir/0PgZ5
مدتی است که بازماندگان پهلوی و سلطنتطلبان برای مقبره #پهلویاول بیتابی میکنند. #ربعپهلوی بهتر است ابتدا به گورستان نیویورک رفته و بقایای پوسیده جسد مادربزرگش را از آن گور دستهجمعی خارج کند!
@mjakhavan
معامله برد-برد مومیایی
هرچند شواهد زیادی وجود دارد که بیاعتباری ادعای انتساب جسد پیداشده در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) به پهلویاول را ثابت میکند؛ از جمله اینکه:
* فاصله محل ادعایی کشف جسد با محل مقبره سابق رضاشاه بیش از ۳۰ متر است.
* بنابر مستندات تاریخی جسد پهلویاول کفن و برای حفظ ظاهر با ضوابط شرعی دفن شده، حال آنکه جسد مورد ادعا چنین نشانههایی ندارد.
* تاریخ اعلام کشف جسد و تقارن ان با سالگرد تاجگذاری پهلویاول و یکسان بودن زاویه عکسهای انتشار یافته با عکس تاریخی جسد واقعی او، احتمال صحنهسازی و طرحریزی هدفمند را تقویت میکند.
با این حال فرزند شاه مخلوع -که سالهاست با دارایی ملت ایران در حال خوشگذرانی در ینگهدنیا است- مدعی است که این جسد به پدربزرگش تعلق دارد.
حال که فرزند شاه مخلوع اصرار دارد جسد بیهویت را پدربزرگ خود بنامد، بهتر است بهای این اصرار خود را پرداخته و حقوق ملت ایران را پرداخت کند.
بنابر مستندات غیرقابل انکار شاه و وابستگانش در سال ۱۳۵۷ و هنگام فرار از ایران میلیاردها دلار از دارایی مردم ایران را به یغما بردند و وقت آن رسیده که این ثروت قابل توجه به ایرانیان بازگردد.
http://yon.ir/c82og
بنابراین اگر پهلویها مصرند جسد مجهولالهویه را دریافت کنند، پیشنهاد میگردد دارایی غارت شده ملت ما را برگرداند و در مقابل جسد برای یادگاری به ینگهدنیا فرستاده شود.
@mjakhavan
می گویند حسینقلی خان معروف به حاجی واشنگتن که اولین سفیر ایران دوره قاجار در آمریکا بود اتفاقی رئیس جمهور سابق آمریکا را ملاقات کرده و - به تصور اینکه وی هنوز کاره ای است- او را به ضیافت شام پرتشریفاتی ایرانی در سفارت ایران در واشنگتن دعوت می کند.
در آخر ضیافت متوجه می شود که او دیگر کاره ای نیست و رئیس جمهور سابق صراحتا به او می گوید «شما مگر روزنامه نمی خوانید؟ انتخابات شده و من دیگر رئیس جمهور نیستم! من فقط می خواستم قدری پسته از شما بگیرم تا امکان کاشت آن را در آمریکا ارزیابی کنم!»
yon.ir/RiDjP
اینجا بود که #دیپلمات_قاجاری متوجه شد به قول معروف سر قبر خالی گریه می کرده است!
امروز که این خبر را خواندم ناگاه یاد این نقل تاریخی که نمی دانم واقعیت است یا مطایبه افتادم:
روزنامه بوستون گلوب گزارش داد در سفر اخیر وزیر خارجه کشورمان به نیویورک، «جان کری» وزیر خارجه سابق آمریکا نیز برای دیدار با او به نیویورک سفر کرد. هدف از این دیدار، بررسی راههای ممکن برای حفظ برجام بوده است.
البته بوستون گلوپ نگفته که آیا جان کری هم پسته ای در انتهای ملاقات دریافت نموده یا نه!؟
خداوند! ما را از دست #دیپلمات های #قاجاری که روزنامه نمیخوانند نجات بده!
@mjakhavan
در ایام انتخابات کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که فردی ادعاهایی در خصوص منزل مسکونی آقای روحانی در محله #ولنجک تهران مطرح کرده بود، از آنجایی که آقای روحانی معتقد است که #محرمانهای_نداریم! و لازم است دامان خدمتگزاران مردم از هرگونه شائبهای مبرا باشد:
پیشنهاد میکنم آقای حسن روحانی اسناد چگونگی تملک ویلای مسکونی خود را در همین شبکههای پیامرسان منتشر کند!
@mjakhavan
برای برخی از آنها که مرغ همسایهشان غاز است، همیشه حق با آمریکا است، حتی اگر فرمان واشنگتن دست امثال ترامپ و بوش باشد. اینان خیانت و کلاهبرداری آشکار کاخسفید را نادیده گرفته و این وسط به آتشزدن پرچم دولت تبهکار ایالات متحده در مجلس معترضاند. برای اینها جای شاکی و متهم عوض شده است.
خودباختگی اینجا ها معنای دقیق پیدا میکند!
@mjakhavan
_________________
📌ایتا؛
eitaa.com/mjakhavan
📌سروش؛
sapp.ir/mjakhavan
📌بله؛
ble.im/mjakhavan
📌 گپ؛
gap.im/mjakhavan
📌 آیگپ
iGap.net/mjakhavan
🔍 بازآرايي در مقابل بازي جديد واشنگتن
با اعلام رسمي خروج دولت ايالات متحده امريكا از برجام، پرونده مواجهه نظام سلطه و نظام اسلامي وارد مرحله جديدي شد كه شرایطی متفاوت از گذشته را داشته و مستلزم اتخاذ رويكردهاي متناسب با مقتضيات جديد است. از آنجايي كه اتخاذ تصميم صحيح در مقطع كنوني مستلزم فهم دقيق از شرايط جديد و بايستههاي آن است، ضروري است مختصات حالت فعلي و لوازم آن بررسي گردد. به نظر ميرسد اهم مختصات شرايط جديد پيش رو را در موارد ذيل به طور اجمال ميتوان بيان کرد:
1- اكنون مردم ايران و افكار عمومي جهان تجربهاي از دو نوع رويكرد متفاوت از سوي جمهوري اسلامي ايران و نيز ايالات متحده امريكا به دست آوردهاند كه ماحصل رويدادهاي چند سال اخير است. در يك سو ايران اسلامي است كه به رغم بياعتمادي به طرف مقابل، با اجراي دقيق مفاد توافق صداقت خود را نمايان ساخت و در سوي ديگر طرف غربي بود كه يا همچون امريكاييها آشكارا نقضعهد كردند و يا همچون اروپاييها با سياست يكبامودوهوا عملاً جانب انصاف را رعايت نكردند.
اكنون اين تجربه -كه البته پرهزينه بهدست آمده- پيش روي ماست كه عقل و تدبير حكم ميكند بدون مطالعه و عبرتآموزي از آن تصميم جديدي نگيريم. شايد مهمترين نكته عبرتآموز اين تجربه، بناگذاري توافق بر عدماعتماد به طرف غربي و پرهيز از سهلانديشي و خوشبيني است. اگر برخی نخبگان جامعه در سال ۱۳۹۷ هم مانند سال ۹۲ تا ۹۴ بر اساس ذوقزدگي و يا سهلانديشي در تعامل با غرب عمل كنند، اين به معناي عدم درسآموزي از تاريخ و يا بهعبارتي بستن چشم روي واقعيتهاست.
۲- همانگونه كه در طول مذاكرات هستهاي از سوي مسئولين نظام بارها تأکید شد، هدف از مذاكرات فوق و توافق رفع تحريمهاي ظالمانه عليه ايران بود. به عبارتديگر مذاكرات و توافق گذشته اساساً كاركردي اقتصادي داشته است و انتظاراتي متناسب با همين كاركرد نيز بر آن مترتب بود.
اكنون در طي دوره پسابرجام بر همگان روشن شد كه اين انتظار از متن و نتايج برجام محقق نشده و برجام حتي پيش از خروج علني امريكا نيز نتوانست هدف اصلي خود براي ملت ايران محقق سازد.
اكنون ديگر انتظار اقتصادي از برجام ناقص فعلي نيز بيهوده است؛ بنابراين ناگزير از پذيرش واقعيتي هستيم و آن تغيير معادله اثرگذار بر مواجهه ايران و غرب است. اگر تا ديروز تحريمها متغير اثرگذار بر صحنه مواجهه بود، تجربه بيفايده بودن توافق و تعامل براي تغيير اصل و يا اثر اين متغير را ثابت نمود.
اينك موضوع تعیینکننده ديگر «منافع اقتصادي» نيست، بلكه «منافع حياتي» همچون «عزت ملي» است.
به بيان ديگر انتخابهاي ملت ايران بين دو گزينه گشايش و يا ضيق معيشت نيست، بلكه برگزيدن راه «عزت» و يا «تحقير» ملي است. درك اين نكته راهبردي براي همه مردم و نخبگان از آن رو ضروري است كه دوگانه كاذب معيشت-توافق اگر روزي براي رسانههاي غرب و غربگرايان كاركرد داشت و مانع از مشاهده واقعيتهاي مذاكرات شد، اما اينك اين فضاسازيهاي رسانهاي و تبليغاتي رنگباخته و بايد در فضايي عقلاني و مبتني بر واقعيات تصميم گرفت.
از اين رو ضروري است تصميمگيري در خصوص لاشه برجامانده از برجام تصميمي مبتني بر عزت ملي اتخاذ شود.
۳- معمولاً بازيگر هوشمند كسي است كه پويا بوده و در ميانه بازي بتواند متناسب با تغيير بازي حريف، اقدام و آرايش متناسب اتخاذ كند.
از بزرگترين خطاهاي يك بازيگر تصلب بر بازي گذشته و عدم درك شرايط جديد است. چه بخواهيم چه نخواهيم حريف ما بازي جديدي شروع كرده و اگر نتوانيم متناسب با اين بازي جديد بازآرايي و بازمهندسي لازم را دستور كار قرار دهيم، از او جا ميمانيم و بازنده خواهيم شد.
اينك در ضمن حفظ اصول و سياستهاي كلان، لازم است تاكتيكهاي مواجهه به صورت پويا بازطراحي شود. ديگر نميتوان از ديپلماسي لبخند و انعطاف انتظار موفقيت داشت. بايد روي طيفي از اقدامات مقتضي از جمله تغيير رويكرد ديپلماسي، ارائه پاسخهاي نامتقارن و غيرقابل پيشبيني براي حريف و حتي گزينههايي همچون ترميم و تغيير تيم فعال در ميدان ديپلماتيك، انديشه و طراحي كرد.
@mjakhavan
_____________
📌ایتا؛
eitaa.com/mjakhavan
📌سروش؛
sapp.ir/mjakhavan
📌بله؛
ble.im/mjakhavan
📌 گپ؛
gap.im/mjakhavan
📌 آیگپ
iGap.net/mjakhavan
یکی از ویژگیهای حکومت دینستیز #رضاشاه پهلوی آن بود که نهتنها با جنبههای اجتماعی اسلام مانند #حجاب مقابله میکرد، بلکه در عبادات فردی مومنان همچون #روزهداری نیز اخلال ایجاد میکرد.
@mjakhavan
مواجهه عقلايي و عزتمندانه با فرجام برجام
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام، چارچوب برخورد منطقي، عقلاني و عزتمندانه با خروج امريكا از برجام را مشخص نمودند. با مروري بر اين بيانات ميتوان مؤلفههاي مواجهه نظام و كشور با شرايط جديد را تبيين کرد و انتظار ميرود تلاش همه تصميمگيران، مديران و نخبگان بخشهاي گوناگون در اين راستا قرار گيرد.
1- پيشنياز مواجهه منطقي با تصميم جديد امريكا، بازگشت به گذشته و مروري دوباره بر روندي است كه به امضاي برجام انجاميد. نكتهاي كه مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب نيز قرار گرفت و ايشان يادآوري فرمودند كه «براي لغو تحريمها» اين توافق امضا گرديد. در واقع براي سنجش ميزان موفقيت يك فعل، فهم «نيت فاعل» اهميت دارد. هرچند كساني كه تا قبل برجام حتي آب خوردن مردم را منوط به توافق ميكردند، اينك از دستاوردهاي اخلاقي برجام سخن ميگويند، اما براي عموم جامعه، برجام هدفي اقتصادي داشت. روشن است كه صاحبنظران اهل دقت نظر حتي پيش از امضاي برجام نيز از بيفايده بودن توافق در جهت گشايش اقتصادي خبر ميدادند، اما نشانيهاي غلطي كه برخي نخبگان و سياسيون خصوصاً در مقاطع انتخاباتي به جامعه ارائه داده بودند، كسب اين «تجربه تاريخي» را ضروري ساخت.
2- علاوه بر مرور گذشته، فهم درست از وضعيت كنوني نيز ضروري است. هرچند از فرداي روي كار آمدن دولت جديد امريكا برخي مرتباً از «برجام منهاي امريكا» و «برجام اروپايي» سخن ميگفتند و ميگويند، اما با همان منطقي كه آقاي روحاني در انتخابات سال 1392 ارائه کرد، برجام منهاي «كدخداي اروپاييها» عملاً خاصيت چنداني ندارد. آنچه متأسفانه همچنان مشاهده ميشود، تلاش براي ارائههاي نشانيهاي غلط و اميدوارسازي به نقطههاي خيالي است كه در واقع بهنوعي اغواگري و فريب افكار عمومي به شمار ميآيد. اكنون فارغ از رفتارهاي آتي تروئيكاي اروپايي، بايد بهصراحت واقعيتهاي برجام و كمفايده بودن آن در شرايط جديد را گوشزد كرد.
3- نكته ديگري كه در تأثير شرايط جديد بر عرصه سياست داخلي مهم خواهد بود، پرهيز از «شماتت و طعنهزنيهاي سياسي» و تبديل كردن برجام به موضوع «شكاف ملي» است. اين نكته از آنجا داراي اهميت است كه اولاً يكي از اهداف راهبردي غرب در تحريمها، از اساس پيگيري پروژه شكاف ملي بوده و تحت هيچ شرايطي نبايد به تكميل پازل دشمن كمك كرد؛ ثانياً سرزنش و اهانت يكطرف بهسوي ديگري، موجب تعصب و تصلب روي اشتباهات گذشته شده و در اين شرايط كه تصحيح روندهاي قبلي و اتخاذ هوشمندانه تصميمات درست ايجاب مينمايد، مانع از چرخش بهموقع جهت فرمان و واكنش درست و بهموقع خواهد بود.
4- يكي از مهمترين چالشهاي پيش روي ديپلماتهاي مذاكرهكننده در جريان مذاكرات منتهي به برجام، شرطي ماندن لايههايي از جامعه روي انتظار گشايش خارجي اقتصادي بود كه متأسفانه اين وضعيت ناشي از برخي موضعگيريهاي نابخردانه و شتابزده برخي مسئولان اجرايي و نيز متأثر از تبليغات رسانههاي نظام سلطه بود. در اين شرايط نيز چنين وضعيتي ميتواند مانع از تصميم و اقدام منطقي و عقلاني گردد. بنابراين يكي از اولويتهاي اصلي كه همه مديران و نخبگان كشور بايد وجهه همت خود سازند، جداسازي فرمول پيشرفت اقتصادي از تحولات و مذاكرات خارجي است. اين مهم تحقق نمييابد مگر با عناصر تأثيرگذار اجتماعي و سياسي، خصوصاً آنها كه پيشتر به نحوي در انتظارسازي كاذب به مذاكرات خارجي نقش داشتهاند. در اين راستا از منظر منافع ملي لازم است در برخي موضعگيريها برخي سياسيون و سياستهاي رسانهاي نهادهاي تحت تسلط آنها تجديدنظر اساسي صورت پذيرد.
5- اگر به هشدارها و انذارهاي امام خامنهاي در چند سال اخير با دقت بنگريم، يكي از مهمترين دغدغههاي معظمله روشنگري به جامعه در خصوص بينتيجه بودن اتكاي به بيرون و لزوم نهادينهسازي نگاه درونزا به حوزههاي مختلف خصوصاً اقتصاد است. اكنون چرايي اين دغدغه كه در سخنان مكرر معظمله تبلور مييافت، واضحتر شده است. اساساً يكي از اهداف کاخ سفید در عبور از برجام نااميدسازي جامعه ايراني نسبت به آينده بوده و اين معنا در امتداد تلاش پيشين غرب و شبكه همكار داخلي آن براي شرطي نگاهداشتن مردم دنبال ميشود. در وضعيت كنوني آنچه باطلالسحر اين توطئه غربيها خواهد بود، اميدآفريني براي جامعه در جهت حل مشكلات اقتصادي و معيشتي است. البته اين اميدآفريني ديگر با «حرف درماني» محقق نشده و نيازمند اقدامات محسوس و عملي است؛ بهگونهاي که اثرات آن در سفره معيشت مردم مشاهده گردد.
در مقابل ممكن است كه در براي عدهاي همچنان روي پاشنه غلط چرخيده و تصور كنند با دوقطبي سازيهاي كاذب در موضوعات فرعي و مشغول سازي جامعه با مسائلي از قبيل فيلترينگ و خودروي اسلامي و ... ميتوانند شكست برجام را از يادها ببرند. اميد است كه ديگر شاهد چنين رويكردي نباشيم؛ اما اينان بايد بدانند كه دود اين پاسخهاي غلط به مطالبات واقعي جامعه در درجه نخست بر چشم خود بانيان اين رويكردها خواهد رفت و البته دست نظام براي تغيير وضعيت به سود مردم باز است.
@mjakhavan
🇵🇸 چرا شرکت در راهپیمایی روز قدس امسال ضروری و معنادار است؟
علی رغم آنکه حدود ۴ دهه این راهپیمایی هر ساله تکرار می شود اما شرکت در راهپیمایی امسال از جهاتی مهمتر از گذشته و معنادارتر است:
۱- تجربه نشان داده دشمنان انقلاب به خصوص صهیونیستها، میزان استقبال از #روز_قدس را به عنوان سنجهای برای ارزیابی شاخص گرایش ملت ایران به آرمان #قدس_شریف و مبارزه با صهیونیسم میدانند. بنابراین نامیدسازی آنها اهمیت زیادی دارد.
۲- اکنون محور عبری عربی غربی به شدت به دنبال مهار مولفه های قدرت ایران خصوصا #اقتدار_منطقهای آن است و در این میان تحمیل #برجام۲ و ... در همین راستا ترویج میگردد. میزان استقبال از این راهپیمایی در ارزیابی طرف مقابل و امیدواری و یا ناامیدی آن موثر است.
۳- شبکه همکار داخلی غرب نیز در امتداد تلاش نظام سلطه به دنبال همراهسازی مردم و نخبگان ایرانی با جریان سازش تحت عنوان "حل مسائل منطقه" و نابودسازی #محور_مقاومت است و در مقابل میزان حضور مردم در ارزیابی های آنان تاثیرگذار است.
۴- جریان #فتنه با دوگانهسازی و طرح شعارهای فریبنده در سال ۸۸ تلاش کرد روز قدس را به ضد خود تبدیل و در خلال آن به نظام اسلامی ضربه بزند. با این حال با گذشت سالها ملت ایران با حماسه مداوم خود این توطئه را خنثی کردند و تداوم این روند ضربه بزرگی به #فتنهگران خواهد بود.
۵- روز قدس یادگار امام راحل (ره) و سفارش آن عزیز سفرکرده است، بزرگداشت این روز در واقع تجدید بیعت با آرمانهای آن #روح_خدا است.
۶- بالندگی و تلالو راه نورانی مقاومت که به دست امام راحل گشوده شد، مدیون خون هزاران شهید گلگون کفن این راه است. بزرگداشت روز قدس در واقع قدردانی از رشادت شهدای #جهان_اسلام و مجاهدتهای #شهدای_مدافع_حرم و حججیها است.
@mjakhavan
صفبندي ناكثين، قاسطين و مارقين عليه انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بيست و نهمين سالگرد ارتحال امام (ره) در تبيين مشابهات اميرالمؤمنين علي (ع) و امام خميني (ره) به جبهه دشمنان مقابل اين دو شامل «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» و ويژگيهاي هر يك از اين جريانات در دوره حيات طيبه امام علي(ع) و امام امت(ره) پرداخته و اشاره كردند: «اين سه گروه و دشمني اين سه گروه، مخصوص زمان امام هم نبود، بعد از امام هم استمرار پيدا كرده است. امروز هم همين سه گروه در مقابل نظام اسلامي و ميراث بزرگ امام كه جمهوري اسلامي است، صفآرايي كردهاند و مبارزه و مقاومت و ايستادگي جمهوري اسلامي از تعرض آنها جلوگيري كرده است. البتّه اين جبهه مختلط، با همه توانشان سعي ميكنند در مقابل جمهوري اسلامي اخلالگري كنند؛ مشكلاتي درست ميكنند، حركت ملّت ايران را دشوار ميكنند، كند ميكنند، امّا نميتوانند جلوي پيشرفت ملّت ايران را بگيرند.» با توجه به اينكه اين جبههبندي همچنان در مقابل انقلاب اسلامی و ولايت برپا است، ضروري به نظر ميرسد مختصات و مصاديق اين جريانات در عصر حاضر موردمطالعه بيشتر قرار گيرد كه در ادامه بهاختصار هر يك بررسي خواهد شد:
1- #قاسطين امروز:
قاسطين يا دشمنان بنيادين انقلاب و نظام، جرياناتي هستند كه از ابتدا با اين انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن مخالف بودند و اصولاً خيزش مردم انقلابي براي کنار زدن بخشي از اينها رخ داد. اينان كه وابستگان و دستنشاندگان نظام سلطه بر اين كشور بودند تمام منافع و ظرفيتهاي كشور را در اختيار زورمداران بينالمللي و مستكبران عالم قرار داده بودند و طبيعي است كه سلطهگراني همچون رژيم #ايالاتمتحده_امريكا و متحدانش همچون #رژيم_صهيونيستي و ارتجاع منطقه هدايتگر و پشتيبان اصلي اين جبهه بوده و جرياناتي كه امتداد سلطه هستند نقش مجري و پيادهنظام آن را ايفا ميكنند.
2- #ناكثين امروز:
همراهان سستنهاد و سستكمربند و بيعت شكنان در دوره معاصر كساني بودند كه ابتدا در صف انقلابيون و همراه با امام بودند ولي به دلايل مختلفي از اين قطار پياده شدند:
➖ گروهي از ابتدا دچار ضعف معرفتي بوده و همراهيشان با جريان انقلاب هيجاني و احساسي بود و بهتدريج و با كمفروغ شدن شعله هيجانات راه ديگري را برگزيدند؛
➖ جمعي به زخارف دنيا و آلودگيهاي ديگر مبتلا شده و دنيازدگي و رفاهطلبي را جايگزين انقلابيگري و جهاد نمودند؛
➖ برخي دچار قدرتطلبي و جاهطلبي شده و منافع فردي و جناحي خود را بر مصالح ملي و اسلامي مقدم شمردند و ...
بسياري از اين طيفها كساني بودند كه اتفاقاً در دهه دوم انقلاب و پس از امام راه خود را از ملت و انقلاب جدا كرده و حتي به رويارويي با نظام كشيده شدند.
بروز پدیدههایی همچون رسوخ اشرافیگری در ميان مسئولان، پشيماني از انقلاب و شعارهاي آن در ميان برخي نخبگان سياسي، ضربه زدن به منافع ملي و امنيت ملي در وقايع تلخي همچون فتنه 88 و ... نشانههاي بارزي از شكلگيري و صفبندي ناكثين عليه انقلاب اسلامی است.
3- #مارقين امروز:
#كجفهمها، نادانها و جاهلهايي كه به نام انقلابيگري و اسلام، كژراهه را در پيش گرفتند و با پرچم انقلاب و حتي ادعاي گفتمان انقلاب مقابل ولايت و نظام ايستاند. حكايت اينان همان «بر شاخه نشستن و بن بريدن» است، بهگونهاي که خطرناكترين ضربهها را به انقلاب و نظام هماينان وارد ميكنند. پيچيدگي و مخاطره اين جريان ازآنروست كه اينان در لباس نيروهاي خودي ظاهرشده و با شعارهاي فريبندهاي همچون «#عدالت» و دم زدن از مشي انقلابي، در مقابل ناخداي كشتي انقلاب ايستاده و به بهانه انتقاد و دلسوزي #پازل_دشمن را تكميل ميكنند. البته به تعبير دقيق و زيباي رهبر معظم انقلاب «كجفهمي مربوط به تودههای مارقين بود و رؤساي آنها احتمالاً با دشمنان بيزدوبند نبودند» و بسياري از هواداران و پيروان اينگونه جريانات در واقع نميدانند به دست خود چه خدمت بزرگي به دشمنان ميكنند و به خيال خام خود دلسوز انقلاب و نظام هستند. در مقابل هدايت پنهان چنين جرياناتي در اختيار همان دو گروه پيشگفته يعني «قاسطين» و «ناكثين» بوده و برنده اصلي جهالتهاي اينان در واقع همان صحنهگردانان اصلي هستند.
در نهايت بايد گفت برآيند كلي اين صفبنديهاي بهظاهر مجزا است كه جبهه وسيع ستيزندگان با ولايت و انقلاب اسلامی را شكل ميدهد و چهبسا در اين ميان افرادي سادهلوح و سطحينگر كه عمق اين صحنه را درك نكرده و به هواداري هر يك از جريانات فوق به ميدان تخاصم با نظام و انقلاب ميآيند و بازيچه دست قدرتمندان و بدخواهان ملت ايران قرار ميگيرند.
@mjakhavan
نقشهراه تحول دائمی دانشگاهها
رهبر معظم انقلاباسلامي در ديدار استادان، نخبگان و پژوهشگران علمي و دانشگاهي بيانات مهمي را ارائه فرمودند كه ميتوان از چكيده اين بيانات محورهاي راهبردي حركت مطلوب دانشگاه (بهعنوان مركز ايجاد و پرورش قوه عاقله) در شرايط كنوني كشور را فهم كرد. با توجه به تأكيد معظمله به صيرورت و تحول دائمي دانشگاهها و انتظارات نظام از اين حوزه، ميتوان ادعا نمود كه اين بيانات در واقع حاوي #نقشهراه تحول دانشگاهها بهسوي وضعيت مطلوب براي كشور است كه در اين نوشتار بهاختصار موردبررسي قرار ميگيرد.
۱- پيشنياز اين تحول دائمي، اصلاح نگاه به دانشگاه است، بهگونهاي كه در تعبيرات حضرت امام خامنهاي (مدظلهالعالي) نيز مشاهده ميگردد «درگير شدن دانشگاه با مسائل كشور» و بهطوركلي «رويكرد #مسئلهمحور و كارگشايانه» بايد در دانشگاه ساري و جاريشده و نگاه جامعه به دانشگاه نيز بر همين اساس تنظيم گردد.
نمونههايي كه در بيان معظمله مورداشاره قرار گرفت همچون حوزههاي اقتصاد، صنعت، #آسيبهاي_اجتماعي و زنجيره چرخه توليد و مصرف بهخوبي نشان ميدهد كه چرخهاي پيشرفت كشور تا چه حد منوط به تحول و نقشآفريني هرچه بيشتر مراكز علمي و بهخصوص دانشگاههاست. اگر در بسياري از حوزهها كاستيهايي مشاهده ميگردد به اين نقطهضعف در حوزه دانشگاهي بيارتباط نيست.
البته اين مهم نيازمند عزمي مديريتي از سوي مسئولان اجرايي نيز هست كه در جاي خود شايسته بررسي و مداقه بيشتر است.
۲- پس از اصلاح نگاه بنيادين، نقطه ابتدايي تحول دائمي در دانشگاهها تبديل رويكرد «مصرفكنندگي علم» به «#توليدكنندگي علم» است و اين مهم تحقق نمييابد مگر با تقويت روحيه خودباوري و #اعتمادبهنفس_ملي در اصحاب دانشگاه و پژوهش و جوشيدن چشمههاي تلاش مجاهدانه و خستگيناپذير در مسير #جهاد_علمي.
3- نگاه بومي و اسلامي انقلاباسلامي در حوزه دانش و پژوهش در ابعاد مختلفي قابلفهم و مداقه است، اما در حوزه علوم انساني اين نگاه، ويژه و داراي آرمانهاي متعالياي است. اكنون نزديك به چهار دهه است در محافل علمي و حاكميتي از لزوم #تحول_در_علوم_انساني و اسلامي سازي آن سخن به ميان ميآيد و انصافاً تلاشهايي نيز در اين زمينه انجامگرفته، اما مع الاسف حاكم شدن نگاه سليقهاي بر برخي مقامهاي ذيربط، فقدان برنامه بلندمدت و نيز تلاش بيوقفه جريان غربگراي قدرتمند در حوزه علوم انساني دانشگاهها، سبب شده عملاً راه زيادي را همچنان در پيش داشته باشيم. اكنوني يكي از محورهاي تحول دانشگاهها فعال شدن در اين مسير و شتاب بخشي به آن است.
۴- در عين تحول اسلامي و بومي در علوم، عبور از ركود و درجازدگي علمي نيز ضرورتهاي حوزه علوم انساني است. علوم انساني براي آنكه بتواند به پرسشهاي مهم و كاربردي جامعه و مطابق با مقتضيات زماني و مكاني پاسخ دهد، بايد از قالبهاي كليشهاي عمدتاً $ترجمهاي موجود كه متعلق به سالها پيش و بهدوراز مقتضيات كشور ما تعريف گرديده خارجشده و در اين ميان ميتوان از برخي رهيافتهاي روز دنيا كه تنوع شرايط جوامع را به رسميت ميشناسند بهره جست.
۵- دانشگاه بهعنوان كانون تحرك علمي و مركز حضور جوانان پرشور، نقش موتور محرك پيشرفت جامعه را هم ايفا ميكند و يأس و #نااميدي و يا اميدواري و #خودباوري جوانان دانشجو و پژوهشگر دانشگاهي در تغيير گرايشهاي مثبت و منفي جامعه مؤثر است. ازاينرو تحول دانشگاه بايد در مسيري تعريف گردد كه مولد احساسات مثبت و انگيزشهاي مفيد اجتماعي باشد.
۶- توجه به هدفمند كردن تحقيقات و پژوهشها» نكته ديگر مورد تأكيد معظمله براي تحول دانشگاهها بود كه دو هدف اساسي «تأمين نيازها و حل مسائل كشور» و «رسيدن به اوج و #مرجعيت_علمي و حضور در جمع سرآمدان جهاني علم» غايت اين هدفمندي خواهد بود.
۷- مسئله #آمايش آموزش عالي نيز از محورهايي است كه در تحول دائمي دانشگاه بايد بدان توجه داشت. توجه به اين ضرورت، موجب تقسيمكار ملي ميان دانشگاهها در بخشهاي مختلف علمي و سهولت در همافزايي، برنامهريزي براي رشد علمي و ارزيابي وضع علمي كشور ميگردد.
۸- در حال حاضر #اسناد_بالادستي مفيدي وجود دارد كه به دليل اعمال سلايق شخصي مديريتي و فقدان انديشه راهبردي در برخي مسئولان، مورد غفلت واقع ميشوند. اسنادي همچون «سند آمايش آموزش عالي» و «نقشه جامع علمي كشور» بخش مهمي از اهداف نظام در اين حوزه را معين و قابلدسترسي نموده كه متأسفانه به دلايلي كمتر موردتوجه قرارگرفته است. به نظر ميرسد حاكم شدن سندي همچون «#نقشه_جامع_علمي» نيازمند جهدي تمامعيار از بدنه دانشگاهي است، بهگونهاي كه به مطالبهاي ملي و نخبگاني تبديلشده و مديراني كه تعمداً مانع اجراي آن ميگردند، ناچار به تن دادن به اجراي چنين سند بالادستياي شوند.
@mjakhavan
الزامات و مأموریتهای قرارگاه مقابله با جنگ اقتصادی
رهبر معظم انقلاب از تشکیل قرارگاه مرکزی فعال برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن با حضور سه قوه سخن گفتند، در ادامه برخی ضرورتها و بایستههای شکلگیری چنین مجموعهای در ساختار مدیریتی کشور مورد بررسی قرار میگیرد:
۱- حوزه مدیریت اقتصادی عمدتاً در قوه مجریه متمرکزشده، اما میان چند وزارتخانه و سازمان تقسیمشده و ساختارهایی مانند «شورای اقتصاد» یا نتوانستهاند نقش هماهنگی لازم میان نهادهای مختلف را ایفا کنند یا برای شرایط ویژه و فوقالعاده کنونی کارا نیستند. از سویی قوای دیگر از جمله مجلس و قوه قضائیه دارای اختیاراتی برای تصمیمگیری هستند که بر شئون اقتصادی مؤثر بوده و نیز نهادهایی در خارج دولت هستند که ظرفیتهای مفیدی برای پیشرفت اقتصادی در اختیار دارند. وجود یک قرارگاه قدرتمند اقتصادی با حضور همه قوا و نهادهای ذیربط با اختیارات کافی میتواند فرصتهای بسیار ذیقیمتی برای مدیریت عرصه حساس اقتصاد در زمانه پیش رو فراهم آورد.
۲- از آسیبهای پیش رو در حوزه مدیریت اقتصاد که در میانه جنگ اقتصادی بیشتر چالش آفرین است، حاکمیت مدیریت بوروکراتیک (دیوانسالارانه) در عرصههای تصمیم سازی و تصمیمگیری است. این نقطه آسیبزا خصوصاً در مقاطع حساس که فشار زمانی اهمیت پیدا میکند و تصمیمگیری بهموقع و اقدام سریع لازم است، سد راه نظام در حل چالشها است. وجود قوای سهگانه و وجود اختیارات کافی زمان لازم برای تصمیمگیری عالمانه و بهموقع را به حداقل رسانده و امکان عملیات انعطافپذیر و متناسب در هنگامه نبرد اقتصادی مهیا میسازد.
۳- هنگامی که تمامیت ارضی کشوری به مخاطره میافتد و با تهاجم دشمن مواجه میشود، اصل عقلانی و منطقی اولویتبخشی دفاع بر همه مأموریتها و مسائل دیگر است. اگر بپذیریم که آماج جنگ عظیم اقتصادی دشمن قرارگرفتهایم باید بدانیم که باوجود محدودیتها و کمبودها چارهای جز اولویتبندی نداریم و امروز مقابله با جنگ اقتصادی دشمن اولویت و مسئله اصلی و اول کشور است. هرگونه تصمیمگیری و اقدام در کشور با ملاحظه این اولویت راهبردی باید باشد و وجود چنین نهادی در مرکزیت کار میتواند به انسجامبخشی اقدامات لازم در چارچوب ملاحظه اولویتها کمک کند.
۴-آماج فشار اقتصادی دشمن، آحاد ملت ایران هستند و سناریوی نظام سلطه نیز بر همین اصل مبتنی شده است که با تقویت و تشدید گسلهای اجتماعی، امکان واگرایی مردم از نظام را فراهم آورد. در این شرایط یکی از شاخصهای میزان موفقیت جبهه خودی در این جنگ تمامعیار، کاهش تصمیمات ناراضیساز و افزایش رضایتمندی عمومی از عملکردهای دستگاههای مسئول است. به نظر میرسد قرارگاه مقابله با جنگ اقتصادی باید در ابتدای امر فهرستی از کانونهای تشدید نارضایتی اجتماعی و عرصههای نامطلوب مدیریتی کشور در حوزه اقتصاد تهیه و ضمن تعیین راهحلهای کوتاهمدت، نگاشت نهادی مرتبط را تهیه و ابلاغ نماید. همچنین باید با رصد و پایش مداوم حوزه اقتصادی و اجتماعی تلاش گردد برنامههای عملیاتی و ملموس برای جامعه در جهت تقویت رضایتمندی و امیدآفرینی طراحی و اجرا گردد.
۵- یکی از نقاط ضعف عمده ساختار مدیریتی کشور، انفصال و جزیرهای عمل کردن دستگاههای مختلف و نهادهای ذیربط در یک حوزه خاص است؛ بهگونهای که بسیار رخداده که مردم و مخاطبان نظام اجرایی کشور میان چندین دستگاه مرتباً به اینسو و آنسو پاس دادهشده و در آخر نیز پاسخ روشنی دریافت نمیکنند. متأسفانه این مردم هستند که قربانی «بخشی» عمل کردن سازمانها میشوند و باید گاه ماهها و سالها صبر کنند تا اجماعی میان مسئولان برای حل مشکلی ساده و پیشپاافتاده شکل بگیرد. چه بسیار چالشهایی که در اثر جزیرهای بودن مدیریت، از وقوع آن پیشگیری نشده و یا در مراحل ابتدایی کار درماننشده و نهایتاً به بحرانهایی با هزینههای بسیار گزافتری تبدیلشده است.
۶- تجربه نهادهای فراقوهای همچون «ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی» نشان داده یکی از مهمترین چالشهای پیش روی این ساختارها «ضمانت اجرای مصوبات» است بهگونهای گاه مشاهده میشود بهتدریج برخی از این نهادها جنبه تشریفاتی پیداکرده و جلسات آن خاصیت لازم را از دست میدهند. بنابراین باید روی سازوکارهای حقوقی لازم برای ایجاد و تقویت ضمانت اجرای مصوبات این نهاد جدید مطالعه و طراحی هوشمندانهای انجامگرفته و از ظرفیتهای قانونی موجود برای همراه سازی حداکثری سازمانهای زیرمجموعه در جهت اجرای دقیق و همافزای مصوبات حداکثر بهره را جست.
البته در باب مدیریت راهبردی دفاع در برابر تهاجم اقتصادی باید بحثهای بسیاری کرد و این مجال محدود ظرفیت پرداختن شایسته به این مهم را ندارد. در این نوشته تلاش شد تنها ابعادی از مهمترین ضرورتها و مأموریتهای قرارگاه ملی مقابله با جنگ اقتصادی دشمن تبیین و بررسی گردد.
@mjakhavan
هدایت شده از مدرسه مجازی رویش اندیشه
💠 «گفتمان ولایت»؛
دوره آموزشی حضوری با محوریت مؤلفههای گفتمانی رهبرمعظم انقلاب و سیرۀ عملی امامین انقلاب اسلامی
✅ با حضور اساتید جبهه انقلاب از جمله دکتر رجبی دوانی، دکتر عادل پیغامی، دکتر رضا سراج، حجت الاسلام جهان بزرگی و...
🔶 مهلت ثبت نام تا ۱۷ مرداد
◀️ ثبتنام از طریق :
🌐 yon.ir/6420r
👈 درگاه ارتباطی :
🆔 @borhan_call
آرزوهای فضایی آمریکا و خاطرات فضایی ما
مقامات امریکایی از تصمیم برای تشکیل نیروی فضایی به عنوان ششمین شاخه نیروهای نظامی امریکا خبر دادند. بر این اساس این نیرو در کنار نیروهای زمینی، هوایی، دریایی، تفنگداران دریایی و گارد ساحلی به عنوان یکی از عرصههای اقدام نظامی دولت ایالات متحده امریکا قلمداد خواهد شد.
هر چند امریکاییها در دهه ۸۰ میلادی نیز راهبرد «جنگ ستارگان» را ارائه و سطحی از اقدامات در این عرصه را بروز و ظهور دادهاند، اما به نظر میرسد در این روند جدید «فضا» به عنوان یک میدان جدی حضور نظامی برای امریکا به شمار میآید. اینکه فراتر از محتوای فیلمهای علمی-تخیلی چند دهه گذشته، «آیا واقعاً تهدیدی در عرصه فضا برای امریکا متصور است یا نه؟» خود مسئلهای در خور تأمل بیشتر است؛ اما صراحت امریکا در آشکارسازی آرزوهای فضایی خود شایسته بررسیهای دقیقتر است.
البته نگرش نظامی امریکا به فضا، چیز جدید نبود و در ساختار نظامی ایالات متحده امریکا، یگانهای متناسبی با این عرصه تعریف شده است. علاوه بر این امریکاییها در عرصه غیرنظامی فضایی نیز پیشتاز بوده و سالهاست که برنامههای راهبردی کلانی را برای تسلط بر فضا در پوشش فعالیتهای اکتشافی و پژوهشی دنبال میکنند.
اینکه امریکایی که سالهاست در این عرصه، پیشتاز است، تصمیم به ایجاد نیروی فضایی میگیرد، چندان نکته عجیبی نیست، چرا که امریکاییها به خوبی دریافتهاند که حفظ و بسط اقتدار ملی، مستلزم توسعه مؤلفههای اقتدار در عرصههای مختلف و با بهرهگیری از ظرفیتهای فناورانه روز است. بدون شک استراتژیستهای نظامی امریکا به خوبی میدانند توسعه اقدامات نظامی در عرصه فضایی -تا حدی که در سطح یک نیروی مستقل دنبال شود- تا چه میزان پرهزینه است و رئیسجمهور محاسبهگر کنونی امریکا که این طرح را در دستور کار قرار داده است، به خوبی از حجم بالای دلارهایی که باید برای این آرزوهای فضایی خرج کند، آگاه است. با همه اینها سران کاخ سفید به این هزینهها تن میدهند و حتی به روی خود نیز نمیآورند که جملات فریبندهای همچون «فضای غیرنظامی» و «رویکرد صلحطلبانه به فضا» پیشتر از زبان سران همین دولت شنیده شده است.
اکنون فناوری فضایی به عنوان یکی از فناوریهای برتر و پیشران مورد توجه مراکز علمی و کشورهای دارای اهداف رشد علمی قرار گرفته است و این عرصه به عنوان یکی از عرصههای هدف در نقشه جامع علمی کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. تلاش و تکاپوی دانشمندان جوان کشور در عرصه فضایی سبب شده تا در عرصه فناوری صلحآمیز فضایی، کشور به دستاوردهای مهمی، چون ساخت ماهواره، ایستگاه کنترل و هدایت ماهواره، موشک ماهوارهبر و ارسال موجود زنده به فضا برسد.
اما معالأسف توسعه فناوری فضایی در چند سال گذشته به «داس تدبیر تعاملگرایی» گرفتار شد و عملاً نهتنها توسعه این عرصه با موانع گوناگونی مواجه شد، بلکه بخش قابل توجهی از سرمایهگذاریهای کلان کشور در زمینه هوافضا و دانشهای مرتبط با آن دستخوش اعمال سلیقه ناشی از جابهجایی مدیران اجرایی شد. تحلیلهای دقیقتر نشان میدهد گویا تلاش برخی برای راضی کردن کدخدا سبب شد «فناوری فضایی کشور» وجهالمصالحه پیشرفت مذاکرات هستهای شده و عملاً دانش صلحآمیز فضایی به پای لبخند کدخدا قربانی شد. بخش قابلتوجهی از حمایتهای دولتی از تلاشهای علمی این عرصه متوقف شد و عملاً موجب بروز سرخوردگی قابل ملاحظهای در دانشوران این حوزه شد. این در حالی بود که کلیه اقداماتی که به دست تطاول «داس تعاملگرایی» قربانی شدند در ردیف فعالیتهای صلحآمیز و غیرنظامی فضایی شمرده میشدند.
حال یک بار دیگر به خبری که در ابتدای یادداشت مورد اشاره قرار گرفت، توجه کنید. کل داستان تلخ همین است؛ کدخدا، چون زورگوست و عدهای در جهان از او میترسند، بیمحابا از تشکیل نیروی فضایی خبر میدهد و عدهای از ترس #کدخدا در سوی دیگر عالم، فناوری صلحآمیز فضایی را متوقف و دانشمندان تلاشگر این عرصه را ناامید میکنند.
@mjakhavan