اثر پروانه ای بر پایه این ایده بنا شده است که رویدادهای کوچک و به ظاهر بی اهمیت ممکن است در نهایت منجر به نتایج بسیار بزرگتری شوند.
حالا همه اینا رو گفتم که بدونید
کوچکترین حرکت یک معلم میتونه
اثرات عمیقی در آینده بجا بذاره...
میخواین مثال بزنم؟!
دو تا مثال میزنم براتون
به قول معروف، باقلوا😁
از زبان خودشون بشنویم قضیه رو...👇
من از خانوادهای غیرروحانی هستم ولی
آنچه سبب شد من به این سمت (حوزه)
گرایش پیدا کنم برمیگردد به معلم دوران
کودکیام که در زمان رضاخان به ما درس
فیزیک میداد، وی علاوه بر اینکه کم از
درس خود نمیگذاشت در پایان هر جلسه
رساله مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی را
میآورد و نکاتی ارائه میکرد، همین کار
معلم من، سبب شد که من در این مسیر
حرکت کنم، بنابراین نقش معلم خیلی
تأثیرگذار است.
خب این مثال اول👆
اما در مثال دوم بهتون
میگم که چگونه...
تُفی در همدان میافتد
و استاد دانشگاه مسیحی
در کشور برزیل مسلمان
میشود... 😱👀
#پندانه
🔹 آن روزها نفت کوپنی بود. روزی در صف توزیع؛ وقتی که کوپن نفت تمام شده بود؛ زنی با عصبانیت شروع به جیغ و داد کرده و به صورت علیمحمد صباغزاده که سعی در آرام کردن او داشت؛ آب دهان پرتاب کرد.
🔸 دوستان علی محمد قصد برخورد با این زن را داشتند که او مانع شد و گفت: «آرام باشید. ما که میدانیم کارمان را درست انجام دادیم و ذرهای در رعایت حق الناس کوتاهی نکردیم. خدا ان شاء الله همه ما را به راه راست هدایت کند و از سر تقصیراتمان بگذرد.»
🔹 علی محمد صباغ زاده به دلیل علاقه به دفاع از وطن و انقلاب اسلامی بعدها به جبهه نبرد شتافت و مرغ روحش 21 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی به بلندای ملکوت پرواز کرد.
🔸 عمل خالصانه علی محمد پس از شهادت او در جبهه نبرد به وسیله دوستانش روایت شد تا اینکه به گوش استاد قرائتی رسید. او قصه مالک اشتر همدان را در تلویزیون مطرح کرد. قصهای که تاجر تهرانی را منقلب کرده و او را به راه راست هدایت کرد.
🔹 ادامه قصه از زبان حجت الاسلام قرائتی اینطور روایت شده است: «یک پیرمردی آمد و گفت: این معلم همدانی چه کسی بود؟ من خیلی تحت تأثیر قرارگرفتم. پای تلویزیون گریه کردم و منقلب شدم.
🔸 من یک تاجر تهرانی هستم. هیچ کاری نکرده و فقط دنبال خواستههای خودم بودم. این شهدا چطور آدمهایی هستند؟ فرشتهاند؟ اینها در جهاد اکبر جلوی نفسشان را میگیرند. در جبهه مقابل دشمن میایستند. این جوانها کجا هستند؛ ما پیرمردها کجا؟ آمدهام همه اموالم را وقف کنم؛ وقف نهضت سوادآموزی.
🔹 به او گفتم: شما خمس هم میدهی؟ گفت: نه! گفتم: خمس واجب است؛ وقف مستحب. شما اول باید واجبات را انجام دهی. اول خمست را بده. پیرمرد رفت. دوستان ما در نهضت سوادآموزی گفتند: تو چطور آدمی هستی؟ شکار دستت میآید رها میکنی؟ گفتم: ما شکارچی نیستیم؛ حجتالاسلام هستیم. یعنی باید هرچه اسلام گفته را بگوییم. این پیرمرد را معلم شهید همدانی آورده است.
🔸 پیرمرد برگشت و بعد از محاسبه خمس اموالش، باغی در کرج را برای نهضت سوادآموزی وقف کرد و به اردوگاه شهید باهنر برای تربیت معلم تبدیل شد. از آن سهم امام که به عنوان خمس داده بود هم مقداری را مرجع دینی به من داد تا هرکجا لازم بود؛ خرج کنم که برای سفر طلبهای که قصد داشت برای تبلیغ اسلام به برزیل برود؛ هزینه شد.
🔹 او با پاسخ به شبهات درباره اسلام توانست در یک سال، 30 فرد مسیحی را مسلمان کند و نیم کیلو طلا هم برای جبهه فرستاد.
🔹 یکی از آن افراد استاد دانشگاهی مسیحی بود که در روی تخت بیمارستان مسلمان شد و در آخر هم همانجا به رحمت خدا رفت.
🔰 معلم تراز | جواد جوادی
@moallem_taraz
از این دست مثالها صدها نمونه وجود
داره. شما هم اطرافتون میتونید نمونههایی
از این اثر پروانهای رو مشاهده کنید.
اما سوال اصلی اینجاست که...
آیا ما اثر پروانهای که میذاریم یا خواهیم
گذاشت مثبت خواهد بود یا منفی؟!
راستی زندگینامه این شهید عزیز،
که یک معلم نمونه هم بوده در
کتاب «مزد اخلاص» اومده....
انتشارات شهید ابراهیم هادی
خیلی زیباست حتما بخونید...👌
🔰 معلم تراز | جواد جوادی
@moallem_taraz
✓ یک الگو میشود شهیــد قاسم سلیمانی؛
سرلشکر و اَبرژنرال جهان اسلام که اینگونه
به غایتِ خودسازی و تقـــوا رسیده است که
چنین فروتنانه و محترمانه وقت میگذارد و
در کنار یک سرباز صفر میایستد و به نوحه ی او گـــــوش میکند و سپـــس او را بــوسیده و تقدیر میکند.
✓ یک الگو هم میشود مهـــــران مــــــدیری؛
شاخ سلبریتیهایِ خود مُصلح پنـدار، که از
فرط غــرور و تفرعن از پاســــخ سلام سادهی
یک شـــــهروند معمولی هم طفره میروند ! ادعایش گـوش فلک را کَر کرده!
🔰 معلم تراز | جواد جوادی
@moallem_taraz