⭕️ ماجرای دزد قالیچه و علی اکبر ابوترابی (سید و رهبر معنوی آزادگان سرفراز در زندانهای رژیم بعث عراق)
▫️نجف بودیم. صدای «آی دزد آی دزد» که بلند شد، رفتم داخل کوچه. دزدی قالیچه ای از منزل سید علی اکبر زیر بغل داشت که به تور مردم افتاد. مرحوم ابوترابی با عجله خود را کوچه رساند. دست سارق را گرفت و گفت: آقا جان! چرا بدون خوردن صبحانه رفتی؟! به آن افراد هم گفت: این شخص مهمان ماست و من خودم قالیچه را به او دادم. کاری به او نداشته باشید.
با هم به منزل آمدند. سارق شرمنده نشسته بود و منتظر بود که آقای ابوترابی تحویل پلیسش دهد. همسر سید، صبحانه ای از بهترین سر شیرهای نجف تهیه کرده بود. اما خبری از پلیس نبود.
موقع رفتن, آقای ابوترابی قالیچه را زد زیر بغلش، قبول نمی کرد. گفت: اگر نبری همسایه ها می فهمند، شما صاحب این قالیچه نبوده ای.
با شرمندگی قالیچه را برد.
صبح روز بعد با گریه و شرمندگی آمده بود در خانه سید. توبه کرده بود. می گفت: شما هدایتم کردید. می خواهم دستم را بگیرید.
(راوی: اسماعیل یعقوبی قزوینی)
منبع: کتاب «فرزند ابوتراب (ع)»؛ برگ هایی از زندگی مرحوم سید علی اکبر ابوترابی، پدید آورنده: مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه، ناشر: خیزش نو، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۳-۲٫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل هر کس که حسینیست
ز خود بی خبر است
کشتهی عشقِ حسین (ع) از همه کس زندهتر است
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺صحبتهای جالب اردشیر رستمی:
🔹️همه ما و همه آنهایی که در برج ها و هواپیما و هتل ها و جزایر اُرد می دهند مدیون شهدایی هستیم که رفتند جلوی گلوله ها
🔹️کسانی که مملکت ما را نگه داشتند همین شهدا بودند
🔹️انسانیت آنها آنقدر زیاد بود که در 15 سالگی راه صد ساله رفتند
همچنان منتظر روایت گری همکاران محترم هستیم.
زنده نگه داشتن یاد شهدا و تبیین راه شهدا وظیفه ی ماست. بیاییم در این راه قدمی برداریم تا ناممان در لیست راویان شهدا ثبت شود.
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 نحوه شهادت محسن خودکاران از زبان رضا حاج قربانی
🔰 در عملیات کربلای۴ با حسین محمد رضایی از واحد تخریب به گردان امام حسین (علیه السلام) در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (علیه السلام) مامور شده بودیم.
معبری توی نهر خین زیر آتش دشمن باز کردیم و وارد کانال دشمن شدیم. فرمانده گروهان این گردان به ما گفت: از انتهای کانال به سمت دشمن شلیک کنید که فکر نکنند اینجا نیرو نیست مدتی در انتهای کانال به سمت دشمن تیر اندازی می کردیم... به محمد رضایی گفتم: من میرم ببینم توی کانال چه خبره!
همینطور که داخل کانال می رفتم گلوله خمپاره ای خورد لب کانال، خم شدم توی کانال که خیز برم، زیر نور منوّرهای دشمن یکی رو دیدم افتاده توی کانال؛ شناختمش محسن خودکاران از بچه های خیابون باجک بود.
دیدم از پشت سرش مجروح شده، بلندش کردم چسبوندمش به دیواره کانال و انداختمش روی پشتم که برسونمش به امدادگر... چند قدمی که رفتم گلوله خمپاره دیگری خورد لبه کانال، افتادم و محسن هم افتاد روی من... دیدم حسین انگار جونی نداره، گوشم رو گذاشتم روی قلبش... قلبش دیگه نمی زد و علائم حیاتی نداشت.
شادی روح شهدا صلوات هدیه کنیم.
📌شهید #محسن_خودکاران از شهدای محله باجک قم
🌹نشانی مزار: قم_گلزار شهدای امامزاده علی بن جعفر_قطعه ۶ ردیف۷شماره۴۷
✍️ همکاران محترم که در ۱ یا ۲ دوره روایتگری که برگزار شد و شرکت کردید انتظار می رود حداقل یک روایتگری ارائه نمایید.
❓️چگونه می توانیم نام و یاد شهدا را زنده نگه داریم؟
❓️چگونه می توانیم راه شهدا را بین نسل جوان تبیین کنیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم زیبا از دعوای دو عراقی بر سر مهمان ایرانی و عاقبت آن را ببینید
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست...
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رضاشاه روحت شاد گفتن جلوی یک آخوند!!!
🔸 خاطرهای فوقالعاده از واکنش عجیب دختران دبیرستانی در مواجهه با #حجت_الاسلام_راجی !
🗓 انتشار به مناسبت ۴ مرداد، سالروز مرگ #رضاشاه